فرزاد جهان‌بین، عضو هیات‌علمی دانشگاه شاهد و دبیر کنگره تمدن نوین اسلامی نوشت: «مذاکره در ترمینولوژی سیاسی، بار معنایی خاصی دارد. ما با مذاکره مخالف نیستیم بلکه با سخن ضعیف گفتن و استنادات غلط تاریخی مخالفیم.
  • ۱۳۹۶-۰۷-۱۸ - ۱۳:۴۱
  • 00
اعتبار‌سنجی یک استناد تاریخی
اعتبار‌سنجی یک استناد تاریخی

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، روز شنبه رئیس‌جمهور در آیین آغاز سال تحصیلی در دانشگاه تهران حضور یافت و به ایراد سخنرانی پرداخت. او در بخشی از صحبت‌های خود گریزی به قیام اباعبدا... الحسین(ع) زد و تلویحا برای تایید‌رویه سیاست خارجی دولت یازدهم در موضوع برجام مجددا از تاریخ واقعه عاشورا و شیوه سیاست‌ورزی امام(ع) استناداتی ارائه کرد.

روحانی گفت: «قبل از اینکه امام حسین(ع) قیام کند، اول با حاکم مدینه صحبت و مذاکره کرد، حالا شاید برخی باز بدشان بیاید بگوییم مذاکره. گفت چرا من بیعت نمی‌کنم دلایلش را برشمرد. حاکم مدینه نپذیرفت. همانجا می‌توانست جنگ شروع شود. مهلت خواست برای اینکه در این زمینه فکر کند و درنهایت پاسخ دهد و در این فرصت از مدینه خارج شد. حالا اگر توضیح دهیم که امام حسین مخفیانه خارج شد ممکن است برخی‌ها ایراد بگیرند.»

در بخش دیگری از این سخنرانی او با اشاره به آیه‌ای از قرآن اضافه کرد: «قرآن به پیغمبر(ص) می‌گوید که «تو معاهدات فراوانی با کفار بستی و هر دفعه هم آنان نقض کردند» آیا پیامبر‌(ص) ضرر کرد؟ کسی آنجا پیدا می‌شد می‌گفت اعوذبالله پیامبر(ص) ساده‌لوح بود؟ کسی که نقض‌عهد می‌کند، حیثیت خود را زیر پا می‌گذارد؛ ما راه درست را انتخاب کرده‌ایم.» این صحبت‌ها با واکنش اساتید دانشگاه و اندیشمندان علوم انسانی مواجه شد.

فرزاد جهان‌بین، عضو هیات‌علمی دانشگاه شاهد و دبیر کنگره تمدن نوین اسلامی در پاسخ به این مطالب در کانال تلگرامی خود نوشت: «مذاکره در ترمینولوژی سیاسی، بار معنایی خاصی دارد. ما با مذاکره مخالف نیستیم بلکه با سخن ضعیف گفتن و استنادات غلط تاریخی مخالفیم. شاید امام حسین به ولیدبن‌عتبه این‌گونه گفتند و در تاریخ ثبت نشده است؟ «ای ولید از یزید برای من امان بگیر. من هم در مقابل با یزید بیعت می‌کنم. !برد، برد.!» در حالی که امام فرمودند: «مانند من با مانند او بیعت نمی‌کند.» و راه را برای مذاکره بست.

او در ادامه با بیان اینکه از کجای آنچه میان امام حسین(ع) و حاکم مدینه گذشت، مفهوم مذاکره به دست می‌آید، ماجرای تلاش حاکم مدینه برای بیعت گرفتن از امام (ع) را این‌گونه روایت می‌کند: «پس از درگذشت معاویه، یزید طی نامه‌ای به ولید بن عتبه، حاکم مدینه، دستور داد که حسین بن‌علی علیه‌السلام و عبدا... بن زبیر و عبدا... بن عمر را احضار کند و از آنها برای خلافتش بیعت بگیرد و اگر از بیعت سرپیچی کردند، سر آنها را از بدن جدا کرده، برای او به دمشق بفرستد و از مردم مدینه نیز بیعت بگیرد و اگر کسی نپذیرفت، حکمی را که بیان شد، درباره آنها اجرا کند. ولید بعد از آگاهی از محتوای نامه، شبانه مروان بن‌حکم - حاکم پیشین مدینه - را احضار و از او درباره نامه یزید نظرخواهی کرد. مروان گفت: هم‌اکنون آنها را احضار کن و از آنها برای یزید بیعت بگیر! اگر پذیرفتند، دست از آنها بردار و اگر خودداری کردند، سر از بدن آنها جدا کن، قبل از آنکه از مرگ معاویه آگاه شوند و علیه یزید قیام کنند.  ولید فورا عبدا... بن عمر و بن‌عثمان را به سراغ حسین(ع) و ابن‌زبیر فرستاد و آنها را نزد خود فراخواند. درحالی که امام حسین علیه‌السلام و ابن زبیر در مسجد نشسته بودند، پیک ولید پیام را ابلاغ کرد.

امام حسین علیه‌السلام فرمود: «گمان می‌کنم که معاویه رهسپار دیار آخرت شده است، زیرا من در خواب دیدم که منبر معاویه واژگون و خانه او در آتش می‌سوزد. و یزید ما را برای بیعت فراخوانده است.

حضرت با جمعی از جوانان هاشمی به سمت دارالاماره مدینه حرکت کردند و به آنها فرمودند: من داخل می‌شوم و هنگامی که شما را فراخواندم یا صدای فریاد مرا شنیدید، وارد دارالاماره شوید.

حضرت وارد شدند، در حالی که مروان بن حکم نیز نزد او بود. ولید نامه یزید را برای امام حسین علیه‌السلام قرائت کرد.
حضرت فرمودند: «ما کنْتُ اُبایعُ لِیزِیدَ؛ من هرگز با یزید بیعت نخواهم کرد.» مروان گفت: با امیرالمومنین بیعت کن! امام حسین علیه‌السلام فرمودند: وای بر تو که سخن به گزاف گفتی چه کسی یزید را بر مومنین امیر کرده است؟»

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰