گفت‌وگو با عکاس پروژه «مادران انتظار»
بهبودی از سال ۸۶ وارد دنیای خبر و عکاسی مستند شده است، با بیشتر خبرگزاری‌های کشور سابقه همکاری داشته و مدتی هم در روزنامه جام‌جم فعالیت کرده است. بهبودی را حالا نه‌تنها در داخل کشور که در خارج از کشور نیز خیلی‌ها با مجموعه عکس مادران انتظار می‌شناسند.
  • ۱۳۹۶-۱۰-۱۳ - ۱۶:۴۳
  • 00
گفت‌وگو با عکاس پروژه «مادران انتظار»
هیچ کمکی از ارگان‌ها به من نشد
هیچ کمکی از ارگان‌ها به من نشد
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، چشم‌انتظاری‌ها، امیدها، عشق‌ها و درد و رنج‌ها را در پروژه مادران انتظار می‌توان دید؛ پروژه‌ای که روایتگر داستان مادرانی است که بچه‌های آنها برای دفاع از کشور رفتند ولی بر‌نگشتند. در گوشه گوشه این کشور پهناور، هستند مادرانی که چشم‌انتظار جگر‌گوشه‌های خود هستند و بعد از سال‌ها پایان جنگ به امید خبری از شهدای‌شان زندگی می‌کنند. فاطمه بهبودی، عکاس پروژه مادران انتظار، تقریبا چهار سال به دنبال این مادران گشت تا بخشی از تاریخ دفاع مقدس ایران را ثبت کند و در سال‌های آتی، درس‌ها و عبرت‌های بسیاری برای مردم داشته باشد. مادران انتظار را نه‌تنها ایرانیان بلکه مردم کشورهای دیگر هم فهمیدند. تقدیر شدن این مجموعه در جایزه معتبر عکاسی ورد‌پرس فتو به جهان فهماند که چه مادران فداکاری در ایران زندگی می‌کنند.

بهبودی از سال 86 وارد دنیای خبر و عکاسی مستند شده است، با بیشتر خبرگزاری‌های کشور سابقه همکاری داشته و مدتی هم در روزنامه جام‌جم فعالیت کرده است. بهبودی را حالا نه‌تنها در داخل کشور که در خارج از کشور نیز خیلی‌ها با مجموعه عکس مادران انتظار می‌شناسند.

تقدیر در جایزه جهانی ورلد پرس فتو در سال ۲۰۱۵، مقام اول پوی آمریکا در سال ۲۰۱۴، پنج عکاس برتر زن آسیا و مستر‌کلاس ورد‌پرس‌فتو‌ی۲۰۱۳ از جمله افتخارات این عکاس جوان است.

بهبودی می‌گوید‌ تقریبا برای این پروژه نزدیک به دو سال وقت گذاشتم. وی خیلی دوست دارد این پروژه هر چه زودتر به سرانجام برسد و به صورت کتاب و نمایشگاه منتشر شود. اما نبود منابع مالی و حمایت نشدن از هیچ ارگان دولتی و خصوصی، روند انجام آن را کند می‌کند. با وی گفت‌و‌گویی را ترتیب داده‌ایم که ماحصل آن را می‌خوانید:

  پروژه عکاسی مادران انتظار‌ را که چند سال پیش شروع کردید، مورد استقبال بسیاری در ایران و جهان قرار گرفت. آیا این پروژه در حال تکمیل است؟

بله. در کنار تکمیل این مجموعه، پروژه جدیدی را هم با عنوان شهدای گمنام شروع کردم که مکمل پروژه مادران انتظار است. در نظر دارم پروژه مادران را ادامه دهم و نمایشگاه خیلی بزرگی را در این زمینه برگزار کنم. مادران شهدای گمنام مکمل مادران انتظار است ولی در نظر دارم نمایشگاه آن را به صورت دو پارت مختلف برگزار می‌کنم.

   انتخاب موضوعی با این عنوان مطمئنا باید حمایت‌های خوبی را برای شما درپی داشته باشد، درباره این مورد کمی توضیح می‌دهید؟

تا این لحظه به غیر از یکی دو مورد هیچ‌ کمکی از هیچ ارگان دولتی و خصوصی به من نشده است. روزی که کار را شروع کردم هیچ انتظاری از کسی نداشتم. این پروژه پاسخی به دین خودم به این مادران بود. با وجود اینکه با سختی‌های بسیاری در تکمیل این پروژه روبه‌رو بودم ولی هیچ‌وقت این نبود حمایت‌ها باعث نشد کار را زمین بگذارم.

 از سال 2013 که شروع کارم بود تا الان به غیر از فروش رفتن تعدادی از کارها در مجموعه انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس و اسپانسری احمد مسجد‌جامعی، رئیس سابق شورای شهر تهران در سفر به مالزی برای حضور در مستر کلاس «ورد‌ پرس ‌فتو» (world press photo ) هیچ شخص و ارگان دیگری از من حمایتی نکرده است و فقط باید از مردم که با حمایت معنوی خود نقش زیادی در پیدا کردن این مادران داشتند، تشکر کنم.

البته در این سال‌ها از خیلی جاها برای چاپ کتاب و نمایشگاه تقاضای حمایت کردم ولی مدام برای تکمیل پروژه توسط ارگان‌های مرتبط با در‌های بسته مواجه شدم. برای تکمیل این پروژه خیلی تلاش کردم تا از انجام پروژه تفحص شهدا هم عکاسی کنم که هر دفعه بنا به دلایلی از ورودم جلوگیری می‌شد. به نظرم تفحص شهدا یکی از بخش‌های مهم در تکمیل پروژه مادران انتظار است که تا الان اجازه عکاسی به من داده نشده است و هر دفعه یک موضوع جدیدی را برای ممانعت از ورودم مطرح می‌کنند. تفحص شهدا جزئی از اسناد و تاریخ مملکت ما محسوب می‌شود. یک روز این داستان تمام می‌شود و اسناد آن از میان می‌رود و فقط عکس‌ها هستند که می‌مانند و می‌توان به آنها رجوع کرد.

  در مورد تعداد مادران این پروژه، پیدا کردن آنها و دشواری‌هایی که در کار داشته‌اید، کمی توضیح می‌دهید؟

تا الان به 15 شهر کشور برای انجام این پروژه رفته‌ام و از تقریبا 40 مادر شهید مفقود‌الاثر در این پروژه عکاسی کرده‌ام. مطمئنا انجام پروژه‌ای در این وسعت کار خیلی راحتی نیست. حتی بارها در انجام پروژه با مشکلات بسیاری روبه‌رو شده‌ام که ادامه کار را برایم مشکل می‌کرد اما چیزی که مرا به ادامه کار مصمم‌تر ‌کرد، ‌انگیزه و کمک‌های مردمی بود که جای تشکر دارد. به واقع می‌توان گفت این پروژه یک پروژه مردمی است که لطف خود شهدا بوده که بتوانم تا اینجا، کار را ادامه دهم. امیدوارم بتوانم در شهرهای دیگر هم حضور داشته باشم.

   در مورد مادران شهدای مدافع حرم هم برنامه خاصی دارید؟

خیر. فعلا این موضوع دغدغه‌ام نیست. فوکوس اصلی‌ام روی جنگ ایران و عراق است. احساس می‌کنم، آنطور که باید به بچه‌های این جنگ پرداخته نشده است و به نوعی دین خاصی نسبت به این موضوع دارم. حتی سه سال روی گلزار شهدای تهران کار کردم و فضای شور و شعفی را که مادران با برگشتن بچه‌های خود داشتند، نشان دادم. پروژه دیگری که با محوریت هشت سال دفاع مقدس کار کردم، شهر جنگ‌زده خرمشهر بود که احساس کردم مردم آن بسیار مظلوم واقع شده‌اند. به نظرم هنوز بازمانده‌های جنگ ایران و عراق مظلوم هستند و این موضوع و کار کردن روی آن، دغدغه خیلی از بچه‌های دهه 60 و پاسخی به سوال‌های بی‌جواب آنها‌ست. ضمن اینکه در مورد جنگ سوریه، عکاسان با محدودیت‌های خاصی مواجهند. حتی ایده‌ای هم دارم ولی احساس می‌کنم مسئولان به عکاسان اعتماد ندارند و آزادی عملی برای آنان وجود ندارد؛ یعنی آنطور که آنها می‌خواهند باید کار کنیم که نتیجه‌اش عکس‌های تکراری است.

  تقدیر شدن شما در جایزه عکس ورد پرس فتو نشان داد که فقط سیاه‌نمایی سوژه‌ها، مورد توجه آنها نیست و به عکس‌های ارزشی هم جایزه تعلق می‌گیرد. نظرتان در این خصوص چیست؟

مادران انتظار مجموعه‌ای بود که بسیاری از مردم جهان با آن همذات‌پنداری کردند. در مالزی که بودم، مردم آمریکا و بسیاری از کشورهای جهان با دیدن این عکس‌ها با من و مردم کشورم احساس همدردی کردند و استقامت این مادران را ستودند.

در جایزه‌ای جهانی مثل ورد پرس فتو که فضای سیاسی خاصی بر آن حاکم است و بیشتر به سراغ موضوعات منفی از ایران و کشورهای دیگر می‌روند، این انتخاب، نشان از قدرت موضوع و تغییر نگرش آنها نسبت به جانفشانی‌های مردم سرزمینم دارد. فکر می‌کنم یکی از رسالت‌های مسابقات عکس جهانی باید روی عکس‌های خبری باشد که می‌توانند جریان‌سازی کنند.

  عکاسان کمی به سراغ مجموعه عکس می‌روند و بیشتر تک فریم یا گزارش‌محور عمل می‌کنند. به‌عنوان یک عکاس مستند اجتماعی و کسی که سال‌ها روی پروژه‌های مختلف کار کرده‌اید، دلیل آن را چه می‌دانید؟

ضعفی که عکاسان ایرانی دارند، این است که بدون هیچ زحمتی و صرفا با چند فریم عکس از سوژه‌ای می‌خواهند آن را به‌عنوان مجموعه عکس در جشنواره‌های خارجی ارائه دهند و جایزه بگیرند؛ نکته‌ای که هست اینکه بیشتر عکاسان ایرانی شاید در انتخاب موضوعات خوب کار کنند، اما در قصه‌گویی و پرداختن جزئی‌تر به آن خوب عمل نمی‌کنند. ما در ایران با سوژه‌ها و داستان‌های متنوعی روبه‌رو هستیم که دنیا تشنه دیدن آن است و اگر عکاسان با دید باز و برنامه‌ریزی به سمت آنها بروند، داستان‌های خوبی به تصویر کشیده می‌شود. در مورد همین خانواده شهدا نیز، خیلی سوژه‌ها هستند که عکاسان ما از آن غافلند. نقش پدران شهید آنطور که باید دیده نشده است در صورتی‌که پدران هم، همپای مادران، درد و رنج دوری فرزند مفقود‌الاثر خود را تحمل می‌کنند اما به خاطر روحیه‌شان را درون خود می‌ریزند. بیان این رنج‌ها و استقامت‌ها در روزگاری که روزبه‌روز ارزش‌ها کمرنگ‌تر می‌شود، تلنگری به ما مردم است که آنها را فراموش نکنیم.

  تولید مجموعه عکس و استقبال از آن در کشور‌های دیگر چطور است؟

داستان گفتن در عکاسی کشورهای دیگر به‌شدت دنبال می‌شود. در میانمار که برای انجام عکاسی رفته بودم، می‌دیدم که عکاسانی از کشورهای دیگر آنجا حضور دارند و روی مجموعه‌های مختلفی کار می‌کنند. حتی در ایران هم بسیاری از عکاسانی آمدند و روی مجموعه‌های مختلف کار کردند که از آنان، شاهد نمایشگاه‌ها و کتاب‌های بسیاری هستیم، اما نمی‌دانم چرا ما به همین راحتی از کنار داستان‌هایی که در اطراف‌مان هست می‌گذریم و آنها را نادیده می‌گیریم. همیشه در جشنواره‌ها و ورک‌شاپ‌هایی که داشتم، به عکاسان تاکید کردم که به دنبال قصه‌گویی در عکاسی بروید و از تک عکس‌هایی که هیچ حرفی ندارند، پرهیز کنید.

  کسب جایزه جهانی، چقدر فرصت‌های کاری و حرفه‌ای برای شما به وجود آورده است؟

با این جایزه اندکی از دین خودم را به مادران این سرزمین ادا کرده‌ام؛ علاوه‌بر آن شهرت بسیاری هم در میان جامعه عکاسان جهانی کسب کرده‌ام. این جایزه نشان داد که جهان هم، تشنه این سوژه‌هاست و آنها را می‌پذیرد. اما نمی‌دانم چرا در ایران بر‌عکس است و به جای اینکه در کانون توجه قرار گیرم، حتی شغلم در خبرگزاری را هم از دست دادم.

وقتی از مستر‌کلاس ورد پرس فتو برگشتم روزبه‌روز از تعداد برنامه‌های عکاسی خبری‌ام کم شد به‌طوری‌که دیگر باعث قطع همکاری‌ام با محل کار سابقم شد. البته یک اتفاق خوب دیگری که این جایزه و کار کردن روی این پروژه برایم و جامعه عکاسان کشورم داشت، این بود که خیلی از همکاران جوانم فهمیدند در ایران چقدر داستان‌های پنهان و کار‌نشده وجود دارد. این اتفاق تلنگری برای آنها بود که به اطراف خود دقیق‌تر نگاه کنند و به راحتی از کنارشان نگذرند. بعد از من خیلی از عکاسان سراغ این مجموعه رفتند و حتی اسم مجموعه خود را هم به اسم مادران انتظار گذاشتند که به نظرم اتفاق خوبی است؛ چون من به تنهایی قدرت مالی و منابع اطلاعاتی برای جست‌وجوی آنها ندارم.

  وضعیت عکاسی مستند و خبری کشورمان را چطور تعریف می‌کنید؟

عکاسان بسیار خوبی؛ چه در حوزه خبری و چه مستند اجتماعی داریم. اما آنطور که باید تعریف درستی از رسانه‌ها و نقش عکاسان در آن نشده است. عکاسان در رسانه‌ها نه تجهیزات حرفه‌ای دارند، نه قرار‌داد و نه آزادی عمل. با این شرایط توقع زیادی است اگر بخواهیم عکاسان به دنبال مجموعه‌های خوبی باشند. تا وقتی در رسانه‌های ما، عکاسی خبری به دنبال سطحی‌ترین عکس‌ها از اتفاق‌هاست، نمی‌توان برچسب حرفه‌ای بودن به آن زد؛ چراکه یک عکاس خبری باید به دنبال بررسی همه‌جانبه موضوع باشد. مثلا اگر مطرح می‌شود که بچه‌ها در 13 سالگی ازدواج می‌کنند یک عکاس خبری باید با عکس‌های خود که حاصل ماه‌ها تلاش است، جامعه را به چالش بکشد. به نظرم در این زمینه خیلی از مسئولان ما نسبت به قدرت عکس، حقوق و نوع فعالیتی که یک عکاس باید به دنبال آن باشد، آگاه نیستند. بیشتر از هر چیز عکاسی در رسانه‌های ما درگیر برنامه‌ها و کشمکش‌های جناحی شده است و هر کسی سعی دارد قاب دوربین را از منظر سیاست‌های خود ببیند در صورتی‌که این، آن چیزی نیست که اهداف یک عکاس خبری است. یک نکته دیگر که تفاوت فاحش عکاسی ایران را با خارج نشان می‌دهد نوع پرداخت‌ها است. بالاترین نرخ دستمزدی که در ایران داده می‌شود بین 50 تا 100هزارتومان است؛ این در حالی است که برای یک گزارش خبری در آژانس‌های خارجی حداقل حدود 300 تا 350 دلار برای عکاس در نظر می‌گیرند.

  تا حالا شده که به فکر همکاری با آژانس‌های عکس خارجی بیفتید؟

در این سال‌ها بسیار به این موضوع فکر کرده‌ام اما هر بار به علت اینکه متعلق به این کشور هستم و باید با حضورم و عکس‌هایی که می‌گیرم در خدمت مردمم باشم، از رفتن منصرف شده‌ام.

   در حرف‌هایتان بسیار به حس مسئولیت اجتماعی عکاس اشاره کرده‌اید، اما کسی این مسئولیت‌پذیری را نسبت به شما ندارد. این موضوع اذیت‌تان نمی‌کند؟

همیشه خواستم زبان آدم‌ها باشم و با عکس‌هایی که می‌گیرم به فکر خدمت به آنها باشم. شاید پول نداشته باشد، شاید سختی‌های خاص خودش را داشته باشد و یک‌جاهایی به واسطه اینکه زن هستم با محدودیت روبه‌رو شوم اما خیلی دوست دارم با عکس‌هایم تاثیر‌گذار باشم؛ نه‌تنها در میان زنان کشورم بلکه در میان زنان دنیا یک فرد شناخته‌شده‌ای شوم. وقتی می‌بینم دختر 10 ساله خرمشهری با دیدن من امیدوار می‌شود که یک زن هم می‌تواند در میان جامعه‌ای که متهم به مرد‌سالاری است‌ حرفی برای گفتن داشته باشد، به ادامه کار امیدوار می‌شوم.

 

* نویسنده : افشین حیدری روزنامه‌نگار

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران