
محسن آرمین با تیتر «اصلاحات ممنوع» به نقد رفتار رسانهای «بیبیسی فارسی» در جریان اغتشاشات اخیر ایران رفت. در این بین البته نباید از یاد برد که آرمین ازجمله شخصیتهای مورد توجه «بیبیسی» بوده و در موارد زیادی اخبار مربوط به وی ازجمله اقدامات، اخبار دادگاهها یا خبر آزادی وی از این رسانه منعکس و برجسته شده است و همین امر هم نقد نوشته شده بر «بیبیسی» را مورد توجه قرار میدهد.
دلخوریهای خانوادگی یک فعال سیاسی

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، در هفتهای که اعتراضات به ناآرامی و در برخی شهرها به آشوب تبدیل شد، برخی رسانهها تلاش کردند به هر مسیر ممکن که میشود اولا فضای اعتراضی را داغ و زنده نگه دارند و ثانیا سمت و سوی آنها را به سمت و سوی دلخواهشان بکشانند. «بیبیسی فارسی» یکی از این رسانههاست. گزارشهای متعدد «بیبیسی» از فضای اعتراضات در ایران چنان آش شوری را به مخاطبانش خوراند که صدای خیلیها ازجمله فعالان اصلاحطلب را هم درآورد. نوشته بلند محسن آرمین از فعالان اصلاحطلب درخصوص عملکرد این شبکه انگلیسی با چاشنی نقدهایی که شاید اولینباری است که از زبان اصلاحطلبان مطرح میشود برای خیلیها که وقایع سالهای اخیر کشور را جزء به جزء دنبال میکنند مهم و قابل توجه بود.
محسن آرمین با تیتر «اصلاحات ممنوع» به نقد رفتار رسانهای «بیبیسی فارسی» در جریان اغتشاشات اخیر ایران رفت. در این بین البته نباید از یاد برد که آرمین ازجمله شخصیتهای مورد توجه «بیبیسی» بوده و در موارد زیادی اخبار مربوط به وی ازجمله اقدامات، اخبار دادگاهها یا خبر آزادی وی از این رسانه منعکس و برجسته شده است و همین امر هم نقد نوشته شده بر «بیبیسی» را مورد توجه قرار میدهد. آرمین در نوشته یادشده تلاش کرده در بدو امر با جدا کردن حساب این رسانه از باقی رسانههای اپوزیسیون ایران، قوت حرفهای آن را تایید کند. آرمین مینویسد: «VOA» و «منوتو» از نظر کلاس حرفهای قابل مقایسه با «بیبیسی» نیستند. بنابراین تعجبی ندارد اگر مثلا شبکه فارسی «منوتو» در جریان اعتراضات اخیر به اتاق جنگ و طراحی و هدایت عملیات خیابانی تبدیل شده باشد اما «بیبیسی» از نظر کلاس کار حرفهای با دیگر رسانههای فارسیزبان خارج از کشور قابل مقایسه نیست.
این فعال سیاسی اصلاحطلب البته بعد از این مرحله با نقد اینکه چرا «بیبیسی» در وقایع اخیر متمرکز بر عبور جنبشهای اعتراضی از اصلاحطلبی بوده است، متذکر میشود: «تبلیغات «بیبیسی» بهگونهای بود که به بیننده القا میکرد ٨٠ شهر ایران یکصدا پایان جنبش اصلاحی و رهبری رضا پهلوی را فریاد زدهاند!!...» این گفتوگوها یا مناظرهها البته روشن بود: «مدعی بودند آنچه در حال وقوع است، یک انقلاب یا مقدمات یک انقلاب است و اصلاحطلبان که خواهان اصلاح از درون هستند، دیگر قادر به نمایندگی مطالبات مردم نیستند! و باید در اندیشه اپوزیسیونی کارآمد و توانمند بود آنگونه که برخلاف اصلاحطلبان بتواند مطالبات جامعه را نمایندگی کند.»
این انتقاد البته وقتی بیشتر به چشم میآید که با گذری بر مواضع اخیر برخی دیگر از فعالان و موثرین جریان اصلاحات مشاهده میشود که آنها نگرانی خود نسبت به تند شدن اعتراضات و عبور آن از جریان اصلاحطلب را به صورت جدی مطرح کردهاند. چنانکه عباس عبدی هم خواهان کنترل اعتراضات شده بود.
شکایت از حضور رضا پهلوی در «بیبیسی فارسی»
محسن آرمین در یادداشت خود به صورت جدی از «بیبیسی فارسی» درخصوص مصاحبه با رضا پهلوی هم انتقاد میکند چنانکه از اصطلاح «عنان از دست دادن» برای مجری «بیبیسی» استفاده کرده و میگوید: «مجری «بیبیسی» در این گفتوگو چنان عنان اختیار از کف داد که او(رضا پهلوی) را رهبر اپوزیسیون نامید و از برنامه او برای دوران پس از سرنگونی جمهوری اسلامی ایران پرسید. نیازی به توضیح بیشتر نیست آنان که برنامههای «بیبیسی» را طی این مدت پیگیری کردهاند احتمالا از چندوچون ماجرا به خوبی آگاهند. خط خبری و تبلیغاتی «بیبیسی» در این مدت را میتوان اینچنین خلاصه کرد: پایان کار اصلاحطلبان و فقدان نیروی سیاسی مردمی و موجه در درون نظام که بتواند مطالبات مردم را پیگیری کند و ضرورت انتقال رهبری اپوزیسیون به خارج از کشور و پوشاندن این قبا بر تن رضا پهلوی.»
با توجه به این بخش از یادداشت آرمین خیلیها گفتند که بخش عمدهای از نقد همراه با گلایهمندی آرمین به خاطر جانمایی رضا پهلوی بهعنوان اپوزیسیون اصلی نظام جمهوری اسلامی توسط «بیبیسی» است. بهعبارت دقیقتر این روایت که «در شرایط امروزِ کشور، نباید برای رسیدن اصلاحات به قدرت به آشوب متوسل شد» جدیترین برداشتی است که از نوشته آرمین بیان میشود. در واقع وی از «بیبیسی» انتقاد میکند که چرا جریان اصلاحطلبی که از قضا در یکی دو انتخابات گذشته بیشتر از قبل مورد اقبال عمومی قرار گرفته و توانسته برخی مناسبات داخلی مدنظر خود را هم از این مسیر رقم بزند، حالا از معادلات این رسانه مخالف نظام ایران کنار گذاشته شده است؟
این سوال البته در شرایطی مطرح میشود که خیلیها بهویژه اهالی سیاست و رسانه به خوبی میدانند که «بیبیسی» در ایام گذشته مخصوصا در ایام انتخابات دوره دهم ریاستجمهوری همراهی ویژهای با اصلاحطلبان داشت و آنها را به صورت جدی حمایت میکرد و بهعنوان پایگاهی برای انتشار صدای اصلاحطلبان مشخص میشد.
در سال 88 و پیش از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری دهم، بخش گستردهای از پروژه «تقلب» توسط «بیبیسی فارسی» هدایت شد. این شبکه با حمایت از «کمیته صیانت از آرا» که توسط حجتالاسلام محتشمیپور اداره میشد، عملا مشروعیت نهادهای انتخاباتی مانند شورای نگهبان را زیر سوال بردند. ادامه این روند با 24 ساعته شدن پخش تلویزیون «بیبیسی فارسی» در ایام اغتشاشات و حمایت از جنبش به اصطلاح سبز در انتخابات تشدید شد. مروری بر برنامهها و میزگردهای مرتبط با فتنه 88 در رسانه «بیبیسی» نشان میدهد، پای ثابت تحلیلها و برنامههای این رسانه، فعالان و نیروهای اصلاحطلب بودند. همکاری و همراهی با خبرنگاران و رسانههای فارسی زبان تا جایی ادامه داشت که مسیح علینژاد، خبرنگاری که با «بیبیسی فارسی» و صدای آمریکا همکاری داشت، ادعا کرده که توانسته با دریافت کردن لیست خانوادههای بازداشتیها و کشتهشدگان آشوبهای 88 از معصومه ابتکار، عضو وقت شورای شهر تهران، اخبار و گزارشهایی تهیه و منتشر سازد. موازی شدن گفتمان اصلاحطلبان با «بیبیسی فارسی» تنها ختم به تحولات سال 88 نمیشود.
در بسیاری از موارد همپوشانی و نزدیکی رسانهای - سیاسی میان رسانههای منصوب به جریان اصلاحطلب و «بیبیسی فارسی» مشهود بود. این نکتهای است که حتی محمدعلی ابطحی، رئیس دفتر وقت سیدمحمد خاتمی نیز در یکی از ارزیابیهای خود نسبت به تحولات سال 88 به آن اذعان داشته: «... آقای مجید انصاری به سرعت به دنبال نوشتن بیانیهای در حمایت از آقای موسوی بود. در همان روز شنبه گفت که ما فوری این را میگذاریم روی سایت مجمع، دو دقیقه بعد سایت «قلم نیوز» که وابسته به آقای موسوی بود روی سایت میگذارد، بعد گفتیم چه میشود، گفتند بعد از سه دقیقه زیرنویس شبکه خبری «بیبیسی» میشود!»
البته «بیبیسی فارسی» سالهای گذشته نیز تلویحا به اصلاحطلبان درباره جدایی خط خود از نظام هشدار داده بود و رفتار کجدار و مریز آنها را شکست خورده میدانست. در تیرماه سال 1391، «بیبیسی فارسی» در یادداشتی اصلاحطلبان را به تغییر رویه خود دعوت کرده بود و راه آن نیز تنها از طریق براندازی میگذشت: «اگر اصلاحطلبان میخواهند به یک نیروی بالقوه در برابر رژیم تبدیل شوند، باید طرحی نو با بازیگرانی نو بریزند، با ویژگی براندازی جمهوری اسلامی بهعنوان هدف اما با روش اصلاح جزء به جزء و هدف آنها باید به صراحت تغییر رژیم - همان که حکومت براندازی نرم مینامد و اصلاحطلبان از بیان آن شرمندهاند- اعلام شود. فاصلهگیری شفاف و قابل احساس از اسلامگرایی به نحوی که مخالفان میان آنها و ایدئولوژی رژیم تفاوت را ببینند.»
علاوهبر اینها گلایه آرمین را میتوان متفاوت با آنچه در انتخابات رخ داده هم دانست؛ زمانی که «بیبیسی فارسی» عملا از لیستهای مورد تایید اصلاحطلبان در چند انتخابات اخیر حمایت کرده بود. حمایت «بیبیسی فارسی» از لیست مجلس شورای اسلامی و خبرگان مورد تایید رئیس دولت اصلاحات و شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان تا به آن حد آشکار بود که رقبای سیاسی جریان اصلاحطلب این لیست را «لیست انگلیسی» نامیدند.
به هر حال آشوبهای اخیر کورسوی امیدی را در میان رسانههای معاند و دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی برای براندازی ایجاد کرد که «بیبیسی فارسی» با تمام سیاست مزدورانه اش در پنهانسازی خطمشی اصلی خود در براندازی، نتوانست از آن چشمپوشی کند و به صورت آشکار به پایگاهی برای نیروهای مخالف جمهوری اسلامیِ خواستار ساقط کردن نظام در آن سوی آب تبدیل شد. شاید اگر تحولات اخیر رقم نمیخورد، بخش عمدهای از یادداشت محسن آرمین اینگونه نمیشد. آرمین در حالی از دشمنان سخن میگوید که بسیاری از روشنفکران در سالهای گذشته از دشمن نامیدن کشورهای خارجی یا از توطئههای آن سوی مرزها، بهعنوان توهم توطئه یاد میکردند و میکنند. آرمین، دوستان گذشته جریان اصلاحات را اینگونه خطاب قرار میدهد: «بحرانآفرینیهای افراطیون طی این سالها را میتوان در یک شعار کوتاه خلاصه کرد: «در ایران اصلاحات ممنوع»، شعاری که نتیجه آن ادامه روندهای گذشته، جلوگیری از اصلاحات و در نتیجه افزوده شدن بر حجم بحرانها و گسترش بیشتر نارضایتیها بود تا از یکسو ناامیدی به بهبود اوضاع و حل مشکلات در اقشار ملت را دامن بزند و از سوی دیگر دشمنان ایران را به طمع اندازد و به تحقق مقاصدشان امیدوارتر کند، شعاری که امروز آمریکا و دشمنان ایران نیز با ذوقزدگی آن را تکرار میکنند. رفتار تبلیغاتی «بیبیسی» تنها یکی از نشانههای این تحول است که نباید آن را محدود به یک رسانه دید.»
