

پس از این ملاقات، شایعات زیادی ایجاد شد. گرشاسبی، سرپرست جدید باشگاه که میکوشد پایههای اقتدارش را محکمتر کند مدعی شد که اجازه دخالت و حاشیهسازی در تیم را نمیدهد. برخی بازیکنان از جمله بیرانوند به این جلسه نرفتند و علیه آن موضع گرفتند.
برخی از پیشکسوتان باشگاه پرسپولیس مثل مهرداد میناوند علیه هدایتی و مداخلاتش واکنش نشان دادهاند و همه اینها میرود که حاشیه جدیدی را برای پرسپولیس به وجود آورد؛ آن هم در شرایطی که پرسپولیس حداقل به لحاظ نتیجهگیری بسیار عالی عمل کرده است و خود را در یک قدمی قهرمانی میبیند، و نکته شاید مهمتر اینکه قرارداد اسپانسرینگ جدید، باشگاه را از نظر مالی کاملا تامین میکند و اگر بحران بدهیهای گذشته دوباره کار دست تیم ندهد، مشکلی در پرداختی بازیکنان نخواهند داشت.
سوال اینجاست که در چنین شرایطی تشکیل جلسه با فردی همچون هدایتی چه معنایی دارد؟ مگر باشگاه قواعد خاص خود را ندارد، بازیکنانی که دم از حرفهایگری میزنند و مطالبات ورد زبانشان است چه پاسخی دارند؟ اینجا همان جایی است که تفاوت یک فوتبال حرفهای با فوتبال غیرحرفهای و غیرمسئولانه مشخص را نشان میدهد. وقت آن نرسیده است که درباره هدایتی، میزان کمکهایش و اساسا چرایی آنها توضیح داده شود؟ یک بار برای همیشه مدیران پرسپولیس نباید قاطعانه مقابلش بایستند و مانع از دستاندازیهایش شوند؟ بازیکنی که از باشگاه پول میگیرد اما دائم «حاجی» را بر سر مدیران پرسپولیس میکوبد چه پاسخی دارد؟ چندسکه، برای بازیکنانی که پول میلیاردی میگیرند، آنقدر مهم است که اعتبار باشگاهش را به سخره بگیرد؟ پرسپولیس با این حواشی کماکان مستعد بازتولید ماجراهایی چون ماجرای طارمی است. اطراف تیم شلوغ است و آرامشی در کار نیست. برای گرشاسبی که خواهان تداوم مدیریتش در پرسپولیس است شاید هیچ چیزی به اندازه ماجراهای هدایتی مسالهساز نشود.
* نویسنده : محمد هدایتی روزنامهنگار
