«فرهیختگان» از سانسور مواضع انقلابی در برخی رسانهها گزارش میدهدصحبتهای محسن هاشمی اولین موردی نیست که در طیفی از رسانهها بایکوت میشود. آخرینش هم نخواهد بود. در آستانه ۹ دی شاید بیش از این با چنین پدیدهای مواجه شویم.
بایکوت مصلحتی
به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، «با بصیرت و راهنماییهای مقام معظم رهبری فتنه سرکوب و موقعیتسنجی مردم موجب شد اختلافات لطمهای به انقلاب نزند.» این حرفهای آیتا... علمالهدی یا آیتا... خاتمی نیست. اینها را محسن هاشمیرفسنجانی فرزند دوم آیتا... هاشمیرفسنجانی بر زبان آورده است. رئیس شورای شهر تهران که روز گذشته در پایان سیودومین جلسه شورا در جمع خبرنگاران ظاهر شده بود با اشاره به هتکحرمت به ساحت امام حسین(ع) در روز عاشورا تاکید کرد که 9دی پایانی بر فتنه 88 بود.
به گفته هاشمی «مقام معظم رهبری در آن مقطع با تعریف فتنه بیان کردند عدهای میآیند در لباس دوست و کارهایی انجام میدهند که در باطن دشمن هستند و از آن سوءاستفاده میکنند ضمن اینکه برخی از دشمنان نیز با لباس دوست این کارها را انجام میدهند.» او این نکته را هم یادآور شد که «فتنهای که ایجاد شده بود با بصیرت کامل رفع شد و ما نیز در این مسیر قرار داریم و موقعیتسنجی مردم موجب شد این اختلافات لطمهای به انقلاب نزند.»
هاشمی شب قبل از آن هم در برنامه جهان آرا در پاسخ اشاره مجری به وقایع فتنه 88 گفت: «آن هم یک حرکت افراطی بود و آیتا... هاشمی هم مخالف بودند. این مخالفت را در آخرین خطبه نمازجمعهای که شرکت کرد هم مطرح کرد و سعی کردند شرایط را بالانس کنند که البته درست شنیده نشد.»
صحبتهایی که از قضا از دیروز تاکنون جای چندانی در میان رسانههای اصلاحطلب پیدا نکرده و به بیان دقیقتر مورد سانسور واقع شده است. اینکه چرا عنوان «فتنه» در انعکاس رسانهای چهره محبوب این جریان از قلم میافتد را باید به پای کدام رویکرد نوشت؟ آیا برخی همچنان نسبت به واقعیت حوادث بعد از انتخابات 88 تردید دارند؟ صحبتهای محسن هاشمی کدام خط قرمز را درنوردیده که اینچنین بایکوت شده؟ به نظر میرسد پاسخ را باید در جایی دیگر جست. جایی که این رسانهها هیچگاه درخصوص آن شفاف با مخاطبانشان سخن نگفتند.
تیغ تیز سانسور اما اولین باری نیست که دامن اظهارات چهرههای اصلاحات را میگیرد. فتنه هم اولین موضوعی نیست که سانسور میشود. گستره این پدیده حتی مواردی که رئیسجمهور در وصف فتنه از 78 گرفته تا 88 سخن میگوید را هم دربر میگیرد. بهعنوان نمونه اظهارات حسن روحانی در 23 تیر 78 را احتمالا در هیچ رسانه اصلاحطلبی نمیتوان پیدا کرد. صحبتهایی که در آنها دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی ضمن اراذل و اوباش خواندن بانیان اتفاقات آن روزها گفت: «در کدام کشور جهان، حرکتهای آشوبطلبانه این چنین تحمل میشود اینها خیلی پستتر و حقیرتر از آن هستند که بخواهیم نسبت به آنها تعبیر حرکت براندازی را مطرح کنیم. در کجای دنیا و در کدام کشور و توسط کدام دولت، آشوب، تخریب و برهم زدن نظم جامعه، تحمل میشود.» یا مثلا خبر جالب روحانی در همان روز مبنیبر اینکه «دیروز غروب دستور قاطع صادر شد تا هرگونه حرکت این عناصر فرصتطلب، هر کجا که باشد با شدت و قاطعیت برخورد و سرکوب شوند.»
این رویه همانطور که اشاره شد به امروز و دیروز مربوط نبوده و نیست. رئیسجمهور درخصوص حادثه 25 بهمن 89 هم حرفهای جالبی برای شنیدن دارد. جایی که فراخواندهندگان و کسانی که به خیابان ریختند را گروهی فریبخورده دانست و ضمن محکوم کردن اقدام آنها این حرکت را ضدانقلابی قلمداد کرد و خواستار برخورد قوه قضائیه با آنها شد. به اعتقاد روحانی «این حرکت از یک سو میخواست فریاد قاطعانه ملت ایران در روز 22 بهمن را تحتالشعاع قرار دهد و از سوی دیگر وسیلهای برای انحراف افکار مردم منطقه از دشمنان اصلی یعنی آمریکا و رژیم صهیونیستی و شکست اخیر آنان شود.» ناطق نوری هم با شرمآور خواندن این حادثه، خواستار برخورد قوهقضائیه با مسببان آن شده و در این باره گفته بود: «فتنهگران در حساسترین شرایط خاورمیانه، عملی ضدانقلابی انجام دادند و خوراک تبلیغاتی برای دشمنان ایران و اسلام فراهم کردند.» این بار هم اما در میان حامیان رسانهای امروز رئیسجمهور و شیخ نور، گوشی برای شنیدن وجود نداشت.
مواردی از این دست به کرات تکرار شده و نمونههای زیادی را برای آن میتوان برشمرد. بازتاب رسانهای صحبتهای دو ماه قبل سیدعلی خمینی پیش از خطبههای نمازجمعه یکی دیگر از این نمونههاست. خمینی جوان در این صحبتها تاکید کرد که خوی استکباری آمریکا تغییری نکرده و سردمداران ایالات متحده هنوز آدم نشدهاند. به گفته او که مرگ بر آمریکا را یک شعار اخلاقی میداند، «خصلت خوی استکباری، سیریناپذیر است و اگر ما انرژی هستهای، سپاه، ارتش، گاز و همه امکانات خود را هم به آنها بدهیم، استکبار سیر نمیشود.» نوه امام راحل تاکید کرد: «اینطور نیست که اگر در مسالهای کوتاه بیایید آنها موضوع دیگری را مطرح نمیکنند بلکه تا در مقابل آنها ایستادگی نشود و فریاد مرگ بر آمریکا که مرگ بر استکبار است در کشورها طنینانداز نشود آنها ساکت نمیشوند.» این صحبتها در حالی مطرح شد که نسخه تجویز شده از سوی رهبران این طیف همواره چیز دیگری بوده. طبیعی است که مطابق انتظار، این اظهارات هم بازتاب چندانی در رسانههای اصلاحطلب نیافت.
اثبات ادعای این گزارش البته کار سختی نیست. تنها مرور کوتاهی بر محتوای رسانههای مورد بحث در مقاطع زمانی یادشده پرده از واقعیات کنار میزند. دانستن حق مردم است لابد اما نهدانستن همه چیز! رویه سالهای متمادی یک جریان رسانهای این را میگوید. راه دوری هم لازم نیست برویم. همین یکی دو ماه اخیر با بیانی روشن پرده از واقعیات بر میدارد. صحبتهای محسن هاشمی اولین موردی نیست که در طیفی از رسانهها بایکوت میشود. آخرینش هم نخواهد بود. در آستانه 9 دی شاید بیش از این با چنین پدیدهای مواجه شویم.
مطالب پیشنهادی










