

روز دوشنبه موسسه حکمت و فلسفه ایران در خیابان نوفللوشاتو میزبان مراسم رونمایی از کتاب جدید غلامحسین ابراهیمیدینانی بود. در این مراسم که درواقع بزرگداشتی برای این فیلسوف معاصر بود، کوشش شد تا دینانی در آیینه برخی آثارش مورد توجه قرار گیرد و درواقع شناخت دینانی از ورای آثارش میسر شود.
اگرچه زمانی فرصت به سخنرانی دینانی رسید که اذان مغرب درحال پخش بود و او صرفا به تشکر از اساتید و حضار پرداخت و دو روایت کوتاه را بیان کرد و حضار فرصت نیافتند تا از سخنرانی او بهرهمند شوند اما در بخشهای مختلف این جلسه پنج کتاب او با عنوان «پرسش از هستی یا هستی پرسش»، «از محسوس تا معقول»، «من و جز من»، «فراز و فرود فکر فلسفی» و کتاب اخیر او با عنوان «اختیار در ضرورت هستی» به ترتیب توسط سیدحمید طالبزاده، محمدجواد اسماعیلی، شمسالملوک مصطفوی، شهین اعوانی و مجید حمیدزاده در زمانهای 20 دقیقهای معرفی شد. آیتا... مصطفی محققداماد با موضوع «ویژگیهای استاد دینانی در نگارش آثار فلسفی» به سخنرانی پرداخت و در پایان عبدالحسین خسروپناه، رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه سخنرانی کرد. در ادامه مشروح سخنرانی خسروپناه تقدیم میشود.
دسته اول آثار؛ معرفی مشاهیر جهان اسلام
یرْفَعِ اللَّه الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّه بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ. (مجادله/11)
این نشست حکیمانه برای بررسی پنج کتاب از حکیم معاصر استاد دینانی است. استادان عزیز در این نشست به معرفی محتوایی این آثار پرداختند و همگان بهرهمند شدند. بنده هم چند کلامی به این افاضات میافزایم و نگاه خودم را به آثار استاد عرض میکنم. البته همیشه توفیق داشتهایم که از آثار ایشان بهرهمند شویم و تلمذ و شاگردی کنیم اما برای این جلسه بنده حدود 12 اثر استاد را دیشب تا نزدیکیهای صبح مطالعه کردم تا با نگاه درجه دومی نظر خودم را نسبت به آثار و موثر عرض کنم. آثار استاد دینانی به دو دسته تقسیم میشود و عمدتا دسته اول بر دسته دوم تقدم دارند. دسته اول آثار استاد، معرفی شخصیتهای فیلسوف و متفکر جهان اسلام است. مثلا در شعاع اندیشه و شهود سهروردی معرفی میشود. غزالی را در کتاب منطق و معرفت معرفی کرده است. ابنرشد در درخشش ابنرشد در حکمت مشا و خواجهنصیر به عنوان فیلسوف گفتوگو معرفی شده است یا سخن ابنسینا و بیان بهمنیار که به معرفی ابنسینا میپردازد.
آیا دینانی اینها را به صورت تصادفی انتخاب کرده است؟ با مطالعهای که من در آثار ایشان داشتم اصلا چنین گمانی ندارم. هرکدام از این افراد در جهان اسلام تاثیر بسزایی داشتند.
غزالی هنوز در جهان اسلام یک شخصیت قدیس است و درست است که خود استاد و عموم فلاسفه هم انتقاداتی نسبت به او داشته و دارند اما غزالی شخصیت بزرگ و تاثیرگذاری است و هنوز هم بعد از هزار سال شخصیت موثری است. یا خواجه نصیرالدین طوسی که بنده بارها گفتهام از مصادیق بارز تمدنساز است. همه این افراد با عقلانیت و حکمتی انتخاب شدهاند. البته من از استاد درخواست دارم تا در مورد دو شخصیت دیگر یعنی ابنعربی و ملاصدرا هم چنین کارهایی را انجام دهند؛ نه اینکه ایشان در آثارشان به این دو نپرداخته باشند یا دیگران در مورد آنها مطلبی ننوشتهاند اما من توصیه میکنم که کار مستقلی در مورد آنها توسط استاد انجام شود. غرض من آن است که دینانی در مواجهه با یک فیلسوف یا متفکر آنقدر درگیر میشود و پرسش از او مطرح میکند و به تعبیر دقیقتر استنطاق میکند که باعث میشود یک نظام معرفتی از آن استخراج شود.
شاید به این برگردد که ایشان اصول فقه خواندهاند و فرزند حوزه هستند و سالها نزد اساتید اصول را درس گرفتهاند. من 30 سال است که به تدریس اصول مشغول هستم اما ایشان با وجود اینکه سالهاست درس و بحثی در این حوزه نداشتهاند اما هروقت من بحثی اصولی را مطرح کردهام ایشان کاملا آمادگی داشته و ورود کردهاند. اصول و فلسفه دو دانش در علوم انسانی هستند که به انسان یک ذهن تحلیلی میدهند. بسیار کسانی را دیدهام که در مورد ملاصدرا کتاب نوشتهاند و به تدوین آرا و اندیشههای او پرداختهاند اما کمتر کسی دیدهام که ملاصدرا را استنطاق کند و از او بپرسد. درست است که جسم ملاصدرا در لحد آرمیده اما او زنده است. زنده بودن یک اندیشمند به اندیشه اوست و هر چه اندیشه او را استنطاق کنید، استنباط بیشتری نصیب شما میشود. من واقعا علاقهمندم که ایشان وقتی بگذارند و در مورد ابنعربی صحبت کنند. درباره ابنعربی سخنان بسیار متناقض است؛ از کفر تا موحدترین انسان عالم در مورد او تعبیر شده است.
دسته دوم آثار؛ مسائل حکمی و فلسفی
دسته دوم آثار استاد دینانی در موضوعات حکمی و فلسفی است. در گذشته هم قواعد کلی فلسفی و وجود رابط و مستقل یا معاد از منظر حکیم مدرس زنوزی را نوشتهاند اما اکثر آثار استاد در سالهای اخیر موضوعات حکمی است. عقلانیت و معنویت، فلسفه و ساحت سخن، معمای زمان و حدوث جهان، از محسوس تا معقول، من و جز من، فراز و فرود فلسفی، پرسش از هستی یا هستی پرسش یا آخرین اثر ایشان که اختیار در ضرورت هستی است. این موضوعات برخی معرفتشناسانه، برخی هستیشناسانه و برخی انسانشناسانه و حتی دینشناسانه است.
آیا این موضوعات تصادفی انتخاب شدهاند؟ حاشا و کلا. ایشان خود را با مسائلی درگیر کرده که چالشهای اساسی انسان معاصر است. جدیترین بحث معرفتشناسی همین از محسوس تا معقول است. کل فلاسفه غرب چه تجربیمسلکان، چه عقلگرایان و فلاسفه استعلایی به این مساله پرداختهاند. مساله اختیار هم از جدیترین مسائل ماست که برخی را دچار جبر زیستشناسی، جبر اجتماعی و برخی را دچار جبر فرهنگی کرده است. اینها مسائل انسان معاصر است.
بهعنوان یک طلبه درخواست دیگری که از استاد دارم این که روی دو موضع دیگر هم بحث مستوفا و مستقلی ارائه دهند. یکی رابطه عقل و دین است. چون میدانم اگر ایشان وارد این مساله شود هم عقل را استنطاق میکند و هم دین را و بعد هر دو را به جان هم میاندازد و یک مصالحهای بین اینها ایجاد میکند که مشخص میشود این جنگ، جنگ زرگری است. اثر دومی که اگر محبت کنند و درخواست مرا بپذیرند رئالیسم و ایدهآلیسم است که علامه طباطبایی، که استاد ایشان و استاد اساتید ما هم هستند، به آن پرداختهاند.
عقلانیت، مهمترین دغدغه استاد
وقتی آثار استاد را مطالعه میکنم به چند نکته میرسم. مهمترین دغدغه استاد عقلانیت است. متفکران زیادی در کشور داریم که معتقدند جهان بهشدت به اخلاق و معنویت نیاز دارد و روی این دو تمرکز دارد و همه اینها درست است و من هم بیادبیها، دروغ گفتنها و قانونشکنیهایی را میبینم که رفتارهایی غیراخلاقی است اما منشا رفتار غیراخلاقی عقلانیت است. امالمصائب ضعف اخلاقی نیست، ضعف عقلانیت است و البته رسانههای مجازی هم این را تقویت میکنند. اگر عقلانیت در جامعه رشد پیدا کند عمق معرفتی بیشتر میشود و خرافهگرایی؛ چه از نوع سنتی و چه از نوع مدرن آن از بین خواهد رفت. برخی فکر میکنند خرافه فقط مختص عالم سنت است اما ما در عالم مدرن هم خرافه کم نداریم. آنقدر ادیان و عرفانهای کاذب شکل پیدا کرده که خرافه مدرن و ضعف عقلانیت است. اکثر این گروههای معنویتگرا یا عقلگریزند یا عقلستیزند و به خاطر همین مریدان زیادی هم جمع میکنند.
همواره به دنبال تاویل خود
نکته بعد که فکر میکنم برای دوستان و سروران تازگی داشته باشد آن که استاد در طول عمر علمیاش همیشه به دنبال تاویل خود بوده نه تاویل استادانش یا حکمت و فلسفه و دانش. برخی انسانها وقتی با اندیشه یا حکمت یا عالمی مواجه میشوند تلاش میکنند چون خود را اصل قرار دادهاند آن مطلب را به تاویل ببرند. اینها همیشه درجا میزنند و جلو نمیروند. اما انسانی که خود را به تاویل میبرد مرتب تعالی پیدا میکند و سکون و بودن ندارد و همیشه در حال شدن است. شما هیچوقت نمیبینید که دینانی امروز، دینانی دیروز باشد. ایشان همواره به دنبال تاویل خودش است.
برخی آدمهایی که قدکوتاهند بزرگان را کوتاه میکنند و در واقع دیگران را به تاویل میبرند؛ چون نمیتوانند خود را بالا ببرند تا پیغمبر را بفهمند، پیغمبر را پایین میآورند و میگویند پیغمبر هم مانند شعرا شعر میگفت. شعر غیر از وحی است و وحی غیر از شعر. تو خودت را تاویل کن و بالا ببر تا بفهمی پیغمبر کیست. چرا دینانی همیشه در حال شدن است و چرا هر اثرش یک نوآوری و حل مساله دارد؟ چون همیشه به دنبال تاویل خود است.
فیلسوف پرسش
نکته سوم همین پرسشگری ایشان است. اگر بخواهیم به ایشان عنوانی دهیم باید بگوییم ایشان فیلسوف پرسش است، فیلسوف حقیقت است اما مگر حقیقت بدونپرسش امکانپذیر است. برخی ادای پرسشگری را در میآورند اما پرسشگری جزء هویت ایشان است. لذا در درسها هم مرتب سوال مطرح میکنند و از سوال به زایش جواب میرسند. آن هم نهفقط سوال از متن نوشتاری بلکه سوال از پدیدهها و این خودش نوعی هرمنوتیک است.
در پایان توصیهای دارم به شاگردان ایشان که در باب اندیشههای دینانی منظومه فکریشان را تدوین کنند. معمولا کسانی که اندیشهسازند، نظام معرفتی خود را مدون نمیکنند. ابنسینا، سهروردی و ملاصدرا هیچکدام منظومه فکری خود را ننوشتند.
اصولا انسانهای اندیشهورز که مرتب درحال تولید اندیشه و پرسشگری هستند معمولا منظومه خود را تدوین نمیکنند. منظورم از نظام مباحث هستیشناسی، معرفتشناسی و اینهاست. بنده هفت، هشت سال قبل به داوری پیشنهاد دادم که شاگردان منظومه فکری ایشان را تدوین کنند.
گاهی اوقات دینانی تعبیرهای حکمی از برخی مقولات قرآنی دارد. مثل همین انیاناا... که امروز به کار برده شد یا خیر کثیر حکمت و... . پیشنهاد دوم من این است که محققی مباحث تفسیری حکمی ایشان از مقولات قرآنی را به صورت کتاب یا مقالهای استخراج کند.
کاربست عملی حکمت
عرض آخر من این که ما حکمت و فلسفه را برای چه میخواهیم؟ اگر قرار است دلمان را با برخی اصطلاحات و تعابیر خوش کنیم، البته این هم خود تعالی دارد اما کافی نیست. حکمت باید کاربست به عمل پیدا کند. امروزه در حوزه علوم انسانی پرسشهای مختلفی داریم که حل نشده و باید با تکیه بر حکمت حل شود. معتقدم آثار دینانی ظرفیت این را دارد که مبنایی برای پاسخ به این پرسشها باشد. آزادی، عدالت و امنیت سه نیاز همیشگی بشر است. اینها زمانی که با هم تزاحم و تعارض پیدا کردند باید چه کنیم؟ با حکمت استاد دینانی چه جوابی میشود به این سوال و دهها سوال دیگر داد؟ چقدر پرسش بر زمین مانده داریم که بدون توجه به حکمت قابل پاسخگویی نیست. چرا استاد دینانی را برای این کار معرفی میکنم، چون ایشان به مقولههایی ازجمله عقلانیت معنویت و اختیار که ضرورتهای امروز بشر است، پرداخته است.
* نویسنده : محمدمحسن راحمی روزنامهنگار
