به گزارش «فرهیختگان آنلاین»،
*آقا الان مشغول چه کاری هستید؟ - با زن نشستهام (صدای خنده پیرمردی).
آنچه صدا و سیمای این مملکت در طول دو سه دهه قبل توی گوش ما فرو کرده بود، با چیزی که امروز میبینیم خیلی فرق دارد. قرار بود بازنشستهها پیرمردهای محترمی باشند که با پیرزنهای بامزه و دوستداشتنی، بنشینند لب جوی و گذر عمر ببینند و همیشه مشغول باشند به بزرگی کردن و رفع مشکلات زوجهای جوان مشکلدار! قرار بود کارراهانداز باشند و عاقلهمرد و صدالبته در راه درست کردن مشکلات دیگران، کلی حدیث و شعر و لطیفه از حفظ بلد باشند و یک بار بالاپایین کردن عینکشان، هر کارمند دولتی سرکشی را سر جای خودش بنشاند و دو بیت شعر خواندنشان، رئیس هر بانکی را وادار کند که نواقص پرونده را بیخیال شود و وام لازم را به دست زوج جوان نیازمند عاشق برساند.
با این همه، پیرمردهای امروز از آن قماش نیستند! هر کدام دوبار از شغلهای مختلف بازنشسته شدهاند و بیرون کردنشان از شرکتی که در آن سه برابر حق استاندارد قانونی حقوق میگیرند، مستلزم این است که همه بزرگان دور هم جمع شوند و دست به دعا بردارند بلکه این بازنشسته محترم از خر شیطان پایین بیاید و شغل را تحویل نفر بعدی بدهد!
حکایت بازنشستههای سیاسی و اقتصادی و حقوقهای سوپرکلانشان را واگذار میکنیم به صفحات سیاسی و اقتصادی و خودمان صاف میرویم بر سر آخرین قصهای که بر سر مدیران بازنشسته داریم.
همین چند روز پیش بود که سازمان بازرسی کل کشور، حکم داد که تا 10 روز آینده باید کلیه مدیران بازنشسته در هر منصبی که دارند، از سمت خود استعفا بدهند! پشتبند همین حکم بود که آقای طاهری مدیرعامل باشگاه پرسپولیس به یکباره این خبر مهندسیشده را منتشر کرد که استعفا داده و با کارمندان باشگاه خداحافظی کرده و تاکید هم کرده که دیگر بازنخواهد گشت. این استعفای ناگهانی در حالی صورت گرفته که در روزهای اخیر در حوزه مدیریتی پرسپولیس، خبر یا اتفاق خاصی رخ نداده که مستلزم استعفای او باشد. تلاشها برای حمایت از پرسپولیس – و استقلال – برای باقی ماندنشان در آسیا به جایی رسیده که دولت پرداخت بدهیها را تقبل کرده و حتی کار به مشخص شدن ردیف بودجه هم رسیده! باور اینکه در شش و بش جمع کردن پرونده آسیایی تیم، مدیرعامل باشگاه یکدفعه بیخود و بیجهت تصمیم به استعفا میگیرد، اصلا آسان نیست.
در این میان آنچه به عقل نزدیکتر است، همان استدلال استنتاجی است که در کتابهای شرلوک هلمز از آن به کرات بهعنوان یک روش مناسب برای کارآگاهی- و خبرنگاری – نام برده شده. اینکه تا سازمان بازرسی تاکید میکند بازنشستهها دیگر نباید سر کار باشند، آقای طاهری استعفا دادنش میآید. باور اینکه استعفای طاهری دلیل دیگری دارد آسان نیست. با پشت پردهها کار نداریم. خیلیها میگویند پشت این استعفا داستانهای دیگری قرار دارد. قبول! باز هم همزمانی این استعفا با هشدار سازمان بازرسی چه توجیهی دارد؟
آیا فوتبال ایران دارد به آن روزهای خوشبختی میرسد که مدیران بازنشسته بروند خانه و دنبال راه انداختن کار جوانهای فامیل باشند؟
قصه بازنشستهها ادامه دارد. خیلی زود چند مدیر باشگاهی دیگر نیز به بهانههای مختلف باشگاه خود را تحویل مدیر بعدی میدهند. چند رئیس فدراسیون هم در فهرست برکناری یا استعفا هستند. اگر سازمان بازرسی مردانه پای هشدارش بماند، ورزش ایران چقدر خوشحال و خوشبخت خواهد شد. چقدر مدیر خوب داریم که در ردههای میانی مشغول خاک خوردن هستند. چقدر آدمهای شایسته هستند که میتوان از آنها به درستی بهعنوان مدیران عامل باشگاهها و روسای فدراسیونها بهره برد. بعد ما ناچاریم دلخوش کنیم به که؟ به این مدیران سفارشی و بازنشسته؟ به آدمهایی که هر 6 ماه یکبار باید مجوز کارشان در فدراسیون به صورت موقت تمدید شود؟ قحط مدیر داریم؟
از ضرورت جایگزینی مدیران بازنشسته گفتیم اما از حفظ تجاربشان نگفتیم. تجربه مدیران ورزشی گاهی واقعا قابل جایگزین نیست. وزارت ورزش باید به فکر طراحی ساختاری در باشگاهها و فدراسیونها باشد که حافظ تجربه و دانش امثال دادگانها باشد، شاید فردا خواستند دادگان را مدیرعامل پرسپولیس کنند و او مشکل بازنشستگی داشت یا چند ماه بعد از ورود به این مشکل دچار شد، چرا کار را به سمتی نمیبریم که از مدیران حرفهای استفاده کنیم و از امثال دادگان در هیاتمدیره یا کمیته فنی بهره ببریم؟ چرا کاری نکنیم که مدیران جوان و تازهنفس با بهره گرفتن از مشورت کارکشتههای اهل فن کار را جلو ببرند. این مدار بسته را کی میشکنیم؟
نکته مهمتر؛ روسای فدراسیونها کم بازنشسته در جمع خودشان ندارند. از آقای مشحون بگیرید تا استاد مسلم جناب آقای شفیع!
برای آنها چه در سر داریم؟ آنها را چگونه میخواهیم جایگزین کنیم؟
پینوشت: آقای افتخاری! با استعفا دادنت خوشحالمان کن!
* نویسنده : هومن جعفری خبرنگار گروه ورزش