

مرحله اول مسابقات انتخابی تیم ملی را تماشا کردید؟
نه، ندیدم ولی خبرها را شنیدم.
خیلیها نسبت به سطح کیفی قهرمانانمان در اوزان مختلف ایراد گرفتند.
خب مرحله اول بود، حتما در مرحله بعدی بهتر میشود.
اما در بیشتر اوزان، همه بضاعتمان در مرحله اول انتخابی تیم ملی حضور داشتند و به همین دلیل برخی از شرکت در مرحله نهایی معاف شدهاند.
فکر میکنم درستش همین باشد. خیلی قانونمند کردن هم شاید در کشتی همیشه جواب ندهد، خصوصا امروز که دست کشتی خالی است. مواقعی هست که از انتخابی آن نفری که فکر میکنیم بهتر است و مدال جهانی را میگیرد، درست درنمیآید، به خاطر همین خوب است که کمیته فنی و کادرفنی هم در انتخاب نفرات نقش داشته باشند. البته در انتخابی باید همه کشتی بگیرند، اما اینکه حتما باید همان نفرات اول را انتخاب کرد، شاید نتیجهای نگیریم. آنهایی هم که حق انتخاب دارند باید در درجه اول وجدان را در نظر بگیرند و بعد براساس منافع تیم ملی بهترین گزینه را برای پوشیدن دوبنده تیم ملی انتخاب کنند.
یعنی معتقدید صرف اینکه بخواهیم مجری فرآیند انتخابی باشیم، کشتی را از مدال دور کردهایم؟
ببینید انتخابی یک جایی واقعا بهترین نفر را معرفی میکند، اما یک وقتی هم هست آن کشتیگیری که بهتر میتواند در خدمت تیم ملی باشد، دوم میشود، در حالی که برای او این همه هزینه شده و باید برود مدال جهانیاش را بگیرد. اینجاست که پایبندی صددرصدی به فرآیند انتخابی کار را خراب میکند. این روزها پشت خطمان کم هستند، چون در کل کشور کمتر کشتی کار میشود. مربیان حقوق ندارند و ورزش سختی است که درآمدش هرگز به اندازه سختیهایش نیست.
قبلا هم چندان پولی در کشتی نبود، اما سالنها رونق بیشتری داشتند.
قبلا همه رشتهها وضعیت مالیشان همینطور بود و فقط در فوتبال پول بود ولی الان در خیلی از رشتهها پول بیشتری هست اما کشتی همان وضعیت سابق را دارد، ضمن اینکه باید شرایط را براساس وضعیت اقتصادی کشور دید. اگر شرایط اقتصادی خوب باشد همه چیز با هم خوب میشود و وقتی شرایط بد باشد همه چیز با هم بد میشود. یک جورهایی همه چیزمان به هم میآید.
از همه بیشتر به نظر میرسد مشکل در سازندگی است که این کار مثل سابق انجام نمیشود.
باشگاهها سوتوکور شدهاند. یکسری کارها باید انجام شود که از همه بیشتر به نظرم کشتی توجه خاص میخواهد. خیلی هم کار دست ما نیست. وقتی فوتبال اینقدر درآمد دارد، کسی که میخواهد یک رشته ورزشی را برای بچهاش انتخاب کند، به سمت آن میرود. خصوصا که سختیهای وحشتناک کشتی را میبیند و آخرش هم هیچ چیز ندارد. میرود وقت و انرژیاش را صرف رشتهای میکند که پول هم داشته باشد. ولی باید این طرز تفکر را عوض کرد. خیلی نباید مصداقی به کشتی نگاه کرد و همه چیز به بحث اقتصادی ختم شود. اگر میخواهیم کشتی دوباره رونق پیدا کند نباید این رشته را با دیگر رشتهها مقایسه کنیم.
ولی نگاه این روزهای کل جامعه، نگاه اقتصادی شده. به همه چیز از جنبه پولی نگاه میکنیم.
دقیقا. من برای ورزش کردن به مجموعه انقلاب میروم، یک کافیشاپ زدهاند. یک بار به آنجا رفتم، یک آقایی داد زد آقا بلند شو، چیزی نمیفروشیم، اینجا بسته است! که یک نفر گفت اصلا این آقا را میشناسی؟! او هم جواب داد من دارم کاسبیام را میکنم، کسی را نمیشناسم! آدمی که در مجموعه انقلاب کار اقتصادی میکند، مرا نمیشناسد. طبیعی هم هست، چون کاسبی میکند، نباید هم من را بشناسد. اما چرا مجموعه ورزشی انقلاب شده محلی برای کاسبی؟ آخرش هم نمیتوانند کاسبی کنند، یعنی همه به ورزش لطمه میزنند و نمیتوانند درآمدزایی کنند. مجموعه ورزشی انقلاب شده بقالی و سالن مد! بلوار کشاورز شده مجموعه انقلاب، مجموعه انقلاب شده محل کاسبی و مد. اینها چیزهایی است که در ورزش ما رخ داده و واقعا ناراحتکننده است. اینکه میگویم یکسری کارها را باید انجام داد، یعنی اینکه فقط یک اتفاق باعث از رونق افتادن کشتی نشده، بلکه مجموعه عواملی است که این اتفاق را رقم زده است.
صندوق حمایت از قهرمانان حقوق شما را هم قطع کرد؟
من نمیدانم، چون چند سال است کارتم را دادهام به یک پیرزن، اگر قطع کرده باشند یعنی حقوق آن پیرزن را قطع کردهاند. هنوز که زنگ نزده، اگر زنگ بزند حتما اعتراض میکنم.
استدلال آنها این بود که وضع المپیکیها خوب است پس باید حقوقشان قطع شود!
وقتی یک پدر میمیرد حتی اگر یک زیرپله هم داشته باشد، بچه میلیاردرش از آن ارث میبرد و کاری ندارد که یکی پولدار است و یکی بیپول، همه به یک اندازه سهم میبرند. حالا میتواند سهمش را ببخشد، اما کسی نمیتواند آن را به زور بگیرد. ما برای این مملکت مدال گرفتیم، با ما قراردادی بسته شد که بابت مدال المپیکمان به ما مادامالعمر حقوق بدهند، حالا یکی میآید و این حقوق را قطع میکند. این اصلا توجیهی ندارد. اساسا کل تاریخ ورزش ما مگر چند مدالآور المپیک دارد؟ یعنی حقوق دادن به آنها اینقدر فشار میآورد؟ شاید این 10 قهرمان المپیک اصلا نیازی به این پول نداشته باشند اما حمایت اقتصادی از قهرمانان باعث میشود چهار تا جوان بابت آمدن به ورزش حرفهای خیالشان راحت باشد که از نظر اقتصادی نمیمانند. یک نفر از همین کشور و با همین امکانات قهرمان المپیک شده، دیگری قهرمان نشده، نمیشود که چون وضع من خوب است حقوقم را قطع کنند. اصلا شاید دوباره شرایط طوری شود که وضعم بد شود، یعنی ندیدهاید کسی در این مملکت شرایط اقتصادیاش تغییر کند؟! بعد باید بیایم گدایی کنم؟
آرش میراسماعیلی میگفت وقتی گفتیم خیلی از قهرمانان وضعشان خوب نیست و شغل و درآمدی ندارند، گفتند آنها بیایند اعلام نیاز کنند حقوقشان را برمیگردانیم!
این حرفها توهینآمیز است. بابت مدال المپیکم از سال 2004 آمدند 180 هزار تومان ماهانه با کسر مالیات به من دادند. میخواستم کارتم را به یک پیرزن بدهم، فکر کردم کارت بانکیام سوخته، وقتی به بانک مراجعه کردم از رقم داخل کارت خجالت کشیدم که به پیرزن بدهم، خودم 3،4 میلیون دیگر هم داخلش ریختم؛ آنها با چه رویی میتوانند این پول اندک را به مدالدار المپیک بدهند؟ آیا این حقوق قهرمان المپیک است، به فقیر هم بدهی قهر میکند. به جای اینکه بیایند چتر حمایتیشان را از قهرمانان گستردهتر کنند، حقوق آنها را هم قطع میکنند. من بابت مدالهایم این همه زحمت کشیدهام، مگر وقتی یک کارگر کار میکند، به خاطر اینکه از خودش خانه دارد، میتوانند حقوقش را ندهند؟! حقوق آدم چه ربطی به وضع مالیاش دارد؟ این نگاهها غلط است. همینطور هم مصداقهای دیگری که وجود دارد. نمیگویم کدام ورزشکار و در کدام رشته، اما وقتی جوانان میبینند فلان قهرمان با ماشین پورشه و لباس و کفش آنچنانی در سطح شهر تردد میکند، به این فکر میکنند سمت ورزش بیایند که شاید آنها هم چنین شرایطی را پیدا کنند، شاید هم فکر خیلی اشتباهی باشد اما با همین طرز فکر هم خیلیها جذب ورزش میشوند، لااقل به بهانه رسیدن به رفاه نسبی، سلامتی خودشان و جامعه حفظ میشود. حالا شما بیا این حقوق و درآمد را از ورزشکار بگیر.
چیز خطرناکی هم که در پی این قطع حقوق اتفاق میافتد، قرار دادن قهرمانان مقابل جامعه است.
همه چیز شده یکسری شعارهای پوپولیستی. آمدهاند این فکر را جا انداختهاند کسی که پول دارد از راه نادرست بوده، درحالی که رسیدن به رفاه هم از راه درست و هم نادرست به دست میآید. دلیلی ندارد بین این دو جبهه دعوا بیندازند. این فکرها به اجتماع ضربه میزند. چیزی که حق همه هست، به همه بدهید اما حقوق قهرمانی مخصوص کسی است که مدال گرفته. اگر هم قرار به بخشش است، من دوست دارم خودم این پول را به کس دیگری ببخشم و حس خوب بخشش را برای خودم نگه دارم، نمیخواهم شما به جای من این کار را بکنید.
با وجود بازگشت رسول خادم به نظر میرسد مشکلات پیشین فدراسیون کشتی همچنان پابرجاست. این از بیانیههای مجدد رئیس فدراسیون کشتی مشخص شد.
به هر حال قانون دنیاست، ما هم اعتقاد خودمان را داریم. به این بحث کاری ندارم، فقط میگویم آدمهایی مثل رسول خادم برکت هستند. نباید با این آدمها لج کرد، باید اجازه دهیم کارشان را انجام دهند.
منظورتان مباحث مالی است؟
به هر شکل فدراسیون مشکلات زیادی دارد و من هم همه اینها را میبینم. رسول خادم آنقدر غرور دارد که خیلی از مشکلات را نمیگوید اما واقعا با مسائل زیادی درگیر است. بیپولی یکی از عمدهترین مشکلات ورزش کشتی است.
* نویسنده : مرضیه دارابی روزنامهنگار
