شعرهای پولکی
ناشناس مجازی شعر می‌گوید و من به مبلغ ۱۵۰ هزار تومان هدر رفته خودم فکر می‌کنم و ۱۵۰ هزار تومان‌هایی که هر روز به این شماره کارت واریز می‌شود.
  • ۱۳۹۶-۱۲-۰۵ - ۰۸:۳۰
  • 00
شعرهای پولکی
پول می‌گیریم تا شعر عشق شما را بسراییم!
پول می‌گیریم تا شعر عشق شما را بسراییم!
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، «شاعران ما می‌توانند نام شما و فرد موردنظرتان را در شعری اختصاصی بر مبنای زندگی شما بیاورند با هر نسبت و مناسبت. این مناسبت می‌تواند برای تولد یا ازدواج باشد یا برای هر مناسبتی که مدنظر شماست.»

همین چند جمله برای کنجکاوی کافی است تا ببینم در این صفحه مجازی چه اتفاقی می‌افتد؛ صفحه‌ای که فالورهای زیادی دارد و همه‌جا تبلیغ دارد و حتی تبلیغ‌ها هم با خلاقیت خاصی انجام گرفته است. بعد از پیدا کردن آیدی مسئول کانال، پیغام می‌دهم تا بفهمم این شعرها با چه شرایطی و بر مبنای چه قیمتی سروده می‌شوند.

مثل همه پیغام‌های تلگرامی با سلام شروع می‌کنم. در کسری از ثانیه جواب سلام را می‌گیرم.

می‌پرسم: «می‌توانم از شرایط شما برای شعر گفتن بپرسم؟»

ناشناس مجازی می‌گوید: «وقت شما بخیر، بله ما یک شرایط اولیه داریم که اگر با آنها موافق باشید به شرایط بعدی می‌رسیم.» شرایط را می‌پرسم که با ارسال یک متن جوابم را می‌دهد:

«شرایط شعر اختصاصی که شامل اسم‌، مشخصات و حرف‌های دل شما به صورت زیر است:

دسته‌بندی ‌شعرها:

1- چهار مصراع (رباعی) ۲۰ تومان
2- هشت مصراع (غزل‌) ۴۰ تومان
3- 10 مصراع (غزل) ۵۰ تومان
4- غزل ویژه که به صورت روایت داستانی زندگی شماست (مناسب عروس دامادها و رابطه‌های عمیق و خاص).»

بعد از خواندن شرایط اولیه و قیمت‌ها، برایم قسمت چهارم از همه جالب‌تر شد؛ غزلی ویژه که قیمت هم ندارد و شاید همان شعر مخصوص شاعر این پیج معروف است که باید از همه گران‌تر باشد. می‌پرسم «منظور از غزل ویژه که در چهارمین قسمت آمده، چه غزلی است؟»

ناشناس مجازی می‌گوید: «ببینید این غزل ویژه چون زندگی شما را روایت می‌کند، بسیار مهم است که خوب و روان گفته شود برای همین شاعران ما برای این نوع شعر بسیار زحمت می‌کشند. اگر می‌خواهید با غزل‌های ویژه ما آشنا شوید، می‌توانید چند پست اخیر اینستاگرام را با دقت بررسی کنید.» می‌گویم: «محتوای شعر برای من بسیار مهم است، اینکه کیفیت لازم را داشته باشد و حرفم در شعر گفته شود.»

ناشناس مجازی که نمی‌دانم زن است یا مرد، می‌گوید: «دقیقا شما باید همان غزل ویژه را انتخاب کنید، چون این مشخصاتی که برای شعرتان می‌خواهید در همین گزینه است.» می‌گویم: «می‌توانم بدانم شاعرانی که این اشعار را می‌گویند چه کسانی هستند؟» آیکون خنده‌ای می‌فرستد و می‌گوید: « تمامی اشعار توسط شاعران شناخته شده کشور سروده می‌شوند اما تمایلی ندارند که ما اسم‌شان را بگوییم. برای همین اسم شاعران در پایان شعرها نمی‌آید. اگر تمایل دارید مکالمه‌مان ادامه داشته باشد و گزینه چهار را انتخاب کرده‌اید، سوال‌ها را برایتان بفرستم؟»

جواب مثبت می‌دهم تا بدانم سوال‌های گزینه چهار چه سوال‌هایی هستند که بعد از چند ثانیه با انبوهی از سوال‌های شخصی مواجه می‌شوم:

«سن خودتان
سن فرد مورد نظرتان
مدت رابطه
 نوع رابطه (دوستی، خانواده یا ازدواج)
شعر را چه کسی به چه کسی تقدیم می‌کند (اسم شما و ایشان)
ماه تولد خودتان
 ماه آشنایی‌تان
 ماه تولد ایشان.»

در حال خواندن حرف‌های این ناشناس مجازی هستم که دوباره پیغام می‌دهد و می‌گوید: «ببینید در این غزل مسائل دیگری هم به جز شرایط بالا مهم است. باید ویژگی‌های مثبت اخلاقی و رفتاری ایشان را بگویید، ممکن است حرفی در دلتان باشد که می‌خواهید در دل این شعر به آن اشاره کنید. اگر دوست داشتید بگویید تا ما هم بتوانیم در این شعر آن را لحاظ کنیم. هر نکته‌، خاطره یا اتفاق جالب دیگری که فکر می‌کنید به وسعت دید ما نسبت به موضوع شما  کمک می‌کند، بگویید تا در شعر به آن اشاره شود.»

برای اینکه بتوانم گزارش را ادامه بدهم باید در نقش یک عاشق دلسوخته برای خودم و همسرم شعری را بخواهم. مشخصات را می‌گویم و ناشناس مجازی بعد از دیدن می‌خواهد برای این غزل ویژه پولی را به شماره کارتی که می‌دهد واریز کنم. مبلغی که می‌گوید 150 هزار تومان برای غزلی 6 بیتی است؛ اگر هم بخواهم بیشتر بشود باید برای هر بیت اضافه 20 هزار تومان بپردازم.

مشخصات را ارسال می‌کنم. بعد از واریز مبلغ باید منتظر بمانم تا شاعران شناخته شده کشور برای اسامی خیالی به نام امیر و فریناز شعر بگویند.

بعد از گذشت چند ساعت ناشناس مجازی، شعر را می‌فرستد و من فقط به آن مبلغی فکر می‌کنم که روزانه به جیب دارندگان این کانال می‌رود که با کپی کردن شعرهای دیگران و گذاشتن چند اسم برای خودشان کاسبی راه انداخته‌اند:

تو آمدی که در این بیشه شیر من باشی        که شهریار من اما اسیر من باشی
تو آمدی که از این پس به یاری عشقت     نجات‌بخش دل گوشه‌گیر من باشی
بدان که هیچ حسودی نمی‌زند چشمت     اگر همیشه نهان در ضمیر من باشی
تو را پخته دلت را به صبر کوره ی عشق   خدا رسانده که آن بی‌نظیر من باشی
به راستی که فریناز با تو خوشبخت است    در این سفر تو اگر هم مسیر من باشی
بساط تاج‌گذاری عشق برپا شد        به تخت دل بنشین تا اسیر من باشی

بعد از خواندن شعر، از ناشناس مجازی می‌پرسم: «چقدر شبیه اشعار حافظ شده است. انگار فقط کلمات و ویژگی‌هایی که من گفته‌ام را به شعر حافظ اضافه کرده‌اید!»

فکر می‌کند که در حال تعریف از کارشان هستم، تشکر می‌کند و می‌گوید: «همه مشتریان ما از کارمان رضایت دارند و شعار ما در این صفحه مجازی این است:

ما قافیه کردیم دل و مهر و صفا را
بر وزن کشیدیم و ستودیم وفا را
از عشق نهان در دلتان وام گرفتیم
تا اینکه سرودیم چنین شعر شما را»

ناشناس مجازی شعر می‌گوید و من به مبلغ 150 هزار تومان هدر رفته خودم فکر می‌کنم و 150 هزار تومان‌هایی که هر روز به این شماره کارت واریز می‌شود.

 

* نویسنده : زهرا جعفری روزنامه‌نگار

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران