یادداشت/ محمدرضا باقری روزنامه‌نگار
«تنگه ابوقریب» سه روز از هشت سال دفاع مقدس را به تصویر کشیده است. این فیلم به زیباترین شکل ممکن این کار را کرده و اثری ماندگار خلق کرده است.
  • ۱۳۹۶-۱۱-۱۸ - ۱۹:۳۱
  • 00
یادداشت/ محمدرضا باقری روزنامه‌نگار
نسخه ایرانی دانکرک
نسخه ایرانی دانکرک

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، تاریخ مگر غیر از هنر راهی برای ماندگاری دارد؟ هر اتفاق بزرگی تا در قالب یک اثر هنری خودش را بروز ندهد، در ذهن مردم و آیندگان چگونه مرور می‌شود؟ دانکرک کریستوفر‌رولان را بخوانید و بعد بروید و تاریخ را ورق بزنید و ببینید در دانکرک چه اتفاقی افتاد تا به جادوی سینما و تغییر تاریخ پی ببرید. ابزار سینما همواره در سال‌های دفاع مقدس و بعد از آن به‌عنوان یک ژانر مورد علاقه فیلمسازان قرار گرفته، اما فراز و فرود‌ها در نحوه روایت، نوع نگاه و زاویه‌دید هنرمندان گاهی آثاری بیگانه با دفاع مقدس را ساخته است. حالا اگر بخواهیم 100 سال بعد برای آیندگان بگوییم در روزهای آخر دفاع مقدس چه گذشت و رزمندگان ما چه کسانی بودند، شاید دیدن «تنگه ابوقریب» راه چاره باشد. بهرام توکلی در اولین تجربه دفاع مقدسی خود چنان خوش درخشیده که مخاطب افسوس می‌خورد، چرا کارگردان تا به حال خود را درون فضای بسته آپارتمان محبوس کرده بوده و دست به روایت جنگ نزده بوده است.

«تنگه ابوقریب» نه آنچنان در دام ژست هنرمندان ضد‌جنگ افتاده که اصل دفاع را منکر شود، نه از اهالی جنگ فقط مقدس‌ها و امامزاده‌ها و پاکی‌ها و خوبی‌ها را نشان داده، روایت تنگه ابوقریب کاملا واقعی، ملموس و میانه است، آدم‌ها با شخصیت‌های گوناگون، واقعی و سرپا. با اینکه بار روایت داستان روی یک شخصیت نیست و خط اصلی فیلم روایت تاریخ است و یک برش زمانی را جلو می‌برد، اما شخصیت‌پردازی آنقدر خوب انجام شده که با تمام کاراکترهای فیلم همذات‌پنداری می‌کنی، از جوان داش مشتی بچه گمرک و امدادگر موقر و نوجوان عکاس، تا پیرمرد تدارکاتچی و مداح آذری و فرمانده دزفولی و سرباز تازه نامزد کرده و حتی کودکی که تنها چند فریم میهمان قاب دوربین توکلی است. شخصیت‌ها به اندازه و واقعی‌اند، کاریکاتوری نیستند و این به پیشرفت فیلم کمک زیادی کرده است.

شاید بشود گفت مانند قصه‌های جلال آل‌احمد که اصلا متوجه پیشرفت داستان و گذر زمان نمی‌شوی، «تنگه ابوقریب» هم‌چنین حس و حالی دارد و لازم نیست در میان تماشای فیلم دائم ساعتت را نگاه کنی تا ببینی چقدر دیگر از فیلم مانده یا مشغول بازی با موبایل شوی. ریتم فیلم به اندازه است؛ نه تند و نه کند. بازی‌ها هم به اندازه است، جواد عزتی و حمیدرضا آذرنگ و علی سلیمانی و مهدی پاکدل بازی‌های خوبی از خودشان نشان داده‌اند، مهدی قربانی بازیگر نوجوان فیلم هم بعد از «21 روز بعد»، در مسیر رشد است و بازی جذابی دارد، اما در بین بازیگران بازی قابل ستایش امیر جدیدی، فوق‌العاده دیدنی است به حدی که حتما یکی از نامزدهای دریافت سیمرغ مکمل مرد باشد.

گام دیگر موفقیت «تنگه ابوقریب» فیلمبرداری و جلوه‌های ویژه است. قاب‌های دیدنی خضوعی ابیانه در فیلم جزء شاهکارهای جشنواره امسال محسوب می‌شود و به همراه جلوه‌های ویژه بی‌کم و کاست کاری کرده که مخاطب در خلال تماشای فیلم خود را درون معرکه ببیند. تصویرهای «تنگه ابوقریب» در سینمای ایران اگر نگوییم بی‌نظیر، کم‌نظیر است و ظرایف زیادی دارد که حتما در پرده سینما خودش را بهتر نشان می‌دهد. از نظر محتوا هم «تنگه ابوقریب» با اینکه یک فیلم جنگی است، اما تبلور حماسه و امید است. یاس و افسردگی و حزن و اندوه در فیلم نیست، وجود دارد، اما غلبه ندارد، چه اینکه در دفاع مقدس هم اینها بوده که رزمنده‌ای خسته شود. آوارگی و درد مردم به خودی خود زشت است؛ سوال و شبهه وجود داشته، اما درنهایت آنچه روایت می‌شود، حماسه است. صحنه‌هایی در فیلم هست که اشک را از چشمان مخاطب جاری می‌کند، اما هدف فیلم احساسی کردن فضا نیست. اتفاقا آنچه تصویر می‌شود، درک و آگاهی مخاطب را از واقعیت‌های جنگ بالا می‌برد و جنگ‌افروزی رژیم بعث را بیشتر نمایان می‌کند. اما آنچه از فیلم باقی می‌ماند، نگاه آرامش‌یافته نوجوان فیلم است که می‌ماند تا روایتگر عزت این دوران باشد و امید را زنده نگه ‌دارد. فیلم پر از دیالوگ‌های خاص و محبوب است که حتما ماندگار می‌شود؛ وصله ناجور فیلم نیست و در فیلم نشسته است. این ظرایف فیلمنامه به فیلم نیز خیلی کمک کرده است. «تنگه ابوقریب» سه روز از هشت سال دفاع مقدس را به تصویر کشیده است. این فیلم به زیباترین شکل ممکن این کار را کرده و اثری ماندگار خلق کرده است. اگر برای همه روزهای جنگ از این‌گونه آثار داشتیم امروز خیلی از شبهات و حرف‌های بیهوده را نمی‌شنیدیم. «تنگه ابوقریب» ما را به سینمای دفاع مقدس امیدوارتر کرد و نشان داد سینمای ایران اگر بخواهد چیزی از سینمای غرب کم ندارد.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران