گفت‌وگوی کیارنگ علایی عکاس مشهدی با روزنامه «فرهیختگان»

جشنواره‌های خانه دوست، فیلم و عکس خراسان رضوی، جشنواره ملی عکس مشهد، جشنواره عکس کودک و نوجوان آبرنگ که با مدیریت کیارنگ علایی برگزار شده است در این چند سال عکاسان زیادی را از نقاط مختلف کشورمان با خود همراه کرده است.

  • ۱۳۹۶-۱۰-۰۷ - ۱۷:۴۶
  • 00
گفت‌وگوی کیارنگ علایی عکاس مشهدی با روزنامه «فرهیختگان»

جوان‌ها، عکاسی خراسان را قطب کردند

جوان‌ها، عکاسی خراسان را قطب کردند
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، کیارنگ علایی، عکاس نام‌آشنای مشهدی است. از داوری تا دبیری جشنواره، از مدیریت امور اجرایی تا تدریس و کیوریتوری (نمایشگاه‌گردانی) دامنه‌ حضور این عکاس و جریانی است که در عکاسی چند سال اخیر در مشهد به وجود آورده است. جشنواره‌های خانه دوست، فیلم و عکس خراسان رضوی، جشنواره ملی عکس مشهد، جشنواره عکس کودک و نوجوان آبرنگ که با مدیریت وی برگزار شده است در این چند سال عکاسان زیادی را از نقاط مختلف کشورمان با خود همراه کرده است. به گفته برخی، دو استان خراسان و آذربایجان دو قطب عکاسی کشور شده‌اند و حضور عکاسان آنها در فستیوال‌های بین‌المللی و برگزاری جشنواره‌های مختلف در طول سال، نام آنها را هر چه بیشتر در میان جامعه هنری شهره کرده است. گفت‌وگوی روزنامه «فرهیختگان» با کیارنگ علایی را بخوانید:


  در سال‌های اخیر عکاسی مشهد، رشد قابل‌توجهی داشته است و به گفته برخی، تبدیل به یکی از قطب‌های عکاسی کشور شده است. فکر می‌کنید علاوه‌بر عامل انسانی در پیشرفت این مسیر، چه عوامل دیگری بر این رشد تاثیرگذار بوده است؟

پیشرفت عکاسی خراسان امری تکوینی است که در چند دهه اتفاق افتاده و نمی‌توان آن را معطوف به دوره فعلی دانست. برای تحلیل بهتر باید یک نگاه کرونولوژی به این روند داشت. به نظر من آنچه عکاسی خراسان را تبدیل به قطب کرده، محصول چند عامل است: پررنگ‌ترین آن، توفیق گسترده عکاسان خراسانی در جشنواره‌های ملی و بین‌المللی در دهه‌های قبلی و انتشار وسیع اخبار آن در رسانه‌های مختلف است که نام خراسان را بر سر زبان‌ها انداخته است. نوآوری‌های ساعد نیک‌ذات در دهه 60، حضور حمایتگرانه ابراهیم بهرامی در دهه 70 و 80 به رشد جمعی از عکاسان منجر شد که آثارشان با راهنمایی‌های آقای بهرامی ارائه می‌شد، در کنار این، عزم جمعی عکاسان برای شرکت در جشنواره‌های بین‌المللی و نمایش موفق ظرفیت‌های فرهنگی استان در عکس‌هایشان منجر به دریافت مدال‌های مختلف از معتبرترین جشنواره‌های بین‌المللی شد و این وسوسه را در مخاطب غیر‌خراسانی ایجاد کرد که عکاسی در این استان چه چیزی در چنته دارد؟ با این شکل، واکاوی و نگاه جدی به عکاسی خراسان آغاز شد. دوره بعدی دهه 80 و  90 است، روح تازه عکاسی خراسان با ورود جوان‌تر‌ها شکل تازه‌ای به خود گرفت، در این دو دهه، عکاسی خراسان موفق شد چند جشنواره معتبر عکاسی را در سطح ملی در مشهد برگزار کند و جریان‌های جدید معرفی شوند. در این میان مشهد، آوردگاه کارگاه‌های مختلف شد که با دیدی جدید به مسائل عکاسی نگاه می‌کردند.

حضور فرهیختگان عکاسی ایران و قشر روشنفکر دانشگاهی پایتخت در مشهد به بهانه داوری یا برگزاری کارگاه، سمت و سوی جدیدی به این مطالبه داد. البته همه داستان این نیست و صرف‌نظر از شکاف قابل انتظاری که بین نسل سنتی و نسل جوان عکاسی خراسان به وجود آمد،  اما هر دو جریان سعی کردند با مصالحه کنار همدیگر فعالیت کنند. اگرچه نقدهایی به هر دو جریان هست و نمی‌توان وضعیت آن را به‌طور کلی آرمانی قلمداد کرد، اما درخشش جوان‌ها در دهه 80 و 90 و معرفی روزافزون آنها توسط «رسانه‌های جدید» که نسل سنتی از آن بی‌بهره بودند، تصویر قطب‌گونه این استان را بیش از پیش درخشان کرد. جوان‌های امروز هیچ محدودیتی در ارائه اثر ندارند و به شکلی وسیع، آثارشان دیده می‌شود، تیغ دو دم تکنولوژی اینجا روی خوشش را به ما نشان داده است. به اینها اضافه کنید جریان «آموزش عکاسی» را که در خراسان همیشه جدی بوده است.

  عکاسی یک هنر انفرادی است ولی تشریک مساعی و استفاده از همکاری‌های گروهی چقدر بر جریان عکاسی در این منطقه، اثر‌گذار بوده است؟

آنچه در این سال‌ها مورد نظر من بوده حضور همه سلایق و کنار زدن فردگرایی بوده است، کیوریتوری چند نمایشگاه از آثار مدرسان عکاسی مشهد و عکاسی خراسان در این سال‌ها و همکاری نزدیک در زمینه برپایی نمایشگاه عکس «یک قرار ساده» که در دو سال متوالی کوشید همه جریان‌های عکاسی را مورد توجه قرار دهد، به علاوه دبیری جشنواره‌های ملی آبرنگ، کودک و نوجوان، عکس مشهد و خانه دوست طی این دو دهه با مرارت‌های فراوان، شاید گویای این باشد که همواره خواسته‌ام جریان‌های عکاسی - به شرط فعال بودن- نقشی در این روند داشته باشند، اگرچه خودتان نیک می‌دانید کار اجرایی در این حوزه‌ها در جایی غیر از پایتخت، عذاب الیم است و نه‌تنها فرصت‌های انفرادی کار را از شما می‌گیرد که منتقدان زیادی را هم در مقابل شما می‌گذارد، چون به هرحال در هیچ فعالیت گروهی نمی‌توان همه افراد را راضی نگه داشت؛ فقط باید یک اسلوب داشت و مطابق آن، بدون تعصب، عمل کرد.

  آیا برنامه و نقشه راهی برای ادامه مسیر پیشرفت فعالیت‌های عکاسی مشهد در آینده دارید؟

به اندازه خودم سعی می‌کنم تاثیر‌گذار بمانم. این نهایت هدف شخصی من است. اجرای برنامه‌ها نیازمند وفاق بزرگ و حمایت سازمان‌های استان بدون نگرش جناحی به هنرمندان است. مدیریت‌های مقطعی و عمدتا چهار ساله بیشتر معطوف به جناح‌بندی و برخورد سلیقه‌ای با هنرمندان طیف‌های مختلف می‌شود و ضربه به فرهنگ و زیرساخت فرهنگی یک شهر می‌زند. فضای فرهنگ، عرصه گروکشی نیست و باید مصلحانه به همه جریان‌ها نگاه کرد. در چنین فضایی ترجیح می‌دهم به اندازه کم حتی تاثیر بگذارم. این تاثیرگذاری گاهی از طریق آموزش و گاهی از راه تالیف و ترجمه ممکن است و در شرایط آرمانی‌تر هم از طریق جشنواره‌های ملی صورت می‌گیرد.

شخصا 22 جشنواره را در این دو دهه مدیریت کرده‌ام. بخشی از این جشنواره‌ها مربوط به معرفی آماتورها بوده است و هدفش نور تاباندن به افق‌های کمتر دیده شده عکاسی؛ شاید آنها همیشه برایم از خاطره‌های خیلی خوب باشند. بخش دیگری از این جشنواره‌ها مربوط به تبیین فرهنگ عامه، توپوگرافی و مردم‌شناسی است و به نظر من، این نوع جشنواره‌ها برای آینده هستند نه برای حال، بنابراین چند دهه بعد عکس‌هایشان به کار پژوهش‌های طبقه‌شناسی و فرهنگی خواهد آمد.

  به طور معمول، نمایشگاه جشنواره‌هایی با محوریت امام رضا(ع) و زیارت در مشهد برگزار می‌شود. آیا برنامه‌ای ندارید که چنین نمایشگاهی درشهرهای دیگر هم برگزار شود؟

برنامه‌ریزی این امور مستلزم خواست و حمایت برگزار‌کننده است. من در برگزاری هر کاری فقط یک شعار دارم: «اسلوب حرفه‌ای.» باید با این اسلوب با مخاطبان برخورد کرد، نباید پسوند استانی، شهری، دانشجویی، هنرجویی و از این قبیل عباراتی که بعد کلمه نمایشگاه یا جشنواره می‌آید، انتظار ما را پایین بیاورد، چراکه مخاطب ما بسیار ارزش دارد و باید به او میوه خیلی خوب داد.

اگر می‌توانیم این محصول را تولید کنیم به او پیشکش کنیم، اگر نه بهتر است برگزار نکنیم. برای برگزاری نمایشگاه‌های خانه دوست در شهرهای مختلف نیازمند بودجه، پشتیبانی و خواست هستیم، اگر‌چه در دو شهر شیراز و اراک، این نمایشگاه را در سال‌های گذشته برگزار کرده‌ایم.

   با وجود اینکه خیلی از جشنواره‌های ما از نظر استاندارد در سطح خوبی هستند اما فقط به برگزاری در سطح ملی بسنده کرده‌اند. چرا شاهد اعلام فراخوان‌ها در سطح بین‌الملل نیستیم؟

عکاسی محجوب و یتیم است، مخاطبِ انبوه ندارد، کاریزمای سینما را ندارد، بنابراین باید نگاه ارگان‌های حامی، خیلی تغییر کند تا بتواند فراتر از مرزهای ایران ظهور و بروز کند. آرشیو‌سازی، نگاه کوتاه‌مدت عجولانه به جمع‌آوری عکس، بیلان کاری، یا این تفکر که یک شعاری داریم، پس بیایم با کمترین هزینه ممکن هزاران عکس برایش جمع کنیم کاملا غلط است. من نسبت به عکس‌هایی که به جشنواره‌های تحت مدیریتم می‌رسد خیلی حساسیت دارم و یکی از رنج‌هایم این است که می‌بینم با تغییر مدیران، آرشیو‌های جشنواره‌های ما سر از بیلبوردها و پل‌های عابر پیاده در می‌آورد؛ در حالی که نه عکاسش خبر دارد و نه حقوق اقتصادی او رعایت شده است.

برخی از مدیران جدید بدون توجه به مدیریت قبلی یا راه و روشی که دبیرهای قبلی مسابقات‌شان در نظر داشته، به تغییر بهره‌وری از آرشیو‌های عکس می‌پردازند که در این مورد گاهی حقوق عکاسان رعایت نمی‌شود. یا استفاده تزیینی از عکس که به نظرم پایین آوردن‌ شأن عکاسی است؛ اینکه بیاییم از طریق آوردن عکس‌ها به بستر شهر در کنار یک شعار محیط‌زیستی، اجتماعی از این رسانه استفاده تزئینی کنیم، در حالی که آن عکس برای این منظور ارائه نشده است. اما مگر حرف من به کجا می‌رسد؟ کی گوش می‌کند؟ فقط خودم را می‌خورم.

  برنامه 10 روز با عکاسان که هر سال به صورت ویژه و در چند روز جامعه عکاسان را گردهم می‌آورد، چطور می‌بینید و برای بهتر شدن این برنامه و اینکه مفید‌تر واقع شود چه پیشنهادی دارید؟

این جدی‌ترین تصویر یک صنف است و مهم‌تر اینکه روح هنری دارد، تازه است و از خلاقیت پر است. طیف وسیعی در یک بازه زمانی کوتاه می‌توانند از ساعت‌ها فعالیت آموزشی بهره‌مند شوند. به علاوه گپ و گعده‌های صمیمانه با عکاسان بزرگ ایرانی که به‌عنوان بازدیدکننده به گالری‌ها می‌آیند فرصت مهم و جالبی است. تنها چیزی که جای آن خالی است حضور بیشتر و متکثر شهرستانی‌ها در این برنامه است که این خلأ به دلیل عدم‌حمایت مالی ارگان‌ها از انجمن عکاسان ایران ایجاد شده است، انجمن در کمترین هزینه‌های خود دچار محدودیت است و همه اعضای انجمن با قلب‌شان در امور اجرایی حاضرند. شکل آرمانی می‌تواند ورود سازمان‌های بزرگ و اسپانسرهای خصوصی به این جریان باشد تا شهرستان‌هایی بتوانند به شکل انبوه در برنامه‌ها به صورت رایگان حاضر شوند و محل اقامت نیز داشته باشند. این تصویر خوب، امیدوارم محقق شود.

 

* نویسنده : افشین حیدری روزنامه‌نگار

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران