در گفت‌وگو با ندا اخوان‌اقدم مولف کتاب «بررسی ظروف فلزی ساسانی از دیدگاه نمادشناسانه» مطرح شد

کتاب «بررسی ظروف فلزی ساسانی از دیدگاه نمادشناسانه» یکی از تالیفات ندا اخوان‌اقدم است که در آن به مطالعه و تفسیر ظروف فلزی دوره ساسانیان پرداخته و این آثار را از دید نماد‌شناسی مورد بررسی و تحلیل قرار داده است.

  • ۱۳۹۶-۱۰-۲۱ - ۱۴:۳۵
  • 00
در گفت‌وگو با ندا اخوان‌اقدم مولف کتاب «بررسی ظروف فلزی ساسانی از دیدگاه نمادشناسانه» مطرح شد

ضرورت مطالعات بینارشته‌ای در هنر

ضرورت مطالعات بینارشته‌ای در هنر
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، ندا اخوان‌اقدم عضو هیات علمی پژوهشکده هنر فرهنگستان هنر، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حوزه فرهنگ و زبان‌های باستانی و هنرهای ایران پیش از اسلام است که حاصل تحقیقات وی چندین مقاله و تالیف و ترجمه کتاب است. کتاب «بررسی ظروف فلزی ساسانی از دیدگاه نمادشناسانه» یکی از تالیفات این نویسنده است که در آن به مطالعه و تفسیر ظروف فلزی دوره ساسانیان پرداخته و این آثار را از دید نماد‌شناسی مورد بررسی و تحلیل قرار داده است. درباره اطلاعات بیشتر درباره این اثر پژوهشی با این نویسنده به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

  کتاب بررسی ظروف فلزی ساسانی از دیدگاه نمادشناسانه یکی از آثار متفاوتی است که با نگاه تفسیرمحورانه بخشی از تاریخ هنر ایران را مورد مطالعه قرار داده است. دغدغه اصلی و ضرورت نگارش این اثر را بفرمایید.

واقعیت این است که من از وقتی دانشجوی فرهنگ و زبان‌های باستانی شدم، مساله‌ای که با رشته خودم داشتم این بود که ما همیشه درباره صورت صحبت می‌کنیم و این در مورد زبان، فرهنگ، اسطوره و آثار هنری هم صادق است. همیشه به صورت دقت کرده‌ایم و به معنایی که در لایه‌های زیرین یک اثر نهفته است کمتر پرداخته‌ایم. به نظرم زمان آن فرا رسیده تا کمی از فرم و صورت فاصله بگیریم. تلاش شخصی‌ام این است که اگر کاری انجام می‌دهم در حد بضاعت خود به آن لایه‌های زیرین معنا نیز بپردازم. اگر بخواهم در‌باره آثار فلزی ساسانی که من مورد مطالعه قرار دادم صحبت کنم، اینها مجموعه آثاری‌اند که در موزه‌های ایران و تمام دنیا قابل دیدن هستند و ظرف خاص و جدیدی را که تاکنون کسی ندیده باشد در این کتاب نیاورده‌ام. در مورد فرم و صورت ظاهری این آثار هم پیش از این بارها استادان ایرانی و غیرایرانی توضیح داده‌اند. اما از یک زمانی به بعد به این اندیشیده‌ام که شاید این آثار می‌خواهند چیزی فراتر از آنچه به دیده می‌آیند به ما بگویند. یعنی با در نظر گرفتن این نکته که در دوره ساسانی ما صاحب یک حکومت مرکزی و کاملا دینی بوده‌ایم اما بازتاب این نکته در آثار هنری دیده نمی‌شود می‌توان این پرسش را مطرح کرد که چگونه در دوره‌ای که تا به این اندازه به دین اهمیت می‌داده است هیچ نشانه‌ای از تفکر دینی‌ در آثار هنری‌اش مشاهده نمی‌شود. به نظرم باید لایه‌های زیرین معنایی این آثار را جست. به همین دلیل از دوره‌ای مطالعاتم را روی این موضوع متمرکز کردم و با توجه به اینکه عضو هیات‌علمی پژوهشکده هنر هستم و مطالعاتم، مطالعات هنری ایران پیش از اسلام است، سعی کردم پژوهش‌هایم را به این سو هدایت کنم و در این کتاب تلاشم بر این بود که در جست‌وجوی معناها یا تفسیرهای جدیدی از این ظروف باشم. شاید فلزکار دوره ساسانی از معنایی که منتقل می‌کرده آگاه نبوده، اما این معانی در ناخودآگاه او مستتر بوده و از این رو است که در این ظروف بازنمایی شده است. می‌توان برای تک تک اجزای این ظروف معنایی نمادین در نظر گرفت که همین معنا ما را به اسطوره‌ها، دین و ایدئولوژی دوره ساسانی می‌رساند. چنین بود که این پژوهش شکل گرفت و درنهایت تبدیل به کتاب شد.

  با توجه به اینکه این کتاب یک اثر تالیفی است قطعا هم از منابع دست اول نوشتاری استفاده شده و هم از مطالعات میدانی. مایلم درباره منابع مورد استفاده برای تالیف این کتاب بیشتر بدانم. چگونه به این منابع دست یافته‌اید و چه محدودیت‌هایی در این حوزه داشته‌اید؟

بله، در حوزه مطالعات میدانی برخی از ظروف را پیش از این دیده بودم و تصاویری از آنان داشتم. اما برخی از ظروف را خیر، زیرا در موزه‌ها و مجموعه‌هایی نگهداری می‌شوند که امکان دسترسی آن برایم وجود نداشت. طی زمان متمادی مستندات دست اول جمع‌آوری شد. آنهایی را که از نزدیک ندیده‌ام، خواستم تصاویرش را برایم ارسال کنند یا از کتاب‌ها استفاده کردم. چون با زبان‌های ایران پیش از اسلام آشنا هستم، این شانس را هم داشتم که بخش عمده اطلاعات اسطوره‌ای، ایدئولوژی و تاریخی را بتوانم از کتیبه‌ها و متون پهلوی استخراج کنم.

بخش عمده کار مطالعه روی این ظروف را باستان‌شناسان ایرانی و خارجی انجام داده‌اند که از آثار آنان بسیار بهره برده‌ام. در واقع کاری که آن اساتید کرده‌اند توصیف ظروف است و پایه‌ای بود برای کاری که من در این کتاب انجام داده‌ام. اما اینکه با رویکرد نمادشناسی این ظروف مورد مطالعه قرار گیرند، کاری‌ است که سعی کردم با مطالعه بینارشته‌ای یعنی نمادشناسی و باستان‌شناسی و اطلاعات مربوط به تاریخ و دین و ایدئولوژی آن دوران به انجام برسانم.

  به نظر شما علت اینکه معرفی آثار هنری ایرانی به‌خصوص در هنر ایران پیش از اسلام در مرحله توصیف محدود شده چیست؟ آیا متخصص در این حوزه کم است؟ یا دیدگاه‌های بینارشته‌ای هنوز ثبات نیافته‌اند؟

فکر می‌کنم در ایران پژوهشگران در جزیره‌هایی مجزا از یکدیگر زندگی می‌کنند؛ یعنی خیلی با هم ارتباط ندارند و از مطالعاتی که در رشته‌های دیگر انجام می‌شود آگاه نیستند. شاید شانس با من یار بود که در پژوهشکده هنر استخدام شدم و پژوهش‌هایم معطوف به هنر ایران پیش از اسلام شد و این امکان برایم مهیا شد که از دانسته‌هایم در رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی در مطالعات هنری بهره ببرم. علاوه‌بر اینکه به نظرم سیستم آموزشی و پژوهشی ما نیز نیاز به بازبینی دارد.

ما به‌خصوص در حوزه تحقیق نیاز به پژوهشگرانی داریم که از وسعت دید برخوردار باشند و بتوانند بین دانسته‌های خود و رشته‌های مرتبط ارتباطی برقرار کنند تا به نتایج جدیدتری دست یابند. به‌خصوص در حوزه علوم انسانی و به‌ویژه در مورد دوره ایران باستان که منابع ما محدود و بسیار مختصر است و ناچاریم از آنچه داریم با بهره بردن از اطلاعات و دانسته‌ها و یافته‌ها از رشته‌های دیگر شناخت‌مان را دقیق‌تر کنیم. به نظرم وقت آن رسیده که دیگر از تکرار گفته‌ها بپرهیزیم و با مطالعات بینارشته‌ای دقیق و اصولی به مطالب جدیدی دست یابیم.

  ساختار کلی کتاب به چه شیوه است؟چگونه و بر چه اساس به این ساختار رسیده‌اید؟

بخش اول که شامل تعاریف کلی است، مانند نماد و نشانه و... . بخش دوم هنر ساسانی و شرایط موجود در آن دوره را توضیح می‌دهد و به‌طور خاص در مورد شاخه فلزکاری در این دوره بحث می‌شود و سپس آثار فلزی ساسانی در سه طبقه تقسیم و معرفی می‌شوند: ظروف با نقش شکار، ظروف با نقش حیوانات و پرندگان و در آخر ظروف با نقوش مراسم آیینی و درباری. پس از معرفی اجمالی هر ظرف اجزای آن از دیدگاه نمادشناسی بررسی می‌شود. به نظرم با این نظام و ساختار خواننده دچار سردرگمی نمی‌شود و اطلاعات در حد مختصر و لازم در اختیارش قرار می‌گیرد.

  وقتی دیدگاه نمادگرایانه را برای تفسیر این آثار انتخاب کردید، بیشتر نمادهای بومی را مطالعه کرده‌اید یا نمادهای پذیرفته شده در سراسر دنیا؟

روانشناسان مدرن معتقدند افراد بشر همگی صاحب ناخودآگاه جمعی‌اند و از همین بخش از آگاهی است که کهن‌الگوها شکل می‌گیرند و این کهن‌الگوها با رویا، تخیل و اسطوره تجلی می‌یابند. کهن‌الگوها را می‌توان آن دسته از نمادهای جهانی دانست که بیشترین کارایی و استمرار و نیز بیشترین نیروی انگیزش را در جهت تکامل معنوی دارند. بسیاری از نمادها در تمام دنیا یک معنی دارند، اما برخی از نمادها بومی‌اند. مثلا سرو خمیده یک جا معنی خاصی دارد و جای دیگر معنی دیگری. اما در اغلب آثار شیر نماد قدرت است یا یک گیاه سبز قطعا با مفهوم باروری و حاصلخیزی ارتباط دارد. ممکن است برخی از نمادها علاوه‌بر مفهوم جهانی‌شان بومی نیز شوند و در نگاه اول با همان دیدگاه جهانی بررسی شوند. جالب است که گاهی تفسیر جهانی مفهوم نمادها باز هم ما را به همان ایدئولوژی ساسانیان می‌رساند. برای مثال چندان صحیح به نظر نمی‌رسد که نبرد بین پادشاه ساسانی به‌عنوان نماد قدرت و شیر و درنهایت کشتن شیر توسط پادشاه را بازنمایی نبرد بین نیکی و بدی بدانیم. در نماد بومی ایران شیر مفهوم بدی ندارد. شیر نماد خورشید است.

اینجا اگر شیر را نماد قدرت بگیریم و نماد شروع دوباره و گرما، می‌توان چنین تفسیر کرد که پادشاه به‌عنوان نماینده ایزدان روی زمین صاحب چنان قدرتی است که روی مظاهر طبیعی هم تسلط دارد. اینجاست که مفهوم بومی را برای نماد شیر در نظر گرفته‌ایم. تایید این تفسیر این نکته است که در دوره ساسانی چنین تصور و گفته می‌شد که پادشاهان قدرت خود را از نیروی ماوراءالطبیعی و الهی به نام اهورامزدا می‌گیرند و نماینده او بر زمین‌ هستند و این چنین است که تمام مظاهر طبیعی نیز تحت تسلط پادشاه قرار دارند. اینجا شیر نماد قدرت نیست نماد بدی هم نیست؛ نمادی است از یکی از نیروهای و مظاهر طبیعت و این یک مفهوم بومی برای نماد شیر است.

 

* نویسنده : پژمان دادخواه روزنامه‌نگار

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران