چگوارا بدون روتوش

در کل باید چگوارا را فردی چریک با منش زاهدانه معرفی کرد که بیشترین نزاع خود را در سطح عینی با کاپیتالیسم معرفی کرد. او همچنین بیشترین نزاع خود را با مالکیت خصوصی سرمایه‌دارانی دانست که مردم منطقه آمریکای لاتین را دچار فقر و فلاکت کرده‌اند.

  • ۱۳۹۶-۰۷-۱۷ - ۱۴:۴۱
  • 00
چگوارا بدون روتوش

چریکِ زاهدِ ماتریالیست

چریکِ زاهدِ ماتریالیست

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، چگوارا یک شخصیت برجسته کمونیست در انقلاب کوبا بود که در آمریکای جنوبی به رهبری چریکی تبدیل شد. از سال 1967 که او توسط ارتش بولیوی اعدام شد، نسل‌های چپ‌گرا در سراسر جهان از او به‌عنوان یک قهرمان شهید یاد می‌کنند. تصویر گوارا همچنان یک نماد شایع از رادیکالیسم چپ و ضدامپریالیسم است.

 زندگینامه

ارنستو گوارا د لا سرنا (Ernesto Guevara de la Serna) 14 ژوئن 1928، در آرژانتین متولد شد. خانواده او ترکیبی از اقوام اسپانیایی، باسک و ایرلندی بودند که فرض کاتولیک بودن خانواده‌اش دور از انتظار نیست. هرچند خود چگوارا چندان به دین فکر نمی‌کرد و وقعی بدان نمی‌نهاد و تمام هم و غم خود را صرف تفکرات انقلابی و مارکسیستی می‌کرد؛ تفکراتی که در آنها دین زائیده اندیشه طبقه بورژوازی برای جلوگیری از خودآگاهی طبقه پرولتاریا برای انقلاب تلقی می‌شد. رویکردی که می‌توان در برداشت وی از دین مسیحیت نیز شاهد بود آنجا که گفته است: «حتی اگر مسیح در راه من ایستاده بود، همچون نیچه بی‌میل نبودم که او را چون کرمی له کنم».

چگوارا با وجود داشتن بیماری آسم، در سال 1954 مطالعات پزشکی خود را در دانشگاه بوئنس‌آیرس تکمیل کرد. او در ایام تعطیلات به آمریکای لاتین سفر می‌کرد و از نزدیک فقر و رنج مردم این کشورها را با چشمان خود می‌دید. همین امر موجب شد تا او در آرژانتین و سپس در بولیوی و گواتمالا نخستین فعالیت سیاسی‌اش را آغاز و در سال 1955، فیدل کاسترو و برادرش رائول را در مکزیک ملاقات و از آن سال فیدل کاسترو را برای سرنگونی دولت باتیستا در کوبا همراهی کرد. او در این مبارزات، در نقش مشاور نظامی چریک‌های کوبایی ظاهر شد که با پیروزی کاسترو در سرنگونی دولت وقت، مسئولیت زندان قلعه لاکابا (La Cabaña Fortress) را برعهده گرفت. برآوردها نشان می‌دهد که در زمان مسئولیت وی، 156 تا 550 نفر از زندانیان، خارج از صلاحیت قضایی چگوارا و بدون تشریفات قضایی اعدام شده‌اند.

بعدها او رئیس بانک کوبا شد و به تغییر روابط تجاری کشور از ایالات متحده به اتحاد جماهیر شوروی کمک کرد. سه سال بعد، او به‌عنوان وزیر صنعت منصوب شد. گوارا این پست را در سال 1965 ترک کرد تا ایده‌های انقلاب کوبا را به سایر نقاط جهان منتقل کند. در سال 1966، او شروع به تلاش برای تحریک مردم بولیوی برای شورش علیه دولت متبوع‌شان کرد، اما موفقیت کمی داشت. درنهایت گوارا تنها با یک نیروی چریکی کوچک، در 9 اکتبر 1967 با مشاوره سازمان اطلاعات آمریکا (سیا) توسط ارتش بولیوی دستگیر و پس از ضرب و شتم و شکنجه کشته و به‌صورت مخفیانه دفن شد.

 اندیشه سیاسی و فکری

چگوارا دیدگاه‌ها و اندیشه خود در باب آینده کوبا و کمونیسم کوبایی، نوشته‌‌ها و سخنرانی‌هایش را در کتاب‌های «مرد و سوسیالیسم 1967» و «جنگ چریکی 1961» بیان کرده است. او در این آثار، شرح مفصلی از نظریه سوسیالیسم کوبائی (foquismo) ارائه می‌دهد که در آن شهروند سوسیالیستی کسی است که به نفع جامعه کار می‌کند تا به نفع شخصی و فردی. تفسیری که شاید بتوان آن را ناشی از کارهای سختی دانست که گوارا خود را بدان‌ها تن می‌داد. چراکه نقل است وی اغلب در دفتر کار خود می‌خوابید و برخی ایام را صرف کار در مزرعه نیشکر می‌کرد.

چگوارا در تبیین انقلاب کوبا، آن را انقلابی متفاوت از نگاه لنین ابراز می‌کند و معتقد است که «این تنها انقلابی است که با نظر لنین، در مورد اساس یک جنبش انقلابی متضاد است؛ چراکه به نظر لنین بدون تئوری انقلابی، جنبش انقلابی وجود ندارد» (چگوارا، 1358: 18). او در پاسخ بدین تعارض، عنوان می‌کند که انقلاب بدون تئوری شناخته‌شده نیز می‌تواند موفق باشد، به شرط آنکه واقعیت تاریخی به درستی تفسیر شود و نیروهای درگیر هم به‌طور صحیح آن را به‌کار برند (چگوارا، 1358: 18). با این وجود، مبنای تفکر انقلابی چگوارا مبتنی بر اندیشه و آرای مارکس در مورد واقعیت اجتماعی یا همان ماتریالیسم تاریخی است. او در این زمینه بیان داشته است: «ما انقلابیون فعال، هدف مبارزات‌مان به کار بردن قوانینی است که مارکس دانشمند پیش‌بینی کرده‌ است. ما فقط به سادگی خود را در سر جاده شورش و مبارزه علیه ساخت‌های قدیمی قدرت با پیشگویی‌های مارکس همنواخت می‌کنیم» (چگوارا، 1358: 21). لذا از نظر چگوارا، تفکر مارکس، حقیقت بدیهی است که نیازمند بحث و فحص در آن نیست: «وقتی کسی از ما می‌پرسد که مارکسیست هستیم یا نه، درست حالت آن را دارد که از فیزیکدان یا زیست‌شناس سوال شود آیا طرفدار نیوتن یا طرفدار پاستور هستند» (چگوارا، 1358: 19).

چگوارا در بیان دلیل انتخاب مارکس به‌عنوان چراغ‌راهنمای انقلابیون بیان می‌دارد که «انقلاب کوبا در این نکته، مارکس را انتخاب کرد که خودش علم را ترک گفت و اسلحه انقلابی‌اش را به دوش گرفت. انتخاب مارکس به خاطر روحیه اصلاح‌طلبی یا مبارزه با متفکرانی که بعد از مارکس آمده‌اند و حتی به خاطر احیای مارکس مطلق نبود، فقط بدین دلیل بود که مارکس دانشمند خود را از تاریخ کنار گذاشت و پیش‌بینی و بررسی کرد که انقلابی می‌تواند با تاریخ بجنگد» (چگوارا، 1358: 21). از این‌رو، او کاملا معتقد به نظر مارکسیستی بود که فقط یک انقلاب خشونت‌آمیز می‌تواند کمونیسم را در جامعه برقرار سازد. وی در این راه حتی از نگاه ناسیونالیستی عبور می‌کند و با دیدگاه انترناسیونالیستی به انقلاب کوبا در پی صدور انقلاب به سایر نقاط دنیا ازجمله همسایگانش بر می‌آید: «هیچ مرزی برای این مبارزه وجود ندارد ... پیروزی برای هر عضو در برابر امپریالیسم پیروزی ماست، همانطور که شکست هر کشوری یک شکست برای همه است»؛ چرا که گوارا سرمایه‌داری و بسیاری از مروجانش را - فرانسه، انگلیس و به ویژه ایالات متحده- به‌عنوان سگ‌های امپریالیستی معرفی می‌کند که مردم‌شان را استثمار می‌کنند.

در کل باید چگوارا را فردی چریک با منش زاهدانه معرفی کرد که بیشترین نزاع خود را در سطح عینی با کاپیتالیسم معرفی کرد. او همچنین بیشترین نزاع خود را با مالکیت خصوصی سرمایه‌دارانی دانست که مردم منطقه آمریکای لاتین را دچار فقر و فلاکت کرده‌اند. هرچند سخنان و گفتارهای کمتری در مورد نقش دین در ساحت اجتماعی از منظر چگوارا موجود است ولی اعتقاد عمیق به مارکسیسم و ماتریالیسم تاریخی که ضدیت معرفتی با دین دارد چنان تاثیری بر چگوارا گذاشته بود که بعد از انقلاب کوبا، بیشتر زندانیان و افرادی که به اردوگاه‌های اجباری اعزام شدند را کاتولیک‌، یهودیان و اعضای گروه‌های عرفانی کوبایی در برگرفته بود.

 منابع

چگوارا، زندگی کوتاه انقلاب، ترجمه ژانت امینی، 1358، انتشارات رواق.

 

* نویسنده : سیدعلی لطیفی پژوهشگر

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران