

انعکاس مفاهیم اجتماعی بر بوم نقاشی
این هنرمند درباره سبک آثار خود در این نمایشگاه توضیح میدهد: «اگرچه از بدو ورود به عرصه هنر در زمینه نقاشی به سبک رئال کار میکردم، اما به تدریج متوجه شدم دامنه گرایش من نسبت به سبک مدرن بیش از رئال است. به همین دلیل تلاش کردم اغلب آثاری را که ارائه میدهم براساس این سبک باشد. تمام آثار این نمایشگاه به نوعی مدرن آرت به شمار میروند. از آنجایی که مثل سایر هنرمندان این عرصه از محیط پیرامون خود الهام میگیرم، تلاش کردهام در جریان برگزاری این نمایشگاه، از درونمایههای مختلف در هر کدام از تابلوهایم بهره بگیرم.»
او اضافه میکند: «شاید یکی از مولفههایی که بتوان درباره این نمایشگاه به آن اشاره کرد، بهرهگیری از تلفیق سبک کلاسیک و مدرن است. در کنار این موضوع تابلوهایی در قالب کلاژ کار کردهام که هر یک به فراخور موضوعی که دارند یکی از مسائلی را که در جامعه با آن سروکار داریم، مطرح میکند. سعی کردهام از تمام ظرفیت سبک مدرن برای خلق این آثار استفاده کنم؛ ضمن اینکه بیش از سایر تکنیکها، از تکنیک کاردک روی بوم بهره گرفتهام که بهزعم مخاطبان و هنرمندانی که از این تابلوها بازدید کردهاند، توانسته تاثیر مثبتی روی آنها داشته باشد.»
انتقال پیام به مخاطب مهمترین هدفم بوده است
از این هنرمند جوان درباره دلایل گرایشش به سبک مدرن سوال میکنم. او در اینباره میگوید: «زمانی که به شکل جدی فعالیتم را در حیطه نقاشی شروع کردم به سبک رئال کار میکردم. اما بعد احساس کردم جزئیاتی که ضرورت دارد هنرمند هنگام ارائه یک اثر رئال رعایت کند زیاد است و نیاز به وسواس بیشتری دارد؛ ضمن اینکه انجام هر کدام از جزئیات برایم خستهکننده نیز بود. از اینها گذشته تجربه برخورد با مخاطبان عرصه هنرهای تجسمی به من اثبات کرد که مخاطب امروز بیش از آنکه به دنبال جزئیات باشد در جستوجوی اثری است که با یک نگاه و تامل در آن بتواند به پیامهای موجود در آن اثر پی ببرد. این ویژگی در سبک مدرن وجود داشت. بنابراین رویه خود را در نقاشی تغییر دادم و به سمتوسوی این سبک رفتم. سبک مدرن از مولفهها بسیاری برخوردار است و تنوع در این سبک بیشتر از سایر سبکهای نقاشی است؛ در حالی که در سبک رئال، هنرمند متعهد صرف به تصویر یا مدلی است که قصد دارد براساس آن به ارائه اثر بپردازد. به بیان سادهتر در سبک رئال، دست هنرمند بسته است.»
در نمایشگاه «نگارههای بهار» تابلوهایی از صورتهای مختلف انسان به چشم میخورد؛ صورتهایی که هنرمند به جزئیات آنها نپرداخته و فقط تصویر کلی از چهره یک انسان را ارائه کرده است. درباره این تابلوها از صادقی میپرسم.
او میگوید: «مهمترین مسالهای که باعث شد حین ارائه این آثار، تصویر روشن و واضحی از صورت یک انسان را در معرض دید نگذارم این بود که میخواستم هر کدام از مخاطبانی که مقابل این تابلوها میایستند، متناسب با درک و بینش شخصیشان، برداشت ذهنی آزاد نسبت به هر کدام از این چهرهها داشته باشند. چرا که اصولا تصور میکنم هر کدام از شاخههای هنری باید به گونهای باشد که مخاطب بتواند نسبت به آنها برداشت خودش را داشته باشد.»
این هنرمند درباره گرایش شخصیاش به نقاشی نیز توضیح میدهد: «همیشه دوست داشتم نقاشی کنم. اما چندین سال طول کشید تا خواسته قلبی من به مرحله عمل برسد. شاید به این خاطر که سالها فکر میکردم جرات پرداختن به چنین هنری را ندارم یا اعتماد به نفسش را در خودم نمیدیدم. اما به هر حال به مرحلهای از خودباوری رسیدم و احساس کردم زمانی رسیده که میتوانم در این حیطه فعالیت کنم. امروز هم نقاشی جزئی از دلمشغولیهای خلوتم شده و تصمیم دارم بعد از پایان این نمایشگاه، قدمهای تازهای در این عرصه بردارم و تکنیکها و سبکهای دیگر را هم تجربه کنم.»وضعیت فروش آثار هنری مساله دیگری است که با صادقی مطرح میکنم.
او در اینباره میگوید: «در این حوزه مشکلات زیادی وجود دارد؛ بهویژه برای هنرمندان جوانی که در مقایسه با پیشکسوتان این عرصه تازه میخواهند به رشد و فعالیت بیشتر بپردازند. طی سالهای اخیر مافیایی وارد سیستم فروش آثار هنری شده که به دشواریهای فعالیت در این عرصه افزوده است. وجود مافیا که اغلب هم متوجه برخی از گالریداران معروف است مانع از آن میشود که هنرمند درجریان برگزاری یک نمایشگاه به سود واقعیای که از آثارش به دست آمده است، برسد.»
چشمانداز هنرهای تجسمی امیدوارکننده است
صادقی با اشاره به اینکه چشمانداز هنرهای تجسمی مطلوب و امیدوارکننده است و شرایط با تمام مشکلات و دشواریها، برای فعالیت هنرمندان جوان بیشتر از گذشته فراهم شده است، میگوید: «مسالهای که درباره هنرهای تجسمی اتفاق افتاده، فرهنگسازی و اصلاح نگاه عمومی جامعه نسبت به خرید آثار هنری است. بهطوری که امروز هنگام برگزاری نمایشگاههایی که در شاخههای مختلف تجسمی در گالریها برگزار میشوند، میبینیم دیدگاه عامه مردم بهعنوان مخاطبانی که برای بازدید از این نمایشگاهها میآیند، نسبت به خرید اثر بهتر شده است و بیتردید همین مساله میتواند در رونق اقتصادی هنر تجسمی ما نقش بهسزایی ایفا کند.»
صادقی در ادامه درباره این نمایشگاه میگوید: «مهمترین برآیندی که برگزاری این نمایشگاه برایم در پی داشت، اثبات دو نکته به خودم بود؛ یکی اینکه آدم باید همیشه به حرف دلش گوش کند و ندای قلبی میتواند ما را به سرمنزل مقصود نزدیکتر کند. نکته دیگر اینکه هیچوقت برای شروع دیر نیست. من سالها تصور میکردم برای ورود به عرصه نقاشی دیر شده است، درحالی که اگر زودتر این تفکر را در خودم اصلاح میکردم میتوانستم به مراتب قدمهای بیشتری در این مسیر بردارم.»
* نویسنده : آزاده صالحی خبرنگار فرهنگ و هنر
