به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، روز دوشنبه روزنامه «فرهیختگان» میزبان چند تن از کارشناسان و فعالان محیطزیست بود و نشستی را حول محور بررسی شرایط تالاب فریدونکنار و شکار بیرویه و بیرحمانه پرندگان مهاجر به این تالاب توسط دامگاهداران و شکارچیها برگزار کرد. در این نشست که بیش از دو ساعت به طول انجامید تحلیلها و راهکارهای گوناگونی توسط آرش حبیبیآذر پرندهشناس، شهرام مهاجر وکیل دادگستری و کتایون جهانگیری مستندساز و فعال محیطزیست پیرامون این موضوع مطرح شد که در ادامه به هرکدام از آنها اشاره میکنیم.
دولت خود را مالک محیطزیست میداند
شهرام مهاجر، وکیل دادگستری در ارتباط با کاستیهای سیاستی و نبود عزم کافی در دولت و سازمان محیطزیست در ارتباط با این موضوع، گفت: «درباره یک بدن رنجور رو به موت صحبت میکنیم؛ یک اشکال کلی نگرشی در دولت و سازمان حفاظت محیطزیست و شورای عالی محیطزیست داریم که عمده مشکلات از آن شروع میشود و آن این است که دولت، خود را مالک محیطزیست میداند و تمام رفتارش از دید اعمال حق مالکیت خودش است و تمام وضعیتی که میبینیم در حوزه آب، حیات وحش و... همه ناشی از این قضیه است.»
وی ادامه داد: «مدیران برای انجام وظیفه امانتداری خود در اداره آن چیزی که متعلق به مردم است ابزاری به نام قانون دارند. برای اینکه ببینیم حساسیت مدیران روی چه چیزی بیشتر است باید دید چه اندازه برای آن قانون داریم. اینجاست که میتوان دید چه فاجعهای در محیطزیست داریم.»
این وکیل دادگستری تشریح کرد: «دو قانون اصلی مرتبط با محیطزیست داریم؛ قانون شکار و صید و قانون حفاظت و بهسازی محیطزیست که زمان تصویب آن سال ۱۳۵۳ بوده و آخرین اصلاح آنها یکی سال ۷۱ و دیگری سال ۷۵ بوده است، یعنی ۲۱ سال است که این موضوع اصلا مهم نبوده و در این قانون با جریمههایی مواجه میشویم که خندهدار است و اصلا بازدارندگی ندارد. چطور است مثلا جریمههای رانندگی روزآمد میشود اما آخرین اصلاح قانون شکار و صید 25 آذرماه سال 75 بوده است.»
مهاجر تاکید کرد: «کنوانسیون رامسر که به ۴۷ سال پیش مربوط میشود واقعا نقطه عطفی در قوانین محیطزیست ما بوده است اما متولیان احیای دریاچه ارومیه حتی این قانون را نخواندهاند. اصل احتیاط در کنوانسیون رامسر که میگوید اگر نمیدانیم در صورت انجام یک طرح با چه ریسکهایی مواجه میشویم نباید آن را انجام دهیم، خیلی مهم است اما کجا رعایت شده است؟»
وی گلایه کرد: «اکنون شاهد زلزله محیطزیستی هستیم اما اینجا هم دولت میگوید نمیتواند کاری بکند و خود مردم باید وارد شوند. دیدگاه دولت هم یک دیدگاه کاملا مالکانه است و به هیچکس پاسخگو نیست. رئیسجمهوری که در آغاز دولت یازدهم گفت ما محیطزیستی هستیم و قسم سبز خوردیم با انتخاب کلانتری، کوچکترین کورسوی امید را هم از میان برد. دیروز، روز جهانی حقوق حیوانات بود اما بزرگداشت این روز فقط در فضای مجازی و در میان خود فعالان حقوق حیوانات مطرح شد.»
این وکیل دادگستری تصریح کرد: «من بهعنوان یک ایرانی براساس تساوی حقوق نسبت به انفال از همه محیطزیست ایران سهم دارم و سهم من به اندازه کسی است که در فریدونکنار زندگی میکند اما وقتی به کشتار میلیونی پرندگان در فریدونکنار اعتراض میکنم به من میگویند شما برای اینها شغل فراهم کنید!» مهاجر در پایان گفت: «هر جا قانون اجرا نشود و چرخش مالی وجود داشته باشد، فساد رخ میدهد. قانون باید اجرا شود اما آنجا متاسفانه اجرای قانون تابع شرایط محلی است. تا متولی مرکزی اعمال قانون نکند و محکم نایستد با این مساله برخورد موفقی نخواهد شد.»
مالکیت منابع طبیعی متعلق به مردم کل دنیاست
سیدمهدی طباطبایی، مدیر موسسه فرهنگی بحرالعلوم در ارتباط با کشتار پرندگان مهاجر، گفت: «مالکیت منابع طبیعی نهفقط از آن مردم یک کشور است بلکه بالاتر، از آن مردم کل دنیاست. یک قوچ وحشی در کوه متعلق به مردم آن استان یا حتی کشور ایران نیست و به مردم کل کره زمین متعلق است. دریاچه ارومیه فقط متعلق به مردم ایران نیست و به همین دلیل خیلی از افراد بیرون از کشور ما مثل لئوناردو دیکاپریو از آن حمایت میکنند.»
طباطبایی افزود: «وقتی به بحث پرندگان مهاجر میرسیم که اساسا از جایی دیگر به ایران میآیند، دیگر نهفقط همه مردم ما بلکه مردم دیگر نقاط جهان هم نسبت به آن حق دارند، چون آسیب به هر گوشهای از محیطزیست به همه ساکنان زمین آسیب میرساند.»
وی تاکید کرد: «ما با کشورهای دیگر سفرههای آب زیرزمینی مشترک داریم اما هیچگاه نسبت به برداشت بیرویه کشورهای همسایه واکنش درست نشان ندادهایم در حالی که امروز ارزش آب از نفت بیشتر است.»
مدیر موسسه فرهنگی بحرالعلوم تصریح کرد: «اگر دولتی متولی محیطزیست شد مالک آن نیست، وکیل مردم برای اداره آن است. آن هم با منابعی که از خود مردم به دست میآورد. من اینجا از آقای کلانتری انتقاد نمیکنم چون بحث خیلی فراتر از اوست.»
طباطبایی اعلام کرد: «اگرچه از دیدگاه فقهی روشن است که کشتار پرندگان به این شکل جایز نیست و حرام است، باز هم ما در این زمینه از مراجع بزرگ تقلید استفتا کردیم. دفتر آیتا... سیستانی پاسخ دادند خلاف مقررات را جایز نمیدانند و دفتر آیتا... علویگرگانی نیز که در آن منطقه مقلدانی دارند، فرمودند حفظ گونههای مختلف پرندگان و حیوانات وظیفه آحاد مردم و مسئولان است و کسانی که اقدام به کسب درآمد از طریق شکار حرفهای و گسترده پرندگان میکنند رفتار آنها برخلاف منافع ملی و غیرمشروع است و باید با اقدامات قانونی لازم جلوی این رفتار غیرقانونی گرفته شود.»
وی ادامه داد: «پاسخ آیتا... مکارمشیرازی که به مهر خود ایشان هم ممهور شده این بود که بدون شک چنین صید بیرویه که دارای آثار و تبعات است جایز نیست، یعنی حرام است. آیتا... گرامی نیز فرمودند اگر شکار این حیوانات به ضرر سلامت افراد جامعه باشد یا موجب وهن و تحقیر جامعه اسلامی میشود، شکار گسترده آنها جایز نیست. از مقام معظم رهبری هم پیشتر در این زمینه استفتا شده و مخالفت ایشان هم بارها در سایتهای مختلف منتشر شده است.»
مدیر موسسه فرهنگی بحرالعلوم در پایان تاکید کرد: «در قبال بحرانهای محیطزیست و در مبارزه با معضل فریدونکنار به فرهنگسازی مداوم و استفاده از ظرفیتهای دینی و البته اجرای قانون نیاز داریم.»
جلوی کار غیرقانونی را باید گرفت
آرش حبیبیآذر، پرندهشناس گفت: «هنوز خیلیها تاریخچه معضل کشتار پرندگان در فریدونکنار را نمیدانند؛ در سال ۱۳۵۴ کنوانسیون رامسر منطقه فریدونکنار به مساحت ۱۵۰ هکتار را پناهگاه حیات وحش نامید. خیلیها الان میگویند فریدونکنار ملک شخصی است و مالک حق برداشت از پرندگان را دارد، در حالی که اینطور نیست و فریدونکنار هم مثل پارک ملی گلستان، بوجاق یا هر منطقه حفاظتشده دیگر است. هفته پیش در سرپل ذهاب یک صیاد چهار سهره صید کرده بود، جایی که تمام امکانات معیشت در زلزله از بین رفته است. او را ۸۰۰ هزار تومان جریمه کرده و به دادگاه فرستادیم تا حبس بکشد، چرا در فریدونکنار نمیتوانیم این کار را انجام دهیم؟»
حبیبی افزود: «اتفاقی که در پارک ملی خجیر که یکی از قدیمیترین مناطق حفاظتشده دنیاست افتاده، این است که برخی از مردم زمینهایی را تصرف کرده و اکنون برای آن سند هم ارائه میکنند. در فریدونکنار هم همین اتفاق افتاده و تصرف عدوانی شده است.» وی ادامه داد: «نکته دوم این است که میگویند ما از رودخانه هراز برای این تالاب آب تامین میکنیم، بنابراین حق داریم از پرندگان آن استفاده کنیم، این هم خلاف واقع است. تالاب فریدونکنار فصلی است و خودش آب دارد و دلیل خشک شدن آن استفاده از آب برای برنجکاری بهویژه در کشت دوم است، یعنی مساله دقیقا برعکس آن چیزی است که دامگاهداران ادعا میکنند.»
این پرندهشناس افزود: «مساله سوم آن است که میگویند ما غذای پرندگان را تامین میکنیم و حق داریم برای معیشتمان از آنها استفاده کنیم اما هر معیشتی روا و قانونی نیست. قاچاقچیان مواد مخدر هم میتوانند بگویند ما معیشت داریم اما هر کاری که غیرقانونی باشد باید جلویش را گرفت.»
حبیبی تصریح کرد: «غذایی هم که آنجا استفاده میکنند غیرقابل استفاده توسط هر موجود زنده دیگری است، چون کاملا کپکزده است و مواد سمی که وارد بدن پرنده میشود، از بین نمیرود و به هر کسی که آن گوشت را بخورد هم منتقل میشود.»
وی ادامه داد: «علاوهبر اینها، غیر از روش دوم، روشهای دیگر صید سابقه تاریخی هم ندارد که بخواهند بحث میراث فرهنگی را وسط بکشند، پس هیچیک از استدلالهای مدافعان کشتار پرندگان حقیقت ندارد.»
این پرندهشناس اظهار کرد: «برخی پرندهها مثل غاز پیشانی سفید، عروس غاز و کل پرندگان شکاری که آنجا صید میشوند بر لبه پرتگاه انقراض قرار دارند، از عروس غاز تنها ۳۵۰۰ جفت زادآور باقی مانده و این کمتر از مقداری است که یک گونه پرنده بتواند نسل خود را حفظ کند؛ اینها روز اول پرواز چون خیلی پایین پرواز میکنند در دامها میافتند و این گونه در حال انقراض را دامگاهداران ما در حیاطشان بهعنوان پرنده زینتی نگه میدارند و در پایان فصل بهعنوان غاز شکمپر میل میکنند. غاز پازرد و گونههای دیگر هم همین وضع را دارند.»
حبیبی گفت: «شکارهایی که ارزش فروش دارند مثل شاهین را غیرقانونی به فروش میرسانند و برخی را هم جهت تاکسیدرمی میکشند. روش کشتن پرنده هم این است که پرنده را در کیسهای پلاستیکی میکنند و آن را با پیفپاف میکشند تا آسیبی به بدنش نرسد و بتوانند آن را تاکسیدرمی کنند و بفروشند. این نسلکشی است که اتفاق میافتد و خود من شاهد کشتن سه هزار غاز در یک نوبت محدود بودم.»
وی درخصوص راهکار حل این معضل نیز گفت: «راهکار سادهای وجود دارد و آن هم اعمال قانون است، همان گونه که در نقاط دیگر این اتفاق میافتد.»
حبیبی در پایان یادآور شد: «پرندهای به نام غواص گلوسیاه داریم که آخرین مشاهده آن در ایران ۴۰ سال پیش بوده و دومین مشاهده آن روی میزهای فروش لاشه پرندگان در فریدونکنار و تازه این پرنده حرام گوشت هم هست. در بازدیدی که از آستراخان داشتم، روسیه برنامهای را آغاز کرده به نام توریسم شکار و بهشدت زیستگاههای آن سوی دریای خزر را ناامن کرده است. ما چندین سال جغد برفی نمیدیدیم و اکنون میبینیم؛ این یعنی هیچ منطقهای آن طرف امن نیست و پرندگان به این سمت دریای خزر میآیند.»