
در تمام این سالها، سینمای اجتماعی ایران در تنگنایی از سوءتفاهم و اتهاماتی ازجمله سیاهنمایی و القای ناامیدی گیرافتاده است و از سوی دیگر مسیر گفتوگو در باب سینمای اجتماعی به بحثهای نظری بیزمان و مکان درباب ماهیت، نظریه و تئوری سینما متوقف شده و در نهایت، سینمای اجتماعی در یک دایره بیکارکرد و بیاعتنا به واقعیت، جای گرفته است.
«دیده نشدن مردم» مساله سینمای اجتماعی ایران

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، دامنه عنوان سینمای اجتماعی آنقدر وسیع است که نمیتوان آن را در یک نشست یا میزگرد بررسی کرد اما این گزاره فقط در یک شرایط عادی و طبیعی صادق است. فضای سینمای اجتماعی در ایران در سالهای اخیر به اندازهای غبارآلود، پر سوءتفاهم و پر از هیاهو بوده است که بخش مهمی از جامعه فکری و هنری را درگیر این موضوع کرده است. روز گذشته نخستین نشست شورای «سینمای اجتماعی» با حضور اعضای این شورا در بنیاد سینمایی فارابی برگزار شد. در این نشست، علاوهبر محمدمهدی حیدریان، رئیس سازمان سینمایی ، از اهالی سینما اسامی هنرمندانی چون رسول صدرعاملی، فرهاد توحیدی و همایون اسعدیان و از اساتید دانشگاهی، نامهایی چون تقی آزادارمکی و عماد افروغ به چشم می خورد.
در خبر روابطعمومی بنیاد سینمای فارابی آمده است که در این جلسه سرفصلهایی کلی همچون «روی آوردن به تعامل و گفتوگو»، «آشنایی با فلسفه اجتماعی و علوم اجتماعی»، «تشخیص اولویتهای راهبردی سینمای اجتماعی و طبقهبندی آن و شناسایی ضعفها برای برطرف کردن آنها» و «چگونگی تعامل و ارتباط این شورا با سینماگران عرصه اجتماعی» مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در تمام این سالها، سینمای اجتماعی ایران در تنگنایی از سوءتفاهم و اتهاماتی ازجمله سیاهنمایی و القای ناامیدی گیرافتاده است و از سوی دیگر مسیر گفتوگو در باب سینمای اجتماعی به بحثهای نظری بیزمان و مکان درباب ماهیت، نظریه و تئوری سینما متوقف شده و در نهایت، سینمای اجتماعی در یک دایره بیکارکرد و بیاعتنا به واقعیت، جای گرفته است.
در شرایطی که سینمای ایران در قبال طرح مسائل اندکی از فضای اجتماعی ایران با اتهامات و محدودیتهای بسیاری از سوی نهادهای مختلف مواجه است، یک اتهام بزرگ بر دامن سینمای ایران همچنان وارد است؛ اینکه فیلمسازان ایرانی، هنوز عرصههای بسیاری از اجتماع امروز خود را نکاویده و نسبت به بخش مهمی از واقعیتهای اجتماعی این سالهای جامعه خود بیاعتنا بوده و اکثریت بزرگی به نام مردم معمولی و واقعی در آن دیده نشدند.
در همان خبر مربوط به تشکیل جلسه «شورای سینمای اجتماعی» آمده است که «وظیفه اصلی این شورا، علاوهبر ترسیم چشماندازها، بررسی و راهبری آثاری است که از این پس در چرخه تولید قرار میگیرند.»
آیا این راهبری آثار در چرخه تولید در واکنش به ساخت آثار سینمایی است که سرانجامی جز توقیف ندارند یا اینکه بنا دارد طرحی جامع برای فیلمسازان سینمای اجتماعی ارائه کند و همچنان جای این پرسش باقی است که این شورا، قرار است در مورد کدامین گزاره سینمای اجتماعی تصمیمگیری کند. آیا قرار است برای رهایی این بخش سینمای ایران از اتهامات سابقش اقدام کند یا بنا دارد چارچوب مدونی تعریف کند تا از فیلمسازان و آثاری حمایت شوند که بخش مغفول جامعه ایرانی دیده شوند؛ مردمی که همچنان بر پرده سینما نیامدهاند.
