

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، در یک دهه گذشته شاهد ورود بازیکنان خارجی بیکیفیت و حتی مربیان خارجی بیانگیزه به کشورمان بودهایم که اکثریت باشگاههای ما ازجمله دو باشگاه استقلال و پرسپولیس نیز قربانی بیکفایتی مدیران یا سرمربیان بهواسطه انتخاب بازیکنان خارجی درجه چندم شدهاند.
نمونه بارز آن شکایت چندمیلیاردی ژوزه، سرمربی پرتغالی سابق پرسپولیس و دستیارانش و همچنین بیش از 10 شکایت از بازیکنان خارجی این باشگاه به فیفاست که این روزها حسابی تیم پرسپولیس را به اضطراب انداخته است.
در باشگاه استقلال نیز شاهد بودهایم که دروازهبان استرالیایی و بعد هم دروازهبان برزیلی بههمراه بازیکن دیگری بهنام «هلمکه» بدون آنکه حتی یک بازی رسمی برای استقلال انجام داده باشند، جمعا رقمی بالغ بر ٦٠٠ هزار دلار از باشگاه دریافت کردهاند که جای سوال فراوان دارد. ضمن اینکه در این رابطه با مقصران جذب این بازیکنان نیز از سوی هیچ نهاد و ارگان نظارتی برخوردی صورت نگرفته است. البته جذب بازیکن برزیلی بهنام رینالدو نیز سروصداهای فراوانی بهپا کرد که بماند.
از این نمونهها در فوتبال ایران زیاد است و پرواضح است که در این میان ابتدا شخص مدیرعاملان و سپس سرمربیان باشگاهها بیشترین نقش را در این ناکامیها و حیف و میل بودجههای عمومی و دولتی داشتهاند و جالب آنکه مقصران نیز بهجای حسابرسی و مواخذه، با ترفیع درجه و تشویقهای معنوی و تقویت حوزه مدیریتیشان مواجه شدهاند!
یکی از دردها و علتهای بیماری فوتبال ایران، فوتبال حرفهای تحت مدیریت غیرحرفهای است که ما را با چالشهای فراوان مواجه کرده است. این دو موضوع پیوسته اما متضاد و غیرمتجانس همواره عامل تکثیر مشکلات بوده و بهنوعی ترمز رشد و توسعه این رشته جهانشمول و اثرگذار را کشیده و راههای نفوذ به لایههای نتیجهبخش آن را مسدود کرده است.
فوتبال حرفهای تابع قوانین و نظم معینی است که همه کشورهای عضو فیفا تابع آن بوده و ملزم به رعایت تمام شرایط آن هستند. همه کشورها باید خود را به سیستم تشکیلاتی دارای ساختار و برنامه مجهز کنند و هیچ کشوری نمیتواند براساس سلایق و تمایلات غیرمتعارف مدیران با تفکرات غیرفوتبالی رفتار کند و عزل و نصبها و حتی استخدام نیروهای لازم را مبتنیبر شرایط شخصی انجام دهد.
جذب بازیکن و مربی در دنیا تابع آییننامهای است که اولا فیفا به آن اشاره کامل کرده و خود فدراسیونهای فوتبال کشورها هم با لحاظ شرایط اجتماعی و اقلیمی خود بندهایی را در آییننامههای رسمی خود اضافه کردهاند که آن هم مبتنیبر تسهیل شرایط بهرهبرداری در راستای تاثیرگذاری نیروهای جذبشده در فوتبال آن کشور صورت میگیرد. در حقیقت باشگاهی که درصدد جذب بازیکن خارجی است باید اولویتهای قانون فدراسیون فوتبال و در ایران سازمان لیگ را در نظر بگیرد و هدفش تنها بهرهبرداری فنی از آن برای رشد فنی و کسب نتایج درخور باشد. بازیکن باکیفیت سطح فوتبال یک کشور را تحتتاثیر قرار میدهد. بازیکن بیکیفیت نیز ضمن سرکوب استعدادها، سرمایههای یک ملت را هدر میدهد. بنابر این در وهله اول وظیفه یک مدیر است که باید خود را ملزم و مکلف به اجرای صحیح تعهدات کرده و از صدور مجوز برای جذب بازیکن و مربی خارجی به هر طریقی خودداری کند. در وهله دوم رسالت مربی است که نگاهش به نتیجهگیری، معطوف به رابطه و فشار دلالها نباشد و استعدادهای درخشان داخلی را به بازیکنان خارجی ترجیح دهد. هرچند حضور انگشتشماری بازیکن باکیفیت و موثر در فوتبال ایران باعث جذب جمعیت تماشاگر و انگیزش جوانان در جهت تلاش برای رسیدن به مراحل و جایگاه آنان کرده است، اما دلیل آن نیست که از نوجوانان و جوانان حاضر در تیمهای پایه و آکادمیهای مختلف غفلت کنیم و تنها نگاهمان به آن سوی مرزها باشد.
نکته دوم جدیت دستگاههای نظارتی و سازمان بازرسی در جهت برخورد با باشگاهها، مدیران و مربیان متخلف و زیانرسان است که عدم دقت و برخورد در این زمینه باعث شده که دلالها هم جرات پیدا کنند مربیان و بعضی مدیران باشگاهها را با وعدهها و حتی تهدید مجبور به قبول شرایط کنند و از این دریچه زمینه سرمایهبرداری از سرمایههای ملی را فراهم کنند.
مدیران باشگاههای فوتبال کشورمان به دلیل فقدان اطلاعات، عدم آگاهی لازم و مکفی و عدم آشنایی با قوانین فیفا متاسفانه در جذب بازیکنان خارجی بسیار ضعیف عمل میکنند و در بسیاری موارد خودشان از راههای غیرمتعارف یا بهوسیله سرمربی نسبت به جذب بازیکن خارجی اقدام میکنند که نتایج تاسفبار آن را در این چند دهه گذشته شاهد بودهایم.
شکایت مربیان و بازیکنان بیکیفیت خارجی از باشگاههای ایرانی که منجر به اولتیماتوم فیفا و ایافسی و ارسال نامه ضربالاجل تسویه بدهی از جانب آنها شده، باعث شد به بررسی دلایل این رویه غلط و شناسایی مقصران و نقایصی باشیم که سالهاست دامنگیر فوتبال باشگاهی شده و میرود تا فوتبال ما را با تحریمهای بینالمللی و دور از شأن جامعه ایرانی مواجه سازد.
