

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، دونالد ترامپ 15 آذر سال جاری طی یک سخنرانی، شهر قدس را بهعنوان پایتخت رژیم صهیونیستی به رسمیت شناخت و خواستار انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به قدس شد. جمعه مقامی در وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد که ترامپ قصد دارد طی ماه می سفارت این کشور را به قدس منتقل کند.
تکرار سناریو علیه مسلمانان
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا با تصمیم خود درباره قدس میخواهد سناریوی صلیبیها علیه قدس را تکرار کند. در سال ۱۰۹۵ میلادی پاپ اوربان دوم همه مسیحیان اروپایی را مجبور کرد علیه ترکان مسلمان قیام کنند و شهر بیتالمقدس را به دست گیرند. در همان سال، سپاه بزرگی مهیا و رهسپار نخستین جنگ صلیبی شد. تعداد زیادی در این جنگها کشته شدند تا بالاخره در سال ۱۰۹۹ بیتالمقدس را اشغال کردند. صلیبیها اواخر قرن 11 توانستند بر رودخانهای از خون مسلمانان، یهودیان و بخشی از مسیحیان شرقی بر قدس فرمانروایی کنند، ترامپ میخواهد قدس پایتخت ابدی برای صهیونیستها شود و این شهر را به هر شیوهای از ساکنانش پاکسازی کند. گاهی از طریق خرید املاک مسلمانان و مسیحیان، گاهی از طریق مصادره و اشغال خانهها و گاهی با از بین بردن شرایط زندگی جمعیت کمی که در آن ساکن هستند آنان را مجبور به مهاجرت کنند. به این شکل شهر یهودی خالص و شبیه به پادشاهی صلیبیها در اواخر قرن 11 و اواخر قرن 13 تبدیل شود.
پاکسازی عرب و مسلمان از قدس برای اجرای تصمیم ترامپ
شکی نیست انتخاب قدس بهعنوان پایتخت ابدی یهودیان با نیروی مسلح و حمایت مطلق آمریکا به سادگی قابل اجرا نیست، زیرا نیازمند پاکسازی فلسطین، جهان عربی و اسلامی از جمعیت عرب و مسلمان است، همانگونه که سفیدپوستان آمریکایی منطقه سرخپوستان را پاکسازی کردند و میلیونها نفر از این قوم را به قتل رساندند و آنها را از صحنه تاریخ پاک کردند.
روشن است پروژه صهیونیستی برای شهر قدس هیچآیندهای در فضای فلسطینی، عربی و اسلامی که ملت آنها برمحور قرآن و قدس دور هم جمع شده است، ندارد. اسرائیل در توازن جمعیتی با فلسطینیان همسانی ندارد، زیرا تعداد فلسطینیان در خارج و داخل این کشور تقریبا مساوی جمعیت کل یهودیان در جهان است. در حالی که صدها میلیون عرب و مسلمان در دنیا وجود دارند که مساله قدس برای آنها اهمیت ویژهای دارد. علاوهبر این توازن قدرت در منطقه بهتدریج رو به محور مقاومت میرود که از همه طرف رژیم صهیونیستی را احاطه و تقریبا آن را از برتری نظامی در منطقه محروم کرده است. اسرائیل حتی در زمینه همزیستی مسالمتآمیز با کشورهای اطراف و ملت فلسطین نیز آیندهای در فلسطین ندارد؛ همانطور که تاریخ انقضای سفیدپوستان استعمارگر در آفریقای جنوبی که امنیتشان توسط سیاهپوستان تامین میشد، به پایان رسید. بدون شک اسرائیل نیز در این وضعیت قرار دارد و در میان مسلمانان و مسیحیانی قرار گرفته که به هیچعنوان هرگونه سلطه صهیونیستی بر شهر قدس را نمیپذیرند و خیلی زود تاریخشان به پایان میرسد.
سید حسن نصرا...؛ صلاحالدین زمانه برای آزادی قدس
آینده پروژه یهودیسازی قدس پس از تصمیم ترامپ را میتوان بر سه سناریوی تاریخی بررسی کرد؛ سناریوی اول این است که پس از اینکه صلیبیها بیتالمقدس را با نیروی نظامی و حمایت اروپا و واتیکان اشغال کردند، پس از چندماه شکست خوردند، حمایت اروپاییها از آن برداشته شد و سرنوشت آن ظرف چند ماه کاملا تغییر کرد. بعید نیست یهودیسازی قدس توسط صهیونیستها نیز دچار این سرنوشت شود. ملت فلسطین امیدوار است که سید حسن نصرا... قدس را از دست صهیونیستها آزاد کند، همانطور که صلاحالدین در دوران صلیبیها آن را بازپسگرفت.
130 سال اشغال با یک توافقنامه به پایان رسید
سناریوی دوم مربوط به سرنوشت سیاهپوستانی است که طی 6 ماه بعد از امضای توافقنامهای میان فرانسه و جبهه آزادیبخش ملی الجزایر از آن کشور مهاجرت کردند. سیاهپوستانی که بهعنوان پیشقراول برای حفاظت از منافع کشورشان در خاک کشوری که اشغال کرده بودند، به الجزایر نقل مکان کردند. ژنرال «دوگل» رئیسجمهور فرانسه در سال 1962 پس از اجرای یک رفراندوم، به الجزایر استقلال داد و از آن زمان پرونده حضور یک میلیون سیاهپوست که 130 سال در کشوری غیر از کشور خود زندگی کردند، بسته شد. سرنوشت سیاهپوستان به هیچعنوان از اذهان صهیونیستها محو نمیشود؛ کسانی که این تجربه را در تمام جنگهای عرب و اسرائیل دوباره تکرار میکنند.
روایت صهیونیستها از حضور در منطقه
سناریوی سوم مربوط به یک روایت اسرائیلی از نقش صهیونیستها در منطقه است. برخی سیاستمداران و متفکران صهیونیستی ادعا میکنند آنها امیدوارند اشغالشان نقشی فرهنگی شبیه به نقش روم باستان در منطقه ایفا کند. به همین خاطر وقتی درباره اسرائیل صحبت میکنند از آن بهعنوان تنها دولت دموکراتیک در غرب آسیا یاد میکنند و میخواهند یک منطقه دموکراتیک و متمدن را در اطراف خود تشکیل دهند، همانطور که روم باستان چنین کرد. این سخنان و ادعاها از تجاوزات غربیها بر منطقه غرب آسیا برگرفته شده است که از تجاوز ناپلئون بناپارت به مصر و شام در سال 1799 آغاز و تا اشغال آمریکایی اخیر در عراق به سال 2003 ادامه داشت. باید برای صهیونیستها یادآوری کرد که مقایسه خود با روم باستان درنهایت به هیچ عنوان بقای آنها را تضمین نمیکند. همانگونه که روم باستان توسط شهرهای حاشیه خود نابود شد و این به آن معناست که سرنوشت یهودیسازی قدس بر اساس این دو واقعه تاریخی رو به زوال است.
تغییر ریشهای برای روایت فلسطینی و عربی از مالکیت قدس
سرنوشت قدس از طریق سناریوهای ذکرشده، خواستار تغییر ریشهای در روایت فلسطینی و عربی درباره آن است و این در حالی است که تا امروز ملت فلسطین با استناد به آثار باستانی، معماری، کتب تاریخی و کلیدهای خانههای قدیمی اعلام میکند مالکیت قدس از آن آنهاست. برخی از مسلمانان همچنان امیدوارند جهان غرب را متقاعد کنند که قدس مال آنهاست. گویا غرب از این مساله آگاهی ندارد، در حالی که خود، صهیونیستها را طبق یک نقشه و طرح قبلی به سرزمین قدس وارد کرد. روایت فلسطینیان، مسلمانان و عربها برای اینکه مفید واقع شود به یک دادگاه عادلانه نیاز دارد تا حق فلسطینیان در قدس و فلسطین را بر اساس شواهد قاطع اعطا کند. همچنین به یک داوری بینالمللی عادل احتیاج دارد که استدلالهای ملت فلسطین را تایید کند و شهر را از صهیونیستها بازپس بگیرد که این امر در هر دو حالت غیرممکن است. هنگامی که شخصی خارجی خانهات را با زور سلاح اشغال میکند و با جعل سند ملکی، مالکیت آن را مدعی میشود؛ دیگر باید اعتراض به ادارات ملکی را فراموش کنی و بر اساس سخنی معروف و تجربهشده عمل کنی: «آنچه با زورگویی و قدرت از تو گرفته شد جز با زورگویی و قدرت به تو باز نمیگردد.»
