

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، انتخابات ریاستجمهوری 96 و تحولات روزهای منتهی به آن حامیان اصلاحطلب روحانی را خرسند و البته سخت امیدوار کرده بود که پیوند ایجاد شده در سال 92 تعمیق یافته و باید روزهای خوب و خوشی را به انتظار نشست. امیدهایی که البته در هفتهها و ماههای بعد از 31 اردیبهشت با پدیده تلخی به نام واقعیات فضای سیاسی و اقتضائات آن مواجه شد و رفتهرفته رنگ باخت. به بیان دقیقتر، تند شدن فضای سیاسی و بالابردن سطح مطالبات و توقعات بخشهایی از جامعه، اعتماد آنها به کاندیدای پیروز را به خود جلب کرد و علیرغم همه کم و کاستیها توانست او را برای بار دوم راهی پاستور کند.
وقتی انتقادات بالا میگیرد
تغییر لحن و ادبیات روحانی و همینطور عملکرد او در فضای پس از انتخابات اما ابهامات زیادی را نسبت به آن امیدها پدید آورد. مواضع جدید رئیسجمهور که از همان نشست خبری اول به طرز چشمگیری محسوس بود، نوع چینش کابینه و نقش پررنگ مهرههایی چون نهاوندیان و واعظی در آن، ترمیم رابطه با جریان راست و مشخصا بازگشت تدریجی به خاستگاه خود در جامعه روحانیت مبارز و... همگی به بالا گرفتن انتقادات کمک میکرد. کار حتی به جایی رسید که محمدرضا عارف، رئیس شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان که برخی او را سردمدار منتقدان حسن روحانی در میان اصلاحطلبان مینامند زبان به گلایه باز کرد و گفت بعضیها پیروز میشوند، یادشان میرود چه کسانی برایشان زحمت کشیدهاند. درست بر همین اساس بود که رئیس فراکسیون امید تهدید کرد در انتخابات مجلس آینده احتمالا ائتلافی میان اصلاحطلبان و اعتدالگرایان شکل نخواهد گرفت.
تفاوت نگاهها و به عبارت بیپردهتر، شکاف پدید آمده میان روحانی و اصلاحطلبان حالا ابعاد مختلفی به خود گرفته که در حوزههای مختلف نمودهای روشنی دارد. فاز جدید تعاملات با رئیس مجلس، نحوه تعامل با سپاه پاسداران، بخشی از سیاستهای دولت در حوزه بینالملل، نیروهای بهکار گرفته شده در کابینه و... بخشی از این نمودهاست.
سورپرایز روحانی برای وزارت علوم
از همه مهمتر اما بلاتکلیفی طولانی مدت وزارت علوم و در نهایت سورپرایز روحانی برای این وزارتخانه، بیش از همه ذوق بدنه دانشگاهی حامی رئیسجمهور را کور کرد. تصویر شکل گرفته از کاندیدای پیروز در افکار عمومی، انتظارات فراوانی را در میان دانشگاهیان و بهویژه طیفهای رادیکال این قشر رقم زده بود؛ با این حال اما معرفی منصور غلامی، آب سردی بود بر این انتظارات. آب سردی که بسیاری از وعده و وعیدها را شست و با خود برد و انبوهی از سوالات بیجواب را روی دست بدنه اجتماعی حامی روحانی که انتظار وزیری حداکثری داشت، گذاشت.
واکنشهای انتقادی درخصوص معرفی غلامی، رئیس دانشگاه بوعلی سینای همدان بهعنوان وزیر علوم از سوی طیفی از حامیان دولت، در روزهای منتهی به جلسه رأی اعتماد که در بستر شبکههای اجتماعی و نیز در سطح دانشگاهها نمود یافت به خوبی گویای این واقعیت است. به هر روی این طیف انتظار وزیر حداکثری با مواضعی رادیکال را میکشید اما در عالم واقع با وزیری مواجه شده بود که به نظر میرسد بیش از همه انتظارات رئیس مجلس را برآورده میکرد.
بهعنوان نمونه حسین حمدیه، دبیر اسبق انجمن اسلامی دانشگاه تهران با انتشار پستی در فضای مجازی، مطرح شدن گزینههایی مثل غلامی را منجر به سیاستزدایی از دانشگاه و برخورد با دانشجوها دانست. غزل معصومشاهی، دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشجویان ترقیخواه پلیتکنیک هم حضور امثال غلامی را عامل متشنج شدن دانشگاهها دانست و ضمن آنکه از رئیسجمهور خواست تا به وعدههای خود پایبند بماند از نمایندگان درخواست کرد که صدای دانشگاه را بشنوند و به غلامی رای اعتماد ندهند.
مخالفتها با وزیر پیشنهادی علوم در میان اعضای فراکسیون امید مجلس هم در نوع خود حکایت دیگری است. قاسم میرزایینکو در این خصوص معتقد بود غلامی نمیتواند انتظارات جامعه دانشگاهی را برآورده کند. بهرام پارسایی سخنگوی این فراکسیون هم اعتراضات جامعه دانشگاهی به وزیر پیشنهادی علوم را غیرقابل چشمپوشی میدانست. پروانه سلحشوری نیز بنا را بر گلهگذاری گذاشت و گفت از روحانی انتظار میرفت به وزارتخانهای که بدنه آن پایگاه رأی ایشان بوده، اهمیت بیشتری میداد و کسی را پیشنهاد میکرد که در بین عناصر اصلی تشکیلدهنده دانشگاه باشد. این البته گوشهای از اعتراضات شکل گرفته در آن روزها بود. هرچند، غلامی در همان روزها تاکید کرد که خود را از بدنه جریان اصلاحات میداند؛ با این وجود اما این را هم گفت که در کار اجرایی هیچگونه گرایش سیاسی و دیدگاه و نظر حزبی را دخالت نخواهد داد. اینک و در فاصله یک ماه بعد از این فعل و انفعالات ابراهیم اصغرزاده مطالبات دانشجویان در ماجرای معرفی غلامی برای وزارتعلوم را به حق خوانده و میگوید دانشجویان بهعنوان کلیدیترین حامیان انتخاباتی حسن روحانی روی فرآیند و شیوه گزینش و معرفی وزیرعلوم براساس بده بستانهای پشت پرده و نه بر مبنای خردجمعی حرف داشتند. اصغرزاده که خود در زمره مخالفان وزیر علوم به شمار میآید معتقد است روحانی در حالی به لابی و فشار دیگران پاسخ داد که در برابر مطالبات مطرح شده از سوی دانشجویان، خود را یکسره به ندیدن میزد.
به هر روی فارغ از دیدگاههای انتقادی یاد شده درخصوص وزارتخانه بحث برانگیز علوم، حرف و حدیثها پیرامون واقعیت دولت روحانی - سوا از برساختههای رسانهای- و نسبت آن با اصلاحات همچنان ادامه دارد. در همین رابطه میتوان به طیفی از نظرات اشاره کرد اما در دو سر این طیف، دو نگاه بهطور مشخص قابل مشاهده است. برخی با تأویل و تفسیر رفتارهای روحانی، استراتژی توجیه اقدامات او را در پیش گرفتهاند و بدنه اجتماعی این جریان را توصیه به درک شرایط و اقتضائات آن میکنند و برخی دیگر بیپرده و بدون هیچگونه ملاحظهای هرآنچه هست را با صدای رسا فریاد میزنند.
ائتلافی در کار نبود که عهدشکنی مطرح باشد
بهزاد نبوی که به نظر میرسد باید او را در دسته اول به شمار آورد معتقد است در انتخاباتهای 92، 94 و 96 اصلاحطلبان به تشخیص خودشان عمل کردند. به بیان دقیقتر نبوی قائل به آن است که از همان ابتدا صورت مساله اینگونه نبود که اصلاحطلبان با توافقی با روحانی وارد عمل شده باشند و حالا بگویند از آن توافق تخلفی صورت گرفته است. او خیلی واضح میگوید: «ما ائتلافی نداشتیم که روحانی بخواهد نسبت به مفادش عهدشکنی کرده باشد.»
عباس عبدی هم در این باره میگوید: «متاسفانه اصلاحطلبان توقعات غیرواقعی از دولت و رئیس آن دارند.» او هم اعتقاد دارد که انتظارات از روحانی باید متناسب با واقعیات باشد. عبدی در بیان روشنتر این موضوع یادآور میشود که اصلاحطلبان به اجبار از قطعه نامتناسب با دستگاه اصلاحات استفاده کردهاند ولی حالا انتظار کارکرد قطعه مشابه را دارند.
اصلاحطلبان رشد انتظارات از روحانی را مهار کنند
علی شکوریراد نیز با عباس عبدی و بهزاد نبوی همنظر است. شکوریراد ضمن ابراز نگرانی بابت ترکیب کابینه و نقش پررنگ نهاوندیان و واعظی در چینش آن خطاب به همفکرانش میگوید: «ما نباید از آقای روحانی انتظار عملکرد یک فرد اصلاحطلب را داشته باشیم؛ کمااینکه اگر انتظارات از آقای روحانی به اندازه یک فرد اصلاحطلب بالا برود، ممکن است پاسخ درخور نگیرد و منشأ اختلاف شود.» او حتی پا را فراتر گذاشته و تاکید میکند که اصلاحطلبان باید منطقیتر با این فضا برخورد کنند و رشد صعودی سطح انتظارات از حسن روحانی را مهار کنند. شکوریراد قائل به آن است که «ما باید قدمهایمان را با واقعیتهای موجود همراه کنیم و دوراندیش باشیم.» او البته قدری واقعگراتر به ماجرا مینگرد و اصلاحطلبان را مخیر بین دو رویکرد میداند. رویکردهایی که هر یک عارضه جداگانهای دارد. به اعتقاد شکوریراد حمایت بیقید و شرط از روحانی بدون توجه به عملکرد دولت، پشتوانه اجتماعی این جریان را از بین خواهد برد و در سال ١٤٠٠ دست آنها را خالی خواهد گذاشت. با وجود این او معتقد است پیگیری بدون ملاحظه مطالبات از رئیسجمهور ممکن است بین اصلاحطلبان و روحانی فاصله ایجاد کند. فاصلهای که نتیجهاش از حالا مشخص است.
هواداران مردد شدهاند
همه اینها در شرایطی است که نارضایتیها از وضع موجود با وجود شبکههای اجتماعی از حوزه سیاستمداران به حوزه فعالان سیاسی و از آنجا به طیف خاموش بدنه اصلاحطلبان سرایت کرده است. ابراهیم اصغرزاده انتقادات فزاینده نسبت به دولت را قابل درک میداند. به گفته اصغرزاده «بعضی اصلاحطلبان با توجیهاتی از این دست که در این شرایط حساس نباید سطح توقعات را از روحانی بالا برد یا این استدلال که حسن روحانی همین است دیگر و همیشه خودش بوده است، بر وظایف مبرم قانونی و تکالیف سیاسی وی سرپوش میگذارند.» او نتیجه این توجیهگری در میان بدنه اصلاحات و حامیان دولت را ایجاد نوعی کرختی و بیتفاوتی میداند و معتقد است: «بسیاری از اقدامات رئیسجمهور از جمله نوع چینش کابینه، عزل و نصب استانداران جدید، کاهش مضامین اصلاحطلبانه در مواضع رسمی روحانی و... بسیاری را از رایی که به او دادهاند مردد ساخته است.»
دولت با انتخاب مجدد وزیر کشور و استاندارانش برنامه سیاسیاش را مشخص کرد
«براساس نظر بدنه اجتماعی حامی روحانی، دولت ایشان متناسب با بخشی از شعارهای داده شده عمل نکردهاند.» این را عبدا... ناصری در ارتباط با عملکرد 100 روز نخست فعالیت دولت دوازدهم میگوید. ناصری مدعی است چنین نظری در جامعه مدنی که پایگاه رای رئیسجمهور بودهاند وجود دارد. او قائل به آن است که تصویر روشنی از برنامههای دولت در حوزههای اجتماعی و سیاسی بهویژه اقتصادی وجود ندارد هرچند که دولت با انتخاب مجدد وزیر کشور و استاندارانش تا حدودی در حوزه سیاسی، برنامه سیاسیاش را مشخص کرد.
اصلاحطلبزدایی از کابینه
اسماعیل گرامیمقدم اما صریحتر از همه سخن میگوید. او نیز ضمن تایید دلخوریها میگوید: «همه اتفاقنظر دارند که آقای روحانی انتظارات را برآورده نکرده و به مطالبات بیتوجه بود.» به اعتقاد عضو شورای مرکزی حزب اعتمادملی اصلاحطلبان تمامی سرمایههای خود را برای روحانی صرف کردند اما او علاوهبر بیتوجهی به این مساله در کابینه دولت دوازدهم عملا اقدام به اصلاحطلبزدایی کرد.
به هر ترتیب حالا تیترهای رسانههای اصلاحطلب و نیز نزدیک به دولت به صحنه تقابل این دو نگاه تبدیل شده و هر روز بخشی از این مناقشه رونمایی میشود. در این فضا ماجرای دانشگاه قدری متفاوت از سایر بخشهای جامعه است. روحیه آرمانخواهانه و مطالبهگرانه دانشجویان فضایی را رقم زده که ناخواسته سطح و عمق این شکاف تشدید شده و گسترش آن شتابی قابل توجه دارد. در این شرایط بدنه اجتماعی هوادار و دانشگاهیانی که بخش عمدهای از این بدنه را تشکیل میدهند، گفتهها و وعدهها را با واقعیات میسنجند و شاید بر مبنای تجربه شکل گرفته این بار صرف «تکرار» برای به صحنه کشاندن آنها کافی نباشد.
