نگاهی به تاریخچه انیمیشن ایران و جهان«سینمای کودک» میتواند به یکی از مهمترین پدیدههای اثرگذار در تربیت کودکان بدل شود؛ به شرطی که در آن شرایط مطلوب و مناسب برای ارتقای جذابیتهای شنیداری و دیداری دنیای کودکان فراهم شود.
ســـینمای مـــهم پر مخاطب اما کمتوجه!
بهروز شعیبی کارگردان نسل امروز سینمای ایران میگوید: «دغدغه حاکم بر تولید سینما تمایلی به سینمای کودک ندارد. اتفاقی که برای پخش فیلم کودک در حال رخ دادن است، خوب نیست.» همچنین کمال تبریزی در پاسخ به اینکه چرا از حوزه فعالیت سینمایی در زمینه کودک و نوجوان دست کشیدهاید، توضیح داد: «اتفاق ناگوار سینمای کودک و نوجوان فاصله گرفتن از دوره اوج آن در دهه ۶۰ است. در مقطعی احترامی برای سینمای کودک و نوجوان در نظر گرفته میشد(که امروزه نیست). اما گویی بچهها را فراموش کردهایم و از سینمای کودک و نوجوان هم فاصله گرفتهایم. متاسفانه رویکردمان نسبت به فرزندانمان سهلانگارانه است.» راه دوری نرویم؛ همین روزها صدای گلهمندی سازندگان «فیلشاه»؛ از نوع حمایتها و بیمهریها و برنامه سالنها و سانسهای اکرانشان را میشنویم.
البته در نگاه آسیبشناسانه به محتوای آثاری که به بهانه سینمای کودک تولید میشوند میتوان ریشهیابی کرد که چرا سینمای ایران از مخاطبان کودک و نوجوانش خالی مانده است. اگرچه سینمای کودک بهدلیل عدمتوجه مسئولان فرهنگی در سالهای اخیر بسیار نحیف شده است و نیازمند حمایتهای جدیتری در این حوزه است.
مرضیه برومند یکی از کارگردانهای مشهور در عرصه تولید سینمای کودک است. او حتی به تزریق حمایت دولتی به این بخش معتقد است و در گفتوگویی که با «فیلم نت نیوز» داشته است بیان میکند: «سینمای کودک در ایران پیشرفتهای بسیار خوبی داشته و دارد. البته در دورههایی به دلایل مختلف دچار ضعف هم شده است. کار کودک و در کل سینما در دو عرصه باید مورد ارزیابی قرار گیرد که یکی از آنها ساخت فیلم و دیگری بازاریابی و مخاطبان سینمای کودک است. نمیشود فیلم ساخت و مردم حمایت نکنند و انتظار داشت که سینمای کودک رشد کند. اگر مردم و خانوادهها میخواهند سینمای کودک و نوجوان به دوران گذشتهاش بازگردد باید از فیلمهای این مقطع سنی حمایت کنند. حتی اگر برخی از فیلمها ضعیف باشند باز هم میتوان از آنها حمایت کرد تا با پشتوانه بهتر به سمت سینمایی که حرفی برای کودکان و نوجوانان ما دارد، قدم برداریم. مشکل اصلی سینمای کودک و نوجوان، نبود سرمایه و نقدینگی است. در گذشته عادت بر این بود که حمایت باید از بخشهای دولتی صورت گیرد که در حال حاضر این امکان وجود ندارد. ما برای رشد سینمای کودک باید حمایت مردم و خانوادهها را داشته باشیم تا بتوانیم فیلمهای بهتری تولید کنیم. فرهنگ سینما رفتن میتواند کمکحال سینمای کودک و فعالان این عرصه باشد.»
سینمای کودک برای سینماداران هم میتواند جذابتر از حال فعلی باشد. گردش مالیای که آثار کودک میتواند برای سینمای ایران داشته باشد، حال و روز اقتصادی گیشهها را هم بهبود میبخشد. کافی است که شکل مخاطبان سینمای کودک را با سینمای بزرگسال مقایسه کنید. سینمای بزرگسال فقط سهم بزرگترهاست و کودکان و نوجوانان تمایل چندانی برای تماشای این فیلمها ندارند، این در حالی است که برای تماشای یک اثر مختص سینمای کودک، پدرها و مادرها هم به همراه فرزندانشان به سالن سینما میآیند.
«سینمای کودک» میتواند به یکی از مهمترین پدیدههای اثرگذار در تربیت کودکان بدل شود؛ به شرطی که در آن شرایط مطلوب و مناسب برای ارتقای جذابیتهای شنیداری و دیداری دنیای کودکان فراهم شود. این مهم محقق نخواهد شد مگر اینکه مدیران نگاه جدی به سینمای کودک بیندازند و هنرمندان هم آثاری را بسازند که بر جنبههای فانتزی و آهنگین بودن آنها بیفزاید. فیلمهای سینمای کودک میتواند با زبان غیرمستقیم، بر مبانی آموزشی تاکید کرده و با ارائه انگارههای شخصیتی مناسب، الگوهای معقولی را به دنیای کودکان معرفی کند.
انیمیشنسازی در دنیا چگونه قدرت گرفت؟
میگویند هیتلر در زمان جنگ جهانی دوم به تنها قشری که اجازه واردشدن به جنگ در کشورش را نداد، معلمان بود. او دستور داد آنها را در سنگرهای زیرزمینی محبوس کنند و وقتی دلیلش را پرسیدند، گفت: «اگر در جنگ پیروز شویم برای جهانگشایی به آنها نیاز داریم و اگر شکست بخوریم برای ساختن کشور به آنها نیاز داریم.» شناخت ظرفیت آموزشی و تربیتی بر هیچ کس پوشیده نیست و حتی میتواند ابزار مهمی برای تحقق اهداف قدرتمندان جهان باشد. اما وجهغالب محتوای تربیتی کودکان امروز با گذشته متفاوت شده است؛ نه در مکتب قرآن میآموزد، نه پای شاهنامهخوانی و حافظخوانی است و نه پای قصههای پدربزرگ؛ بلکه تا حد زیادی از طریق قوه دیداری است یا پای تلویزیون است یا روی صندلی تئاتر و سینما یا پشت کامپیوتر و تبلتش مشغول بازیهای رایانهای است. میان تمام رسانههایی که بر روح کودک امروز حکاکی میکند همچنان سینما به عنوان رسانهای اثرگذار و قدرتمند حرف اول را میزند و در مورد انواع آثار سینمای کودک، انیمیشنها اولویت اول برای آوردن کودکان به سینماها هستند.
اولین انیمیشن یا همان پویانمایی که یکی از شاخههای سینمای کودک است در جهان، متعلق است به هزاره سوم قبل از میلاد که یک نقاش، ظرف سفالیای را بوم نقاشی خود قرار میدهد و در پنج تصویر پشت سر هم یک بز را به تصویر میکشد که به سمت درختی میدود. در سال 1906 میتوان گفت اولین کارتون انیمیشن توسط جیمز استوارت بلکتون و به کمک آخرین اختراع توماس ادیسون به نام کینسنسکوپ یا تصاویر متحرک، در کمپانی ویتاگراف ساخته شد. این کارتون «حالتهای خندهدار صورتهای بامزه» نام داشت که شامل یکسری تصاویر متوالی بود که بلکتون روی تختهاش کشیده بود و سپس از آن فیلمبرداری کرده بود و در ذهن مخاطب اینگونه تداعی میکرد که تصاویر زنده و در حال حرکت هستند؛ تصاویری که صامت بودند و فاقد قصه. سپس در 1907 «هتل جنزده» را ساخت؛ او را به همین دلیل پدر پویانمایی آمریکا میدانند. پس از آن هم وینسور مککی، باد فیشر و... کاریکاتوریستهای دیگری بودند که این مسیر را ادامه دادند. از آن طرف در فرانسه امیل کول، ژورژ ملیس و تعدادی دیگر در حال گذاشتن زیر بناهای انیمیشن در فرانسه بودند. امیل کول در سال 1908 انیمیشن «منظره حرکت اشیای متغیر»، که اولین فیلم سراسر انیمیشن توام با قصه بود را ساخت. به همین دلیل لقب «پدر کارتون متحرک» را در تاریخ انیمیشن به او دادهاند. سپس اولین انیمیشن بلند توسط کورینو کریستیانی آرژانتینی ساخته میشود. دیگر قطار انیمیشنسازی راه افتاده بود و آثار زیادی توسط انیماتورهای متعددی در کشورهای مختلف ساخته میشد.
سال 1923 برادران والت و روی دیزنی، کمپانی انیمیشنسازی دیزنی را در آمریکا راهاندازی کرده و در 1928 «میکی ماوس» اولین انیمیشن صدادار را به جهان عرضه کردند. میکیماوس برند دیزنی را به دنیا معرفی کرد و امروزه بخشی از خاطرات خوش میلیونها و شاید هم میلیاردها کودک باشد. این کمپانی یکی از بزرگترین شرکتهای رسانهای و سرگرمی و سلطان انیمیشنسازی هالیوود است. این شرکت در سال 1923 تاسیس شده است. آثاری مثل سفید برفی، سیندرلا، پینوکیو، آلیس در سرزمین عجایب، دیو و دلبر، علاءالدین، شیرشاه و... که همبازی خیال و رویای نسلهای متفاوتی هستند از محصولات این کمپانی است و امروزه علاوهبر انیمیشنسازی صاحب چندین شهربازی و شبکههای تلویزیونی و شرکتهای تابعه و زیرمجموعه است. تا این دوره تمام کارتونها و انیمیشنها بدون دستگاههای دیجیتالی و کامپیوتر ساخته میشدند؛ اعم از تصاویر، صداها، افکتها و... تا اینکه در سال 1986 «استیو جابز» و «ادوین کتمول» کمپانی انیمیشنسازی «پیکسار» را در آمریکا راهاندازی کردند و در 1995 با مشارکت «دیزنی» اولین انیمیشن سهبعدی دیجیتالی تاریخ را به نام «داستان اسباب بازی» روانه بازار کردند. از آن پس پیکسار هم یکی از کمپانیهای بزرگ در عرصه انیمیشنسازی به شمار میرفت و شاید یک رقیب سرسخت برای «دیزنی» و آثاری مثل زندگی باگ، کارخانه هیولاها، داستان اسباببازی 2 و 3، شگفتانگیزان، ماشینها و... را در کارنامه خود رقم زدند و بیش از 25 جایزه اسکار را نصیب خود کردند. سال 1994 استیون اسپیلبرگ، تهیهکننده و کارگردان مطرح آمریکایی «دریم ورکسانیمیشن» را تاسیس کرد و آثاری مثل شرک، ماداگاسکار، چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم، پاندای کونگفوکار و تعداد زیادی دیگر انیمیشن خاطرهساز و به یاد ماندنی به جهان ارائه داد که آخرین تولید این شرکت انیمیشن بچه رئیس در سال 2017 بود. این انمیشین قرار است دنبالهای هم داشته باشد که سال 2021 قرار است اکران شود. کمپانیهای بسیار دیگری همچون «آی ال ام» با آثاری مثل سری انیمیشن جنگ ستارگان و سری انیمیشن دزدان دریایی و... یا کمپانی «بلو اسکای استودیوز» با سری انیمیشنهای «عصر یخبندان» و...، در کنار چندین کمپانی دیگر مسیر انیمیشنسازی هالیوود و آمریکا را ادامه میدهند. امروزه دهها یا صدها کمپانی انیمیشنسازی وجود دارد که از پایههای بسیار حیاتی هالیوود است. بدونشک نمیتوان از انیمیشنسازی صحبت کرد ولی از تاریخچه کشوری مثل ژاپن کلامی به میان نیاورد. سال ۱۹۱۷ در عصر فیلمهای صامت با طراحیها، آزمون و خطا، تکنیکهای انیمیشنسازی «کات اوت» که از تکنیکهای ابتدایی انیمیشنسازی است و متاثر از آثار فرانسوی و آمریکایی در ژاپن شروع شده بوده، حوالی سال 1932 افوجی نوبارو، انیمیشن «دزد قلعه باگودا» را ساخت که اولین انیمیشن ژاپنی بود که با تحسین بینالمللی مواجه شد، پس از گذشت چندسالی در بحبوحه جنگ و شرایط سخت تولید فیلم، نیروی دریایی ارتش ژاپن نخستین انیمیشن بلند تاریخ ژاپن را به نام «سربازان دریایی موموتار» ساخت که هدف از آن روحیه بخشیدن به سربازان حاضر در جنگ و تعهدشان به جنگ بود.
در سال 1985 میتوان گفت بزرگترین رویداد انیمیشنسازی ژاپن شکل گرفت و استودیو «جیبلی» توسط هایائو میازاکی و ایسائو تاکاهاتا و آثار بسیاری را به ژاپن و جهان عرضه کرد. سال 2001 انیمیشن «شهر اشباح» همین کمپانی برنده خرس طلایی و جایزه اسکار شد. از کشورهایی که در تولید انیمیشنسازی سرمایهگذاری زیادی کردند بعد از آمریکا و ژاپن میتوان از کشورهای کمونیستی بلوک شرق مثل شوروی، چکواسلواکی، لهستان و مجارستان نام برد. علت آن هم تبلیغ و ترویج اهداف سوسیالیسم و رقابت با انیمیشنهای آمریکایی بود. در ایتالیا هم انیمیشن حدود سالهای 1910 شکل گرفت و برادران کواردینی پایههای آن را بنا کردند. بین سالهای 1920 و 1930 آنتونیو بوتینی و برادران کوسیو تکنیکهایی مثل استفاده از طلق را وارد صنعت انیمیشنسازی ایتالیا کردند. در 1949 نخستین انیمیشنهای بلند ایتالیا ساخته شد و همان سالها انیمیشن «گل رز بغداد» که بر اساس داستانی از «هزار و یک شب» بود توانست جایزه نخست جشنواره فیلم ونیز را کسب کند.
تاریخچه سینمای کودک در ایران
پرداختن به دنیای کودکان در سینمای ایران، تنها مختص به تولید انیمیشن نیست. در سالهایی که هنوز سینماها در انحصار بزرگترها بود برخی از کارگردانها با تولید آثار سینمایی تلاش داشتند که به دنیای کودکان نزدیک شوند. شاید اولین تلاش برای ساخت آثار سینمای کودک به سال 1338 برمیگردد. وزارت فرهنگ و هنر ایران اولین نهادی بود که به سرمایهگذاری در مورد ساخت فیلمهای کودک پرداخت. اسفندیار احمدیه و جعفر تجارتچی با راهاندازی بخش انیمیشن وزارت فرهنگ و هنر تا 1342 موفق به ساخت انیمیشنهای «موش و گربه»، «خوشه گندم»، «موش بااراده» و «لاک پشت و مرغابی» شدند. نصرت کریمی سال 1346فیلم کارتونی «زندگی» را که فیلمنامه آن براساس دیدگاههای فلسفی مولوی نوشته شده بود، با تکنیک سل-انیمیشن روی زمینههایی از مینیاتور صفوی ساخت. 1344 کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شکل گرفت و آبان 1345 اولین جشنواره فیلم کودک و نوجوان در ایران برگزار شد و 110 فیلم از 25 کشور به نمایش درآمد. حدود سال 1345 «نورالدین زرینکلک» به دعوت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای گذراندن دوره انیمیشنسازی به بلژیک رفت و پس از بازگشت به ایران در سال 53 اولین مدرسه پویانمایی را تاسیس و سه سال بعد دانشگاه فارابی را دایر کرد. او انیمیشنهایی مثل «دنیای دیوانه دیوانه دیوانه»، «سندباد»، «هویت» و... را ساخت و لقب پدر پویانمایی ایران را از آن خود کرد. زرینکلک از همدورهایهای فرشید مثقالی، علیاکبر صادقی، مرتضی ممیز و آرا پیکباغداساریان بوده که در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سبک و سیاق ساخت فیلمهای انیمیشن را متحول کردند.
سالهای جنگ و سینمای کودک
چهار فیلم «ساز دهنی» ساخته امیر نادری، «شهر قصه» ساخته منوچهر انور، «یک اتفاق ساده» ساخته سهراب شهید ثالث و «مسافر» ساخته عباس کیارستمی را میتوان مهمترین فیلمهای سینمای کودک قبل از انقلاب نامید. این داستان ادامه پیدا کرد و افراد دیگری وارد دنیای ساخت اثر برای کودکان شدند و آثاری هم ساخته شد. سال 1357 انقلاب اسلامی رخ داد و در سال ۱۳۶۱ با تحولاتی که سینمای ایران را دگرگون کرد، سینمای کودک ایران، به شکل یک واحد قدرتمند درآمد و تعداد فیلمهای کودک و موفقیتها در این حوزه به حدی رسید که کلیت سینمای ایران را تحتتاثیر قرار داد. حسن محمدزاده «حصار»، امیر نادری «دونده»، ایرج امامی «ابراهیم در گلستان»، عباس کیارستمی «خانه دوست کجاست» و بهرام بیضایی «باشو غریبه کوچک» را ساختند. در سال 1364 «شهر موشها»ی مرضیه برومند فروش بیسابقهای را برای سینمای کودک ایران رقم زد و تا امروز به عنوان یکی از بهترین نوستالژیهای بچههای دهه 60 باقی مانده است. پس از آن کامبوزیا پرتوی «گلنار» را ساخت که بار دیگر کودکان را همراه خانوادههایشان به سینما کشاند. «دزد عروسکها» را هم محمدرضا هنرمند کارگردانی کرد و کارگردانی بخش انیمیشن آن را شهریار بحرانی به عهده داشت.
ادامه بحث سینمای برای کودک یا سینمایی با حضور کودک
دهه 60 یکی از موفقترین دورههای فیلمسازی برای سینمای کودک بود. در دهه 70 و در سال 73 مرضیه برومند سراغ ساخت «الو الو من جوجوام» رفت و ایرج طهماسب و حمید جبلی هم فیلم سینمایی فراموشنشدنی «کلاه قرمزی و پسر خاله» را ساختند که همچنان به عنوان یکی از موفقترین آثار سینمای کودک معرفی میشود. البته طهماسب دو نسخه دیگر برای «کلاهقرمزی» ساخته، یکی در سال 81؛ «کلاه قرمزی و سروناز» و دیگری در سال 91 «کلاه قرمزی و بچه ننه». البته در دستهبندیهای سینمای کودک و نوجوان از همان سالهای اول انقلاب بحثی وجود داشت مبنی بر اینکه «سینمای کودک» شامل فیلمهایی میشود که «برای کودکان» است یا «درباره کودکان». اما واقع امر این است که در دهه 70 بیشتر آثاری از سینمای کودک موفق بودند که با حضور کودکان و نوجوانان ساخته میشدند ولی عمده مخاطبانش بزرگسالان بودند. فیلمهای کودکان و نوجوانان باید آمیزهای از شادی، هیجان و حرکت باشند تا بتوانند عواطف مثبت را با بهرهگیری بجا از عنصر «خیال»، در مقابل دیدگان کودک قرار دهند. اما عمده آثار سینمای کودک که از ابتدای دهه 70 ساخته شدهاند، کمتر واجد تخیلی سازنده و پذیرفتنی برای مخاطبان کودک و نوجوان بوده است. کیومرث پوراحمد، نویسنده و کارگردان نامآشنا که با تولید «قصههای مجید» در تلویزیون ایران ماندگار شده بود، در سال 74 «خواهران غریب» را ساخت؛ قصهای که مربوط به طلاق و آسیبی است که به کودکان طلاق وارد میشود. همچنین یکی از مهمترین و موفقترین آثار این دوره از سینمای کودک که تاثیر زیادی بر آثار بعدی هم داشت فیلم سینمایی «بچههای آسمان» بود. مجید مجیدی در سال 1375 این فیلم اسکار را ساخت که اتفاقا جزء پنج نامزد نهایی فیلمهای خارجی زبان جشنواره شد. سینمای کودک در سالهای دهه 80، همچنان خالی از دنیای انیمیشن باقی ماند. همچنان کودکان ایرانی در حسرت تماشای کارتون بر پرده نقرهای بودند. در دهه 80 از فیلمهایی همچون «یکی بود یکی نبود» از ایرج طهماسب، «تارزن و تارزان» از علی عبدالعلیزاده، «نصف مال من نصف مال تو» از وحید نیکخواهآزاد، «اتوبوس شب» از کیومرث پوراحمد ، «آهوی پیشونی سفید» از سیدجواد هاشمی و چند مورد دیگر، بیشتر نمیتوان حرفی زد و انگار دیگر اتفاق خاصی نیفتاده است.
دهه 90؛ انیمیشنها جان گرفتند
انیمیشنها به جهت داشتن فضای فانتزی و برخورداری از رنگآمیزیهای متنوع از جذابترین و دوستداشتنیترین انتخابهای سینمایی برای کودکان و نوجوانان هستند. کودکان با ذهن خیالپرداز خود با شخصیتهای کارتونی، همذاتپنداری میکنند و خود را جای شخصیتهای مختلف قرار میدهند. انیمیشنها بیشترین تاثیر را بر کودک دارند و بیشترین آموزهها از این طریق دریافت میشوند. انیمیشن سینمای ایران در سالهای قبل از انقلاب تلاشهای مقطعی و کوتاهی در کانون پرورش فکری داشت. «مرکز صبا» در سال 74 ابتدا با عنوان «شرکت فرهنگی، هنری صبا» به پیشنهاد علی لاریجانی رئیس وقت سازمان صداوسیما به منظور تولید آثار متنوع انیمیشنی تاسیس شد و بعدها در سال 1382، با گسترش دامنه فعالیتهای شرکت، «مرکز فرهنگی و هنری صبا» نام گرفت. مرکز پویانمایی صبا تا سالها به عنوان یکی از مهمترین مراکز سفارش و تولید انیمیشن باقی ماند. اما اواخر دهه 80 بود که ورود کامپیوتر در دهه اخیر به عرصه تولیدات انیمیشن در کشور ما، انقلاب تازهای را در این زمینه به راه انداخت و هنر پرخرج و سخت انیمیشن را به حرفهای همهگیر تبدیل کرد. از آثار شاخص سالهای اخیر، میتوان به تولید انیمیشن «تهران 1500» بهرام عظیمی اشاره کرد. او این انیمیشن را در سال 1392 و بعد از موفقیت انیمیشنهای تلویزیونی سیاساکتی، ساخت؛ انیمیشنی که برای اولین بار به فروش میلیاردی در سینمای ایران رسید.
در سال 93 گروه هنری پویا توانست با تولید «شاهزاده روم» موفقیتی بینظیر برای انیمیشن سینمای ایران رقم بزند. «شاهزاده روم» همچنان به عنوان پرفروشترین انیمیشن سینمای ایران باقی مانده است. گروه هنری پویا، این روزها، انیمیشن «فیلشاه» را روی پرده برده است. اگرچه مسئولان فرهنگی هیچ ریلگذاریای برای هدایت تولید انیمیشن در سالهای اخیر نداشتهاند ولی قطار انیمیشنسازی در سینمای ایران حرکت خودش را شروع کرده است. باید دید که چقدر مدیران فرهنگی کشور نگاه جدی به عرصه انیمیشن و تولید محتوا در بستر این رسانه مهم و استراتژیک دارند.
* نویسنده : ایمان رنجبر روزنامهنگار
مطالب پیشنهادی







