

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، گوشیهای تلفن همراه و نگاههای خیره به چند خط نوشته روی صفحه مانیتور گوشی تلفن همراه جزء لاینفک زندگی روزمره مردم است. این روزها فضای پیرامونی و حقیقی افراد بیش از هر زمان دیگری تحتالشعاع فضای مجازی قرار گرفته و باعث شده تا «اصل» جای خود را به «فرع» بدهد و «فرع» در نبود سیاستگذاری درست تمام شقوق زندگی فردی افراد را تحتتاثیر قرار دهد. این جملات یک شعار یا یک تعارف کوچه بازاری نیست بلکه بخشی از واقعیتی است که آمارها از آن سخن به میان میآورند. براساس همین آمار تنها شبکه پیامرسان تلگرام در ایران نیمی از جمعیت کشور یعنی چیزی حدود 40 میلیون کاربر را به سمت خود جذب کرده و همین موضوع باعث شده افکار عمومی جامعه در شبکه مهندسی اجتماعی این اپلیکیشن تحتتاثیر قرار بگیرد.
هدف نگارنده از این مطلب تخریب جایگاه یا تقویت حضور این ابزار رسانهای در فضای کشور نیست، بلکه محتوایی است که از طریق آن یا دیگر پیامرسانها در اختیار مخاطب قرار میگیرد و به جامعه مخابره میشود.
نبود یا ضعف سیستم نظارتی جامع، جهت ساماندهی فضای مجازی باعث شده شبکههای اجتماعی و پیامرسانها تامینکننده ذائقه حاضران در فضای مجازی شوند و رسانههای رسمی جای خود را به این اپلیکیشنها بدهند. برخی از کاربران با راهاندازی کانالها و گروهها اقدام به انتشار برخی از مطالب میکنند که در صحت آنها جای درنگ بسیاری است اما متاسفانه بسیاری از کسانی که در معرض این محتویات قرار میگیرند به دلیل ضعف سواد رسانهای تسلیم امواج ایجاد شده میشوند بدون اینکه تحقیقی در مورد اصالت خبر داشته باشند.
بر همین اساس شایعات و انتشار اخبار کذب و دروغ به یکی از رایجترین ترفندها در فضای مجازی مبدل شده تا بسیاری از مفاهیم، ساختارها و دستاوردها به زیر سوال برود و مردم در برابر یک دوراهی راست و دروغ قرار بگیرند. متاسفانه براساس آن چیزی که همه دیدهاند و مهر تایید روی آن زدهاند، بسیاری از کاربران فضای مجازی تحتتاثیر اخبار پخش شده در این فضا قرار میگیرند و در معادله تشخیص خبر درست از نادرست به سمت خبری گرایش پیدا میکنند که بیشترین حجم تکثیر در فضای مجازی را داشته است. تاکید این موضوع ضروری است که میزان تکثیر یک مطلب در فضای مجازی نمیتواند شاخصهای برای تشخیص صحت آن خبر باشد لذا افراد برای دستیابی به صحت یک خبر باید دل از فضای مجازی و پیامرسانها کنده و به رسانههای رسمی رجوع کنند تا در کلاف سردرگم شایعات به اصیلترین خبر دست یابند. نباید فراموش کرد که برخی از بنگاههای خبرپراکنی و شایعهساز با استفاده از همین شبکههای اجتماعی که پرمخاطبترین ابزار رسانهای در کشور به حساب میآیند اقدام به بازی با افکار عمومی میکنند که نمونه بارز آن را که هنوز از آن دور نشدهایم میتوان در حادثه زلزله کرمانشاه مشاهده کرد.
پمپاژ خبر در بازه زمانی وقوع زلزله به حدی بود که مخاطب فضای مجازی یک فاجعه عظیم انسانی با هزاران کشته را برای خود تصویرسازی میکرد در حالی که آمار و ارقام رسمی این تلفات را نهایتا بیش از 500 نفر اعلام میکرد.
یقینا افزایش سواد رسانهای برای کاربران شبکههای اجتماعی در ایران امری اجتنابناپذیر است تا در جریان متلاطم شایعهسازیها و خدمترسانیها به عدمکارایی تبدیل نشود و نوعی بیاعتمادی اجتماعی در جامعه رخ ننماید.
در این بین نقش آموزش و پرورش که با نسلی دیجیتال روبهرو است انکارناپذیر است و باید این وزارتخانه با همکاری دیگر نهادها و سازمانها که در مقوله فضای مجازی دستی بر آتش دارند فضا را برای افزایش سواد رسانهای آماده کنند تا خود مردم بتوانند در گام اول سره را از ناسره تشخیص دهند. یادمان نرود که پیشگیری بهتر از درمان است.
