گرایش گروهی از افراد بیکار حاضر در جامعه به سمت تسویه‌حساب‌های شخصی وخشن زنگ خطر جدی را برای سیاستگذاران در عرصه اقتصادی و اجتماعی به‌صدا درآورده است

اینکه آینده این وضعیت چه مرحله دیگری از خشونت طبقه محروم شده از فعالیت اقتصادی تحت فشار معیشتی را به منصه‌ظهور خواهد گذاشت، مشخص نیست. اما واقعی‌ترین کنش، اتخاذ سیاست‌هایی به‌خصوص در زمینه اقتصادی و اجتماعی برای برون‌رفت جامعه از این وضعیت خطرناک است.

  • ۱۳۹۷-۰۱-۲۳ - ۱۲:۳۲
  • 00
گرایش گروهی از افراد بیکار حاضر در جامعه به سمت تسویه‌حساب‌های شخصی وخشن زنگ خطر جدی را برای سیاستگذاران در عرصه اقتصادی و اجتماعی به‌صدا درآورده است

خودکشی بعد از بیکاری

خودکشی بعد از بیکاری
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، وضعیت به‌وجود آمده از فشارهای ناشی از ترک و اخراج نیروی کار، در حال‌گذار از بدترین وضعیت خود یعنی خودکشی و انتقام است و سیاستگذاران باید جهت بهبود شرایط کاری کنند.

چند روز پیش که ماجرای فروش گوجه‌سبز‌های کیلویی220 هزار تومان در یکی از پاساژهای شمال تهران را سوژه قرار داده بودم، در ستون مجاورش، بحثی از ماجرای آتش‌سوزی قهوه‌خانه اهواز را هم بررسی کردم و در آنجا گفتیم که شاید نصب برچسب با نگارش عدد220 هزار تومان روی آن برای یک کیلو گوجه‌سبز، برآمده از تقاضای بازار باشد و فروشنده می‌داند که مشتری‌هایی خواهان خرید یک گوجه‌سبز نرسیده و نوبرانه با این قیمت هستند و این واقعیتی انکار‌ناپذیر است اما شکاف عمیق طبقاتی میان گروه خاصی از سرمایه‌داران و کارگران بعد از گذار از تحمل شرایط مطلوب و مشاهده چنین وضعی که با حدود یک ششم حقوقش تنها می‌شود یک کیلو گوجه‌سبز خرید و میل به تناول نوبرانه‌ها را با دروغ و بستن چشم کودکانش جبران می‌کند درنهایت به مرحله بعد از تحمل می‌رسد. مرحله‌ای به نام خودکشی که نمونه‌ای از آن را می‌توان در شمارش آمار منتشر شده در همین ایام ابتدایی سال 97 مشاهده کرد. براساس اخبار موجود در 15 روز ابتدایی سال 97 تعداد خودکشی‌ها و اقدام به خودکشی بین افراد و کارگران اخراجی یا دارای مشکلات معیشتی عدد 9 را نشان می‌دهد که به هیچ‌وجه مبین وضعیت مطلوبی نیست.

صبح روز 14 فروردین یکی از کارگران سابق شرکت بهشهر در مسیر غرب به شرق جاده قدیم کرج با رفتن به طبقه ششم ساختمان این شرکت اقدام به خودکشی کرد. علیرضا فتحی، رئیس کانون شورای اسلامی جنوب غرب تهران بعد از وقوع این حادثه در گفت‌وگو با «ایلنا»، گفت: «کارگر سابق شرکت بهشهر بسیار نگران وضعیت شغلی خود بود. او حدودا دو سال پیش از واحد حراست شرکت بهشهر اخراج شده بود. این کارگر حوالی ساعت ۳ بامداد دیروز وارد محل کار سابق خود شده و ضمن به آتش کشیدن چند خودرو در پارکینگ، با رفتن به پشت بام ساختمان ۶ طبقه شرکت قصد خودکشی داشت که با ورود به‌موقع امدادگران نجات پیدا می‌کند.» فتحی با اشاره به فشار روانی ناشی از بیکاری و مشکلات خانوادگی که بر کارگر سابق شرکت بهشهر وارد آمده، گفت: «اقدام به خودکشی و آتش زدن چند خودرو ازسوی این کارگر در نتیجه مشکلاتی است که وی طی این مدت با آنها درگیر بوده است. او همچنین سعی داشته با رفع اتهام خود، به کار سابق خود بازگردد که این امکان برای وی فراهم نشده بود.»

اتفاق نابهنجار دیگر حادثه دلخراش مرگ 11 نفر در قهوه‌خانه‌ای در اهواز بر اثر آتش‌سوزی بود. ساعت یک و پنج دقیقه بامداد 14 فروردین، یک نوجوان 17 ساله بعد از تهیه بنزین و ریختن این ماده روی قهوه‌خانه شوهرخاله خود آن را به آتش کشید. بعد از تحقیقات پلیس و در جریان بازجویی‌ها از نوجوان 17 ساله مشخص شد که اختلاف این نوجوان با شوهرخاله‌اش باعث اخراج او از کار شده بود که بعد از آن نیز او به تهدید شوهرخاله خود پرداخته بود و وعده انتقام می‌داد. اما این موضوع جدی گرفته نمی‌شد تا اینکه آن اتفاق ناگوار به‌وقوع پیوست و نوجوان بیکار تاب تحمل فشارها را نداشت و دست به آتش کشیدن قهوه‌خانه، محل کار سابق خودش زد و چندین نفر را به کام مرگ کشاند.

این دومین حادثه دیگر خودکشی طی بازه زمانی کمتر از یک ماه بود، چراکه در روزهای پایانی اسفندماه نیز کارگر اخراجی شهرداری نودژ(کرمان) یک شیشه دو لیتری بنزین را بعد از آن که شهردار سوار ماشینش شد، روی آن خالی کرد تا او را در آتش خشم خود که ناشی از فشار از دست دادن شغلش بود، بسوزاند.

همان‌طور که در ابتدا گفته شد، افراد پس از تحمل فشار ناشی از اخراج یا ترک شغل، از چند مرحله‌گذار می‌کنند. یک فرد با انتخاب شغل دیگر یا هر نوع جایگاه اجتماعی و هر سطحی از توانایی رفع احتیاجات سعی می‌کند با قناعت و کاهش توقعات، مسائل زندگی و احتیاجات معیشتی خود را رفع کند. نمونه‌ای که برای این مثال مشهود است، کارگران و کارخانه‌داران و کارگاه‌دارانی که به دلیل شرایط بد اقتصادی و معیشتی، شرایط مطلوب خود را از دست داده‌اند و حالا در گروه بیکاران قرار گرفته‌اند. برای آنکه بیشتر، مورد مذمت اجتماعی قرار نگیرند، به پادویی، کارهای پاره وقت و غیرقانونی و کارهایی نظیر پیک موتوری که سرمایه چندانی نیاز ندارد، روی آورده‌اند. در این مسیر تکنولوژی و پیشرفت‌های گوناگون در حوزه‌های حمل‌ونقل و کسب‌وکارهای اینترنتی نیز به کمک آنها آمده است. اما گاهی سطح فشار از این مرحله نیز گذر می‌کند و فرد خود را با انبوهی از مشکلات رو در رو می‌بیند که با درآمد حاصل از پیک موتوری و پادویی و کارهای غیرقانونی نمی‌توان از پس آن برآمد.
فشارهای روحی به حدی افزایش پیدا می‌کند که استیصال روحی حاصل از آن دیگر به سمت تلاش بیشتر رهنمون نمی‌شود و فرد به فکر حذف می‌افتد. یعنی با حذف خود از موجودیت، احساس سبکی و خروج از حالت اسفبار فعلی را متصور است. این مرحله هرچقدر خطرناک اما در سطح پایین‌تری به نسبت مرحله بالاتر از خود یعنی انتقام و دیگرکشی قرار می‌گیرد. حذف خود و خودکشی نیز در مراحلی از رفع این فشارهای روحی ناشی از وضعیت معیشتی و اقتصادی احساس فراغت را به فرد القا نمی‌کند و او به مرحله‌ای می‌رسد که مسببان وضعیت فعلی خود، با هر میزان از تاثیرگذاری را نیز مستحق تاوان می‌داند و به حذف آنها دست می‌زند. این مرحله خطرناک دقیقا همان اتفاقی است که کارگر اخراجی شهرداری نودژ کرمان و آن نوجوان 17 ساله اهوازی به آن رسیده‌اند و ضمن خودکشی، اندیشه انتقام از مسببان وضعیت فعلی خود را نیز در سر دارند و فاجعه‌ای بزرگ را رقم زدند.

علی خدایی، نماینده کارگران در شورای عالی کار در همین رابطه به یکی از روزنامه‌ها گفته است: «رسانه‌ها در حال افشای فسادهای میلیاردی هستند و خبر می‌دهند که برخوردی هم با مفسدان اقتصادی صورت نمی‌گیرد اما در همین ایام، کارگرانی که حقوق ٩٠٠ هزار تومانی را هم با چهار یا پنج ماه تاخیر دریافت می‌کنند، برای حقوق معوقه خود تجمع می‌کنند و گرفتار برخوردهای امنیتی و قضایی می‌شوند. امروز و در این شرایط که کارگران امنیت شغلی ندارند، مسئولان چطور اقوام و فرزندان خود را در بهترین موقعیت‌های شغلی منصوب می‌کنند؟ چنین تعارضی باعث بروز خشم خواهد شد و این احساس سرخوردگی همراه با خشم، با کارگر همراه است و به یک‌باره با چنین اتفاقاتی بروز می‌کند؛ به شکل خشم فروخورده، خودکشی یا حوادثی که در زمستان سال گذشته اتفاق افتاد. اگر امروز شاهد افزایش این حوادث هستیم، باید به نقش فقدان امنیت شغلی و فقر معیشتی جامعه کارگری توجه کنیم. نمی‌توانید از کارگری که حتی برای یک ماه آینده، تضمینی از بابت امنیت شغلی خود ندارد، انتظار روح و روان سالمی داشته باشید.»

اینکه به گفته برخی مسئولان شرایط فعلی قابل پیش‌بینی بوده است و باید به آینده فکر کرد بدون راهکار و کنش عملی همان اندازه بی‌فایده است که موضوع انتشار اخبار مربوط به فساد و عیش بی‌وقفه خانواده برخی مسئولان بدون برخورد قاطع و مشهود و بازتاب مثبتی را برای جامعه به همراه نخواهد داشت. اینکه آینده این وضعیت چه مرحله دیگری از خشونت طبقه محروم شده از فعالیت اقتصادی تحت فشار معیشتی را به منصه‌ظهور خواهد گذاشت، مشخص نیست. اما واقعی‌ترین کنش، اتخاذ سیاست‌هایی به‌خصوص در زمینه اقتصادی و اجتماعی برای برون‌رفت جامعه از این وضعیت خطرناک است.

 

* نویسنده : ابوالقاسم رحمانی روزنامه‌نگار

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران