روایت تهیهکننده فیلم اول اصغر فرهادی درباره ورود او به سینمافرهیختگان آنلاین: اینروزها آخرین ساخته اصغر فرهادی «فروشنده» روی پرده است و با استقبال خوبی نیز از سوی مخاطبان مواجه شده، همزمان با نمایش این فیلم اعلام شده که «رقص در غبار» اولین ساخته فرهادی به تهیهکنندگی ایرج تقیپور نیز قرار است پس از ۱۴ سال وارد شبکه نمایش خانگی شود. تقیپور که پس از این فیلم در «شهر زیبا» نیز با فرهادی همکاری کرده است، در گفتوگو با آی سینما روایت جالبی از شکلگیری همکاریاش با تنها کارگردان برنده اسکار در ایران بازگو میکند.
تقیپور: از همان ابتدا معلوم بود فرهادی کارش را بلد است
«رقص در غبار» ساخته سال 1381 اولین فیلم اصغر فرهادی است که فیلمنامه آن به طور مشترک با محمدرضا فاضلی و علیرضا بذرافشان نوشته شده و بازیگرانی چون فرامرز قریبیان، باران کوثری و یوسف خداپرست در آن حضور یافتهاند. این فیلم در اولین حضورش در بیست و یکمین جشنواره فیلم فجر توجه منتقدان را به خود جلب کرد و برنده جایزه ویژه هیات داوران در بخش بینالملل شد، پس از آن هم در جشنواره آسیا پاسیفیک جوایز بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر مکمل مرد (فرامرز قریبیان) و بهترین فیلمنامه را به دست آورد و قریبیان جایزه دیگری در جشنواره مسکو را نیز به خاطر این فیلم از آن خود کرد.
بلافاصله پس از تولید این فیلم، «شهر زیبا» دومین فیلم فرهادی نیز با بازی ترانه علیدوستی و فرامرز قریبیان در سال 1382 کلید خورد که این فیلم هم در بیست و دومین جشنواره فجر در 11 رشته نامزد دریافت 11 سیمرغ شد. «شهر زیبا» همچنین در حضورهای جهانیاش جایزه بزرگ جشنواره فیلم «ورشو» لهستان و طاووس طلایی جشنواره فیلم هند را نیز به دست آورد.
هر دوی این فیلمها که فروش ناموفقی را در گیشه تجربه کردند به تهیهکنندگی ایرج تقیپور ساخته شدهاند، اولین تهیهکنندهای که برای کارگردانی سینما به اصغر فرهادی اعتماد کرد، به بهانه اکران «فروشنده» آخرین ساخته این کارگردان و پخش «رقص در غبار» در شبکه نمایش خانگی به سراغ این تهیهکننده رفتیم.
آنطور که تقیپور توضیح میدهد اولین تماسش با اصغر فرهادی به زمانی باز میگردد که در تلویزیون سریال «چراغ جادو» را تهیه میکرده است: «آن زمان همراه بهرام جلالی و همایون اسعدیان فصل دوم سریال «چراغ جادو» را میساختیم و آقای اسعدیان علاقهمند بود از کارگردانهای دیگری هم در ساخت این سریال استفاده شود. میدانستیم که کارگردان جوانی سریالی به نام «داستان یک شهر» را میسازد و فکر میکنم قبل از آن هم فیلمنامه «روزگار جوانی» را نوشته بود، به خاطر دارم صبحهای سهشنبه که سر کار میآمدیم از کیفیت کار او تعجب میکردیم، تا اینکه سریال به قسمتی رسید که آقای کرمرضایی در آن بازی میکرد و ماجرای شخصیتی بود که سر به نیست میشد، این قسمت آنقدر خوب ساخته شده بود که من زنگ زدم و پیگیر گرفتن راه ارتباطی با فرهادی شدم، با او تماس گرفتم و گفتم میخواهیم یکی از قصههای «چراغ جادو» را شما بسازید، قبول میکنید؟ قبول کرد و شروع کردیم. در حین کار معلوم بود که کارش را بلد است و به اصطلاح «اینکاره» است، همان زمان به من گفت قصهای دارم که کمک کنید میخواهم آن را بسازم.»
به این ترتیب قرار میشود تقیپور تهیهکنندگی اولین فیلم فرهادی را به عهده بگیرد، اولین قصهای که فرهادی به او میدهد فیلمنامهای با نام «ملیحه» است: «داستان درباره دختری بود که نیمی از صورتش به خاطر اسید سوخته بود و پدرش میخواست او را به عقد یک حاجیبازاری دربیاورد. مشغول چانه زدن بر روی آن بودیم که فرهادی فیلمنامه دیگری آورد و گفت یک قصه دیگر هم دارم (رقص در غبار با همکاری فاضلی و بذرافشان)، فیلمنامه را خواندم و گفتم بد نیست. آن را به فارابی بردیم، در آن زمان محمود اربابی معاون فرهنگی بنیاد فارابی بود از ما پرسید چقدر برای فیلم دارید که گفتیم 120-30 میلیون تومان داریم و به دستور او 50 میلیون دیگر نیز به صورت وام از فارابی دریافت کردیم.» به گفته او بخش سرمایه شخصی این فیلم نیز از راه درآمد سریال «چراغ جادو» تامین شده بود و فرهادی دستمزد خود را از این فیلم شریک شد.
از نظر او با اینکه فیلم به توفیق تجاری دست پیدا نکرد (فروش20 میلیون تومانی)، اما مورد توجه قرار گرفت و در جشنوارهها نیز حضور موفقی داشت.
تقیپور دوباره به ماجرای فیلمنامه اول فرهادی باز میگردد و میگوید: «همچنان سر «ملیحه» بحث میکردیم و من به آقای فرهادی گفته بودم تابستان در حال تمام شدن است اگر میخواهی کاری بکنی باید زودتر انجام دهی که یک روز با یک فیلمنامه به دفتر من آمد و گفت هر چه بلدم همین است، در واقع «ملیحه» با تغییرات به «شهر زیبا» تبدیل شده بود. فردای آن روز زنگ زد تا نظر من را بپرسد به او گفتم آنقدر تحت تاثیر فیلمنامه هستم که نمیخواهم چیزی بگویم و تا یک هفته دیگر نظر میدهم و بالاخره این همکاری شکل گرفت و فیلم ساخته شد.» به گفته او گرچه هزینه دو فیلم اول فرهادی از درآمد آنها بیشتر شد، اما هردوی آنها فیلمهای مهمی در سینمای ایران هستند. (فروش «شهر زیبا» نیز بیشتر از 75 میلیون تومان نشد.)
با توجه به فضای متفاوت اولین فیلمهای فرهادی در روندی که پس از آن در «چهارشنبه سوری»، «درباره الی»، «گذشته» و «جدایی» دنبال شد، تقیپور در مقایسه سینمای فرهادی در سالهای اولیه دهه هشتاد با فیلمهای پس از آن میگوید: «به نظرم محوریت روابط یک زوج در فیلمهای اصغر فرهادی نکته مهمی است، ما در «رقص در غبار» با یک زوج خیلی جوان روبرو هستیم که مجبورند با یکدیگر زندگی کنند، در «شهر زیبا» نیز داستان عاشقانه ناکامی را دنبال میکنیم و در «چهارشنبه سوری» هم یک زوج را میبینیم. در «درباره الی» روابط چند خانواده را میبینیم و در نهایت به نظر میرسد سینمای فرهادی طی این روند به تکامل رسیده است. بخصوص که او جزو معدود فیلمسازان باسواد سینماست، اهل مطالعه است و اصلا وقتش را تلف نمیکند. فرهادی از بچگی به نویسندگی علاقهمند بوده و در اینطور محافل شرکت میکرده است، در واقع از همان سالها عشق ادبیات داشته و روایتگر خوبی هم هست و در کنار آن به مسائل اجتماعی نیز علاقه دارد. با توجه به اینکه مدیوم سینما را خوب میشناسد و مردم هم به سینمای اجتماعی و ادبیات علاقه نشان میدهند، همه این ویژگیها جمع شده و چنین پدیدهای را به وجود آورده است که از طرف مردم هم مورد استقبال قرار میگیرد.»
تقیپور معتقد است فیلم آخر فرهادی «فروشنده» نیز استادانه ساخته شده است: «درباره فیلم قبلی فرهادی یعنی «گذشته» گفته شده بود که مثل فرش است، غلط ندارد و همه چیز آن سر جای خودش است، در مورد «فروشنده» هم من همین فکر را میکنم، همه چیز این فیلم سرجایش است و بی نقص است.»
مطالب پیشنهادی










