

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، محمدمهدی نوریه دانشجوی پزشکی طی یادداشتی نوشت:
1- مدتی پیش در سفر به یکی از شهرستانهایی که فاصله دوری با پایتخت دارد، با چندین مورد عجیب برخورد کردم. در روستاهای دورافتاده کشور جوانانی به من مراجعه میکردند و از من بهعنوان یک دانشجوی پزشکی از عوارض خودارضایی میپرسیدند. حجم اینگونه سوالات به حدی بالا بود که مجبور میشدم برای پاسخ درست به وبسایتهای مختلف مراجعه کنم. بدون شک سوال آن جوانان از من نه در باب حرام و حلال بودن این کار، بلکه برای درک و فهم درست از عوارض این کار بود. برای خودم سوال بود جوانان روستایی که حتیالمقدور ازدواج برایشان سادهتر است، چرا در راه ازدواج قدم نمیگذارند؟ من نه برای این سوال و نه برای سوالات دیگر پاسخ درستی نداشتم، چراکه هیچ منبع مستدل علمی عوارض خودارضایی را ننوشته است و حتی منابع روانشناسی در آخرین ویرایشهای خود این کار را از دسته انحرافهای جنسی و رفتارهای نامتعارف جنسی خارج کردهاند. به یاد یکی از اساتید اورولوژی دوران تحصیل افتادم که بهشدت پیگیر این موضوع بود و میخواست به یک نتیجه حداقل تحقیقاتی برسد، که متاسفانه به هزار و یک دلیل متوقف شد. واقعیت امروز مراکز استانها و کلانشهرها این است که این امر در نوجوانها تجربه میشود و سن این کار روزبهروز پایین میآید.
2- گردشی ساده در بیمارستانهای روانی نشان میدهد که عوارض معضلات جنسی بهشدت روح و روان مردم را آزار میدهد. باید قبول کنیم در حال حاضر سن بلوغ جنسی دختر و پسر بهشدت پایین آمده است. گرچه بعضی اصرار دارند که سن بلوغ دختر را 13 سالگی بگویند و بازارگرمی و جذب هوادار کنند، اما واقعیت چیز دیگری است. به نظر رسانهها و فضای مجازی، اقلیمی چهبسا گرمتر از حجاز 1400 سال پیش ایجاب میکند که سن بلوغ دختر و پسر را کاهش دهد. حالا این نوجوان که دسترسی به یک سایت و کانال پورن به اندازه یک فیلترشکن هزینه میبرد و در مقابل این حجم تولید محصول پورن قرن 21 قرار میگیرد، چه کار باید کند؟در کشور ما همانطور که در بسیاری از مسائل هیچ وقت آمار دقیقی وجود ندارد، در این مسائل هم علاوهبر محرمانه بودن در سطوح بالا عمدتا آماری وجود ندارد. گویی ایران مدینه فاضله است و تمام لیبدوی بشریت در غرب جمع شده است و آنقدر سر ریز میشود که همواره در حال شنیدن اخبار تجاوز در مدارس آمریکایی و اروپایی هستیم. با وجود تمام این محدودیتهای آماری شاید دانستن این آمار که نتایج تحقیق بر ۱۴۱ هزار و ۵۵۵ دانشآموز دختر و پسر دوره متوسطه در سال تحصیلی ۱۳۸۷-۱۳۸۶نشان میدهد، ۱۰۵ هزار و ۴۶ نفر دانشآموز یعنی 3/74 درصد دارای رابطه «غیرمجاز با جنس مخالف» بودهاند مهم باشد.
3- موضوع مسائل جنسی در ایران درمیان تابویی قرار گرفته که گویی صحبت درباره آن یعنی ورود به حریم فوق محرمانهترین امور مملکتی. این رودربایستی عمیق درباره رابطه جنسی حتی باعث شد درخصوص مساله افزایش جمعیت هم دچار تناقض شویم و برای رسیدن به یک هدف بالادستی با کاهش شدید و محدود کردن وسایل پیشگیری در واقع موضوع سرایت و انتقال ویروس ایدز را ندیده بگیریم. دادن نسخه دقیق به مردم بهشدت قابل بررسی است. دعوت به ازدواج گرچه امری متداول و توصیهای همیشگی است، اما برای جوانانی که سن بلوغ آنها در 13 سالگی و ازدواجشان در اواخر دهه سوم زندگی است، هیچ راهکاری ارائه نشد. همین ندادن راهکار به نظر خیلیها را به سمت ازدواج دائم سوق داد که نتیجه آن را میتوان در افزایش نرخ طلاق دید. رضایت نداشتن جنسی از همسر گرچه هیچگاه به علت مهمترین عامل طلاق مطرح نشده است، اما بدون شک یکی از مهمترین فاکتورهای این اتفاق سهمگین در زندگی مطلقهها است.
4- تمام مقدمهچینیهای بالا برای تمجید و تشویق از دوستان سازنده مستند «انقلاب جنسی» است. شمقدری و دوستانش که سابقه موفق سهگانه میراث آلبرتا را دارند، حالا به این مساله ورود کردهاند. تفاوت برآورده شدن امیال جنسی در ایران و غرب و بررسی موفقیت و عدم موفقیت ایران و اروپا در این خصوص موضوعی جذاب برای یک مستند است. بهخصوص اتفاقات اخیر در ماجرای ستایش و آتنا خیلیها را به سوی این مطلب سوق داد که ما در ایران هم باید به سمت آموزش مسائل جنسی برویم. انقلاب جنسی یک تناقض را خوب نشان میدهد اینکه نتیجه آموزشهای جنسی در اروپا زیاد مطلوب نیست، چراکه اولین تجربه رابطه جنسی به زیر 15 سال کشیده میشود. اما نقطه طلایی این مستند راهکارهایی است که اسلام مطرح میکند و البته مصاحبهها با مردم نشان میدهد که رابطه دوستپسر و دوستدختری حتی اگر به روابط جنسی منتهی شود، بیشتر از صیغه مطلوب جامعه است. ازدواج موقت یا همان صیغه، سنتی فراموششده است که انقلاب جنسی در اوج روند نمایش به مخاطب عرضه میکند.
واقعیت هم همین است. چهبسا درباره این سوال که چرا صیغه در کشور ما این حد منفور و مورد هجمه است، این پرسش عمومی به ذهن میآید که اگر اقوام پرسشگر هم طرف صیغه بود، آنقدر راغب به این مساله بود؟ پرسشی تکراری و کلیشهای که برای تحریک حس غیرت پرسشگر است و نه چیزی دیگر. البته به نظر استفاده از کتاب شهید مطهری و خواندن از روی آن توسط راوی بهشدت کلیشهای است، ولی ورود جوانهای ایرانی نه از نگاه نصیحتوار و کنایهای به این مساله، بلکه پرداخت صریح به این موضوع بهشدت کار جسورانهای است که نیاز به حمایت همهجانبه دارد. نکتهای که در ساخت این مستند دیده میشود، عجله و یک شتابزدگی است که البته شمقدری بهعنوان راوی آن را تایید میکند، چراکه فاصله آغاز تا خروج این مستند کمتر از دو ماه است. به هر حال دو نکته را نباید فراموش کرد؛ اولا جوانان ایرانی طیفهای گستردهای دارند و آنچه در این مطلب کوتاه آمد، مشکل و دغدغهای برای اغلب این جوانها است و نه تمام آنها. دوما برای ادامه راه امثال شمقدری در ساخت اینگونه مستندها که مسئولان را به خروجی زودتر نزدیک کند، حمایت مادی در حد خرید نسخه اصلی مستند بهشدت واجب به نظر میآید.
