گفت‌وگوی «فرهیختگان» با دکتر محمود دهقانی، اقتصاددان
دهقانی گفت: من معتقدم و واقعا قابل‌اثبات است که علت اصلی این مشکلات و اینکه دولت دچار معضلات فعلی شده، عدم توجه دولت به راهکارهای کارشناسی‌شده اقتصاد مقاومتی است. اگر دولتی‌ها به این سیاست‌ها باور داشتند و آن را اجرایی می‌کردند، این مشکلات نیز به وجود نمی‌آمد
  • ۱۳۹۶-۱۰-۱۳ - ۰۲:۱۷
  • 00
گفت‌وگوی «فرهیختگان» با دکتر محمود دهقانی، اقتصاددان
دلیل اصلی اعتراضات خیابانی عدم اجرای اقتصاد مقاومتی‌ است/ چرا تورم ۴۰ درصدی در دولت قبل باعث اعتراض نشد، اما تورم ۹ درصدی دولت روحانی شد؟
دلیل اصلی اعتراضات خیابانی عدم اجرای اقتصاد مقاومتی‌ است/  چرا تورم ۴۰ درصدی در دولت قبل باعث اعتراض نشد، اما تورم ۹ درصدی دولت روحانی شد؟

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، وجود تحریم‌های اقتصادی علیه اقتصاد ایران در طول چهار دهه گذشته، در کنار وابستگی اقتصاد ایران به درآمدهای نفتی و اتکایش به اقتصاد تک‌محصولی باعث شده به‌رغم اینکه اقتصاد ایران را می‌توان یکی از 20 اقتصاد بزرگ دنیا دانست، اما این اقتصاد همواره گرفتار فراز و نشیب‌های آزاردهنده‌ای باشد؛ موضوعی که از همان سال‌های ابتدایی انقلاب در راستای مقابله با تحریم‌های غرب و رهایی از اقتصاد تک‌محصولی مورد توجه مسئولان جمهوری اسلامی بود و هست، تا آنجا که در سال‌های اخیر رهبر معظم انقلاب با ابلاغ سیاست‌های اقتصاد مقاومتی آن را یگانه راه نجات اقتصاد ایران از بلای وابستگی به نفت و واردات‌محوری دانسته‌اند. در روزهای اخیر مشکلات ایجادشده برای موسسات مالی- اعتباری از یک طرف و افزایش قیمت برخی کالاهای اساسی از سوی دیگر در کنار عدم توجه دولتمردان به واقعیت‌های اقتصادی موجود در کشور و تکرار واژه «همه شاخص‌های اقتصادی مثبت است» باعث شد بخشی از مردم در شهرهای مختلف کشور در اعتراض به وضعیت اقتصادی و انتقاد از عملکرد اقتصادی دولت به خیابان‌ها آمده و مطالبات بحق خودشان را از این طریق پیگیری کنند. فارغ از درست یا غلط بودن این شیوه از اعتراض و حضور عده‌ای اغتشاش‌گر در برخی از این تجمعات و سعی در انحراف مطالبات اصلی معترضان، دولت همچنان در مقام عمل هیچ پاسخی به معترضان و مطالبات بحق آنها نداشته است. در این راستا «فرهیختگان» در گفت‌وگویی با دکتر محمود دهقانی، اقتصاددان و عضو هیات‌علمی موسسه امام‌خمینی(ره) ضمن بررسی این موضوع به شباهت‌های موجود میان این اعتراضات و اعتراضات خیابانی دهه 70، دلایل شکل‌گیری این تجمعات، مطالبات معترضان و نقش دولت در ایجاد نارضایتی‌های اقتصادی پرداخته است. متن کامل این گفت‌وگو در ذیل می‌آید.

http://dl.nasimonline.ir/FileRepository/archive/30-11-1390/IMAGE634652722488140741.jpg

در روزهای گذشته و بعد از آغاز اعتراضات مردمی که البته در برخی موارد از سوی عده‌ای اغتشاش‌گر از مسیر اصلی و مطالبات اقتصادی منحرف و به حاشیه رانده شد، آقای جهانگیری در جایگاه معاون اول رئیس‌جمهوری ضمن تمجید از شرایط اقتصادی کشور و تحسین شاخص‌های اقتصادی، عملکرد ضعیف دولت در حوزه اقتصاد را دلیل این اعتراضات ندانسته و به کلی منکر وجود مشکلات اقتصادی شد. تحلیل شما از سخنان آقای جهانگیری و تبعات چنین اظهاراتی چیست؟

به نظر من اتفاقا یکی از دلایل مهم اعتراضات مردم نسبت به وضعیت اقتصادی کشور همین موضع‌گیری‌های برخی از مسئولان دولتی است. وقتی آقای رئیس‌جمهور، معاون وی و برخی دیگر از اعضای دولت معتقدند همه چیز آرام و گل و بلبل بوده و اقتصاد روی غلتک افتاده و در حال حرکت است، خود همین موضوع موجب اعتراضات مردمی می‌شود. وقتی یک پزشک می‌خواهد بیماری را درمان کند، ابتدا باید درد و بیماری آن شخص را تشخیص دهد. اگر تشخیص درد صورت نگرفته باشد، طبیعتا درمانی هم وجود نخواهد داشت. متاسفانه دولت نمی‌خواهد بپذیرد که درد اقتصادی وجود دارد، لذا در این شرایط به دنبال درمان آن هم نمی‌رود. این باعث شده مردمی که با همه وجود ناراحتی‌ها و مشکلات اقتصادی را لمس می‌کنند، بیشتر ناراحت شده و با خودشان بگویند عجب! دولت ما هنوز مشکلات اقتصادی موجود را حتی باور هم ندارد، که اگر باور داشتند این مواضع و اظهارات آقای جهانگیری مبنی‌بر اینکه همه شاخص‌های اقتصادی خوب است و رشد اقتصادی مناسبی داریم و تورم هم تک‌رقمی است و... چه معنایی دارد؟

ضمن اینکه حتی اگر همین تورم تک‌رقمی را که به نظر من غیرقابل پذیرش است، صحیح فرض کنیم، با همین وضع اقتصادی که خود دولت آن را توصیف می‌کند، قدرت خرید در بسیاری از اقشار جامعه پایین است. خب در این شرایط طبیعتا با توجه به وجود این اقشار نمی‌توان این نارضایتی‌ها را غیرواقعی و دسیسه علیه دولت دانست، لذا دولت در گام اول باید بپذیرد اقتصاد ایران به‌رغم ادعاهای دولت همچنان در رکود است. همچنان تورم به‌خصوص در گروه مربوط به کالاهای اساسی و خوراکی مردم در کنار موضوع بهداشت وجود دارد و این تورم واقعا به لحاظ درصدی بسیار بیشتر از تورم‌های اعلام‌شده است. این موارد باعث ایجاد فشار به مردم شده است که دولت باید در وهله اول وجود این مشکلات را به رسمیت شناخته و آن را توجیه نکند. من معتقدم و واقعا قابل‌اثبات است که علت اصلی این مشکلات و اینکه دولت دچار معضلات فعلی شده، عدم توجه دولت به راهکارهای کارشناسی‌شده اقتصاد مقاومتی است. اگر دولتی‌ها به این سیاست‌ها باور داشتند و آن را اجرایی می‌کردند، این مشکلات نیز به وجود نمی‌آمد، چراکه اگر دولت فقط و فقط جلوی ورود کالاهای قاچاق به کشور را گرفته و در وهله بعد واردات غیرضرور و کالاهایی که مشابه داخلی دارند را منع کند، مطمئن باشید اگر نگویم بیکاری در میان‌مدت ریشه کن می‌شود، حداقلش این است که به‌شدت کاهش پیدا می‌کند، اما متاسفانه دولت توجهی به این مسائل ندارد.

به هرحال تجمعات چند روز گذشته با محوریت اعتراض به گرانی‌ها و مشکلات اقتصادی بود که چنین اعتراضاتی در دهه 70 نیز سابقه داشته است. اگرچه مشکلات اقتصادی در طول چهار دهه گذشته نیز وجود داشته و حتی در سال‌های پایانی دولت دهم نرخ تورم به نزدیک 40 درصد هم رسیده بود، اما صرفا در این دو مقطع شاهد تجمعات خیابانی در اعتراض به مسائل اقتصادی بوده‌ایم. تحلیل جنابعالی درباره شباهت‌های موجود میان اعتراضات امروز و اعتراضات دهه 70 چیست؟

اجازه بدهید من به دو نکته در این‌باره اشاره کنم؛ نکته اول شباهت‌های موجود میان این دولت و دولت آقای هاشمی‌رفسنجانی و نکته دوم موضوع تورم 40 درصدی در اواخر دولت احمدی‌نژاد است که ماهیتاً چه تفاوت‌هایی با تورم موجود داشت که ما در آن سال‌ها آثار اعتراضی آن را ندیدیم. درباره نکته اول باید بگویم که تمام قرائن و شواهد نشان می‌دهد دولت روحانی آلترناتیو تمام‌عیار هاشمی‌رفسنجانی حداقل در حوزه اقتصادی است. خب وقتی عملکردها یکی است، طبیعی است که آثار یکسانی را هم همراه خواهد داشت. اگر ما بخواهیم نظریات نئوکلاسیک‌ها که همین الان در غرب مورد انتقادات جدی قرار دارد را عینا و بدون در نظر گرفتن شرایط اقلیمی، فرهنگی و... در کشور اجرا کنیم، طبیعتا حاصلی بهتر از این نخواهد داشت. آقای هاشمی هم آن زمان سیاست‌های تعدیل اقتصادی را تماما به‌گونه‌ای که بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول توصیه کرده بودند، اجرایی کرد. البته من قصد ندارم به‌طور کلی این سیاست‌ها را رد کنم، بلکه ممکن است بعضی از موارد این سیاست‌ها هم درست بوده باشند، اما اینکه ما بیاییم به صورت کلی تماما آنچه این دو مرکز و نهاد بین‌المللی که تحت نفوذ عمیق آمریکا قرار دارند، دیکته می‌کنند عینا پیاده کنیم، نتیجه همان خواهد بود که زمان آقای هاشمی شد و تورم به حدود 50 درصد رسید. الان آقای روحانی هم دقیقا همان روش و منش را بلکه به نظرم از جهاتی بدتر از زمان آقای هاشمی ادامه می‌دهد. مثلا آقای هاشمی حدود دو سال پیش گفته بود اگر 20 درصد نقدینگی فعلی که دولت روحانی به وجود آورده، به سمت تولید سوق داده شود، خیلی از مشکلات حل می‌شود. منتها این دولت حتی به همین بخش از صحبت‌های هاشمی‌رفسنجانی هم بی‌اعتنا است، لذا به نظرم عوارض بدعمل کردن دوره هاشمی‌رفسنجانی گریبانگیر دولت فعلی بلکه کمی بیشتر و بدتر از آن هم شده است.

خب چرا تورم 40 درصدی در دولت دهم موجب اعتراضات یا نارضایتی فراگیر مردمی نشد؟

ببینید، اولا ماهیت آن تورم با تورم فعلی فرق داشت. تورم فعلی ناشی از یک ساختار غلط و عملکرد غلط دولت و اصرار بر ادامه آن است، در حالی که تورم سال‌های آخر دولت احمدی‌نژاد تورمی بود که ناشی از شوک اقتصادی بود. یعنی ماهیت آن تورم با ماهیت تورم فعلی بسیار متفاوت بود. تورم اگر ناشی از شوک اقتصادی باشد، حتما در کوتاه‌مدت شروع به رفع شدن می‌کند و بخش قابل‌توجهی از آن در کوتاه‌مدت از بدنه اقتصاد حذف می‌شود. ضمن اینکه مردم هم حالا شاید این اصطلاحات اقتصادی را ندانند، اما درک می‌کنند که ماهیت تورم ناشی از شوک کوتاه‌مدت است و عاملش هم شوکی است که خیلی وقت‌ها عامل خارجی و خارج از اختیار دولت‌ها است. این شوک هم این بود که اواخر دولت دهم ما به صورت دفعی با آن تحریم‌های سنگین اوباما مواجه شدیم که در راس آنها تحریم نفت و تحریم بانک مرکزی بود. اینقدر هم که روحانی روی برجام مانور داد که ما تحریم‌ها را با برجام لغو کردیم که در واقعیت حقیقت ندارد و تحریم‌ها در شرایط فعلی به لحاظ تعداد و کیفیت بسیار بیشتر از قبل از برجام است. در همین تحریم‌هایی هم که روحانی مدعی است لغو شده، در راس تمام این تحریم‌ها تحریم بانک مرکزی قرار دارد، به نحوی که به مراتب از تحریم نفتی هم بدتر است. یعنی اگر ما کل تحریم‌ها را یک طرف و تحریم سیستم بانکی را طرف دیگر بگذاریم، کفه ترازو به نفع آثار بد تحریم‌های بانکی سنگین خواهد بود. منظورم این است که تحریم‌های سیستم بانکی در اواخر دولت دهم یک مرتبه شوکی را به اقتصاد وارد کرد. تورم ناشی از شوک یک تورم کوتاه‌مدت است و بخش عمده آن هم به صورت اتوماتیک رفع خواهد شد که رفع هم شد. آقای روحانی و برخی دولتی‌ها خیلی روی این موضوع که ما تورم 40 درصدی را به حدود 10 درصد رساندیم، مانور دادند. در حالی که اصلا عمده تورم‌هایی که عاملش شوک‌های اقتصادی باشد، به صورت خودکار در کوتاه‌مدت از اقتصاد حذف می‌شود و اصلا نیازی به تلاش هیچ کس نیست.

به نظرتان مطالبه اصلی مردم در اعتراضات اخیر چیست و پاسخ دولت به این مطالبات باید چگونه باشد؟

به نظر بنده مردم با این اعتراضات دولت را برای عدم مقاوم‌سازی اقتصاد ملی بازخواست می‌کنند.البته این را هم بگویم اعتراضات فقط در یکی دو روز اول اقتصادی بود ولی الان دیگر دست اغتشاشگران افتاده است و باید جلویش گرفته شود.  اینکه چرا دولت اینقدر تاکید و اصرار بی‌فایده دارد که خارجی‌ها باید به اقتصاد ایران کمک کرده و مشکلات اقتصادی ما را حل کنند؟ چرا دولت همچنان قصد ندارد بپذیرد برجام مشکلات اقتصادی ایران را حل نکرده و حل نخواهد کرد؟ چرا به تولید داخلی بها داده نمی‌شود و... به نظرم اینها مطالبات اصلی مردم است. اینکه چرا جلوی واردات کالاهای مصرفی به کشور گرفته نمی‌شود و نقدینگی روزبه‌روز بدون اینکه به سمت تولید برود، به اقتصاد ایران اضافه می‌شود. به هرحال مردم آثار این کم‌کاری‌های دولت را در سفره‌های خودشان می‌بینند و قدرت خریدشان در این دولت به‌شدت کاهش یافته است. وقتی صدای این قشر از مردم شنیده نمی‌شود و انتقادات و توصیه‌های کارشناسان از سوی دولت مورد بی‌توجهی قرار گرفته و سرکوب می‌شود یا پاسخ‌های بی‌منطق و آمارهای غلط داده می‌شود، به هر حال مردم احساس می‌کنند به لحاظ کارشناسی و منطقی دولت قرار نیست کاری انجام دهد. خب در نتیجه نماد و بروز و ظهور ناراحتی‌های مردم این‌گونه خواهد شد که به خیابان‌ها آمده و فریاد بزنند.

خب طبیعتا اگر پاسخ مناسبی به این اعتراضات از سوی دولت داده نشود، می‌تواند تاثیرات منفی بر فضای اقتصادی- اجتماعی کشور داشته باشد. به نظرتان دولت الان باید چه پاسخی به این اعتراضات بحق مردم بدهد؟

قدم اول از نظر من این است که دولت باید این اعتراضات را واقعی بداند. به این معنا که درد اقتصادی را به رسمیت بشناسد. اینکه دولت بگوید همه چیز خوب است و شاخص‌های اقتصادی در بهترین شرایط خود به سر می‌برند، مشکلی را حل نخواهد کرد. دومین گام این است که دولت محترم به سیاست‌های کلی مورد ابلاغ از سوی رهبر معظم انقلاب که یکی موضوع اقتصاد مقاومتی و دیگری سیاست‌های کلی اصل 44 است عمل کند و در مرحله بعد جلوی قاچاق را به‌طور کامل گرفته و واردات هم فقط در حد ضرور و برای کالاهایی که مشابه داخلی ندارند، باشد.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران