علی خوش‌لفظ راوی کتاب «وقتی مهتاب گم شد» پس از سال‌ها صبر و رنج، به شهادت رسید
علی‌خوش‌لفظ، راوی کتاب «وقتی مهتاب گم شد» بعد از تحمل ۲۵ سال جراحات شیمیایی، صبح دیروز به شهادت رسید. خودش می‌گفت: «دردهایم با جمله‌هایی که رهبر انقلاب گفتند آرام شد.»
  • ۱۳۹۶-۰۹-۳۰ - ۰۸:۳۷
  • 00
علی خوش‌لفظ راوی کتاب «وقتی مهتاب گم شد» پس از سال‌ها صبر و رنج، به شهادت رسید
وقتی مهتاب رفت
وقتی مهتاب رفت

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، اسفند سال گذشته بود که در آستانه ایام شهادت حضرت صدیقه ‌کبری(س) جمعی از شاعران مذهبی با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند. در آن دیدار، مرتضی امیری‌اسفندقه شعری با عنوان «مهتاب و مین و من...» درباره کتاب «وقتی مهتاب گم شد» خواند و آن را به جانباز سرافراز، علی خوش‌لفظ تقدیم کرد.

رهبر انقلاب پس از شعرخوانی اسفندقه فرمودند: «این علی خوش‌لفظ از دوستِ همکارش، علی چیت‌سازیان که فرمانده و همکارشان بوده نقل می‌کند و می‌گوید که او همیشه به ما می‌گفت اگر می‌خواهید از این سیم‌های خاردار عبور کنید اول باید از سیم خاردار نفس خودتان عبور کرده باشید. اگر توانستید از سیم‌های خاردار نفس خودتان عبور کنید آن‌وقت می‌توانید از اینها هم عبور کنید.»

رهبری همچنین می‌فرمایند: «بخوانید این کتاب‌ها را، به نظر من بخوانید، برادرانی که اهل شعر و ذوق و هنرید، این هنر بزرگ مجاهدت فی‌سبیل‌ا... و عشق به شهادت را در این کتاب‌ها مزه‌مزه کنید و واقعا شماها بهتر از دیگران می‌توانید بفهمید معنای خیلی از این چیزهایی که در این کتاب‌ها هست.»

علی‌خوش‌لفظ، راوی کتاب «وقتی مهتاب گم شد» بعد از تحمل 25 سال جراحات شیمیایی، صبح دیروز به شهادت رسید. خودش می‌گفت: «دردهایم با جمله‌هایی که رهبر انقلاب گفتند آرام شد.»

روایت دیدار را بارها همه‌جا گفته بود؛ جمله‌هایی که باعث شد تا آرام شود: «آرام باشید؛ اینهایی که شما می‌گویید اینها حوادث طبیعی یک راه دشوار به سمت قله است. هیچ انتظار نداشته باشید که اگر ما می‌خواهیم به قله توچال یا دماوند برویم در راه چاله نباشد، سنگ نباشد، باد نباشد، دود نباشد، مگر می‌شود. ما داریم می‌رویم؛ موضوع این است، اصلا نگران نباشید. ما داریم می‌رویم. اگر این حوادث نبود باید تعجب می‌کردیم. این یک لشکر فرهنگی، یک جبهه فرهنگی است که حمله کرده به انقلاب. یک عده هم جانانه دارند دفاع می‌کنند؛ علت اینکه به شاعر انقلاب، به نویسنده انقلاب ارادت دارم و قلبا علاقه دارم علتش این است. چون می‌بینم اینها دارند چه کاری می‌کنند و می‌بینم که در مقابل‌شان چه کسانی ایستاده‌اند و می‌بینیم یک عده‌ای سینه‌چاک ایستاده‌اند و مبارزه می‌کنند. شما راه هم که می‌روید دارید مبارزه می‌کنید.»

کتاب تحسین‌شده «وقتی مهتاب گم شد» از سوی انتشارات «سوره مهر» حوزه هنری منتشر شده است. با محسن مومنی‌شریف، رئیس حوزه هنری درباره شهید علی خوش‌لفظ به گفت‌وگو نشسته‌ایم:

چقدر شهید علی خوش‌لفظ را می‌شناختید و ویژگی بارز ایشان چه بود؟

شهید علی خوش‌لفظ را توسط حمید حسام شناختم. بعد از شناخت دیگر نتوانستم از ایشان دل بکنم. شاید آن صداقت و اخلاص فرهنگی که ایشان داشت بسیار ملموس بود. ایشان نمی‌خواست که خاطراتش چاپ شود و با حمید حسام شرط کرد که اگر کتاب قرار است معرف جبهه، دفاع مقدس و فرهنگ شهادت باشد چاپ شود. اما اگر بناست معرف علی‌خوش لفظ باشد نمی‌خواهم چاپ بشود. بسیار انسان مخلص و عاقلی بود. منظورم از عقل پختگی و خردورزی است که در درون شهید خوش‌لفظ به وفور وجود داشت.

به نظر شما ضرورت ثبت خاطرات شفاهی این افراد چقدر مهم است؟

ملت ایران با پیروزی انقلاب اسلامی هویت جدیدی پیدا کرد؛ هویتی متفاوت از آنچه پیش از انقلاب و در دوران ستمشاهی داشت. این ملت امروز در دنیا به‌عنوان ملتی شجاع، آگاه، بصیر و یک ملت سلحشور شناخته می‌شود. ملتی که دست دشمن را می‌خواند و برنامه دارد؛ ملتی است که زمینه‌ساز ظهور امام زمان(عج) است. این صفات اصلی ملت و خصوصیات درونی و ذاتی‌اش ‌در هشت سال دفاع مقدس، بیشتر از هر زمان دیگری نمود پیدا کرده و به نمایش در‌آمده است. بنابراین ما به دنبال این بودیم که این خصوصیات در میدان به نمایش در‌آمده را رصد و ثبت و ضبط کنیم و با زبان هنر به گوش همه مردم برسانیم؛  از این جهت ثبت و ضبط خاطرات دفاع مقدس مهم است.

شهید خوش‌لفظ دیداری با رهبری داشت. برای شما از آن دیدار چه خاطره‌ای تعریف کرده است؟

ما مفصل بعد از آن دیدار با هم صحبت کردیم. آقا از این شهید بزرگوار حال‌شان را پرسیده بودند و می‌دانم که واقعا هم حال‌شان بد بود و هیچ وقت درد را پنهان نمی‌کرد. اما به آقا گفته بود شما را که دیدم درد را فراموش کردم؛ این را بارها هم به ما ‌گفته بود که  آقا را که دیدم آرام گرفتم. بعد از آن دیدار و با توجه به دردهای زیادی که داشت اما به مجالس مختلف می‌رفت تا از آن دیدار بگوید و خاطراتش را به گوش همه برساند و همیشه می‌گفت باید از این دیدار بگویم تا همه‌جا ثبت شود و در تاریخ بماند.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰