کد خبر: 96360

مهدی خراتیان، کارشناس مسائل سیاسی:

تا کی فقط بگوییم نتانیاهو دستاوردسازی می‌کند

خراتیان بهترین پاسخ به اقدامات صهیونیست‌ها را تغییر روند فعلی در مواجهه با اسرائیل دانست و توضیح داد: «هرکس روندهای دو سه سال اخیر را تحلیل کند، متوجه پیش آمدن طرف مقابل در ترور مقامات ارشد امنیتی ما هست که هر بچه‌ای این موضوع را متوجه می‌شود. ما می‌خواهیم این روند معکوس شود، حالا با هر روش و ابزاری که خودتان تشخیص می‌دهید و در آن توانمندی دارید.»

زهرا طیبی، خبرنگار گروه نقد روز: اتفاقی که دوشنبه در دمشق رخ داد، ترور فرماندهان سپاه توسط صهیونیست‌ها، بار دیگر بحث‌ها پیرامون این موضوع را که پاسخ و واکنش ایران در مقابل این اقدامات باید به چه شکلی باشد، داغ کرد. در این میان تقریبا دو دیدگاه و نظر درباره پاسخ ایران و تحلیل این اتفاق مطرح است؛ در یک سمت ماجرا نظر برخی تحلیلگران همچنان روی این موضوع استوار است که صهیونیست‌ها به‌دنبال کشاندن ایران به درگیری مستقیم با خود هستند و می‌خواهند از طریق این اقدامات ایران را برای ورود به این نزاع تحریک کنند. بر همین اساس ایران باید هوشمندی به خرج دهد و وارد این نزاع نشود. در نگاه این تحلیلگران تمام اتفاقات و ترورهایی که بعد از 7 اکتبر رخ داده، به نوعی پاسخی به آن تلقی و گفته می‌شود این اقدامات برای جبران آن شکست سنگین صورت گرفته است. با این حال اما در سمت دیگر برخی تحلیلگران معتقدند ایران باید روندی را که تاکنون در برخورد با اسرائیل داشته تغییر بدهد؛ چراکه این روند منجر شده شدت حملات و اقدامات صهیونیست‌ها علیه ایران به‌مرور افزایش پیدا کند و این گزاره که اسرائیل تنها به‌دنبال تحریک ایران برای ورود به درگیری مستقیم است هم چندان درست نیست، زیرا اسرائیل مشخصا برمبنای یک برنامه‌ریزی و پلن مشخص درحال ترور فرماندهان ایران است و همین الان نیز ضرباتی به ایران زده که لازم است برای پاسخ دادن به این اقدامات، سیاست‌های درستی اعمال شود و به‌سمت بازدارندگی فعال و تولید قدرت جدید در منطقه حرکت کنند. به همین بهانه با مهدی خراتیان، مدیر اندیشکده احیای سیاست گفت‌وگو کردیم که در ادامه می‌خوانید.

اتفاق دمشق؛ ادامه طرح اسرائیل برای حذف عناصر کلیدی مقاومت
خراتیان در تحلیل ترور هفت نفر از فرماندهان سپاه در دمشق گفت: «اتفاق دوشنبه دمشق، ریلی است که اسرائیل از ماه دسامبر برای حذف عناصر کلیدی محور مقاومت گذاشته است. از ترور سیدرضی موسوی به این طرف، کاملا روشن است که اسرائیلی‌ها گام‌به‌گام درحال حذف هستند. این مساله بارها در رسانه‌ها و از جانب مقامات اصلی رژیم‌صهیونیستی مطرح شده و کاملا واضح است که در امتداد آن اقدامات تعریف می‌شود، به آن معنا اقدام غیرمنتظره‌ای برای ما نبوده که بگوییم خرق عادتی رخ داده است. مساله دیگر این است که در میان ترورهایی که قبلا اتفاق افتاده این ترور، ترور بزرگی بود، به این خاطر که شهید زاهدی به نوعی نفراول صف ما در منطقه غرب آسیا محسوب می‌شد و مهره بسیار مهمی بود. برخی حتی گفته‌اند ترور ایشان بعد از ترور قاسم سلیمانی، مهم‌ترین ترور بوده است. برخی بعد از ترور شهید فخری‌زاده، ترور شهید زاهدی را مهم‌ترین ترور دانسته‌اند و رسانه‌های اسرائیلی این را مهم‌ترین ترور بعد از طوفان الاقصی دانسته‌اند. این نشان می‌دهد این ترور سطح بالا بوده است. نوع عملیات آن هم چون با کنسولگری ما مرتبط بوده، از لحاظ شکلی هم به‌نوعی خاص بود. درست است که این اقدام در امتداد کارهای قبلی اسرائیل است اما این پرونده را باید ارتقای سطح تنش در جنگ اطلاعاتی و ترورهای سازمان‌یافته تلقی کنیم. نمی‌توان به‌سادگی از کنار آن عبور کرد و حتما نیازمند پاسخ است اما شکل پاسخ و زمان آن محل بحث است.»
در سیاست‌هایمان با اسرائیل بازنگری نکنیم، دامنه ترورها گسترده‌تر می‌شود
خراتیان معتقد است تروری که در دمشق از جانب صهیونیست‌ها اتفاق افتاده بعد از تحلیل رفتارهای ایران صورت گرفته و توضیح داد: «در مورد اینکه اسرائیل چطور به خود جرات داده این کار بزرگ را انجام دهد، چند دلیل وجود دارد؛ این اتفاق با تحلیل رفتار و اقدامات ما در چندماه اخیر رخ داده است؛ هم نوع واکنش‌های ما به ترورهایی که قبلا انجام شد، هم نوع رفتارها، سیگنال‌های دیپلماتیک و امنیتی، اطلاعاتی، نظامی و سیاسی ما به‌دقت مورد آنالیز قرار گرفته و برآوردی در طرف مقابل ایجاد کرده که ایران محاسبه‌پذیر و قابل‌کنترل و پیش‌بینی شده است. بخش دیگر ماجرا هم این است که به‌نظر می‌رسد اسرائیلی‌ها مجوز این کار را از آمریکایی‌ها دریافت کرده‌اند. بعد از سفر گالانت به واشنگتن به‌نظر می‌رسد با حمله‌ای که به سوریه شد- بعضی این حمله را از لحاظ ابعاد بعد از جنگ یوم‌کیپور بی‌سابقه یا کم‌سابقه می‌دانستند- این ترورها نشان می‌دهد آمریکایی‌ها بسط یدی برای اسرائیلی‌ها تعریف کرده‌اند. ممکن است آنها لزوما در جریان ریز عملیات هم نبوده باشند ولی به اسرائیل مجوز داده‌اند از این به بعد بتواند در سطح عالی‌تری با اقداماتی برخورد کند که حزب‌الله یا کسانی که حزب‌الله یا حماس را پشتیبانی می‌کنند ولو اینکه ایرانی باشند، انجام می‌دهند. به‌نظر می‌آید، چنین اجازه‌ای گرفته شده، آمریکایی‌ها نمی‌توانند در این اتفاق بی‌نقش باشند، چون از لحاظ تقارن زمانی با سفر گالانت به واشنگتن همزمان بود. مجموع این موارد نشان می‌دهد تهران نیازمند بازنگری در روندی است که بعد از طوفان الاقصی یا حتی قبل از آن در پیش گرفته و گرنه با این دست‌فرمان اسرائیلی‌ها و ریل‌گذاری‌شان ممکن است دامنه این ترورها به داخل ایران و مقامات عالی‌تر کشیده شود. پیش از این هم در ماجرای شهادت سیدرضی موسوی این هشدار را داده بودیم که وقتی سران قوا بیانیه می‌دهند و می‌گویند ما تلافی می‌کنیم و اسرائیل هزینه این کار را می‌پردازد؛ باید تلافی می‌شد، روی فرمول تلافی بحث دارم ولی بالاخره وقتی این کارها را انجام نمی‌دهید آنها سراغ افراد بزرگ‌تری می‌روند و ممکن است سه‌ماه، پنج‌ماه یا شش‌ماه دیگر ما از ترورهای بزرگ‌تر دیگری صحبت کنیم. این اصلا بعید نیست.»

تغییر موازنه 7 اکتبر به ضرر ایران؟
خراتیان در ادامه درباره برخی اظهارات مبنی‌براینکه ترورهای فرماندهان سپاه کور بوده، این اظهارات را اشتباه دانست و ادامه داد: «این حرف‌ها غیرعلمی است، ترور کور یعنی شما همین‌طور افراد را بزنید اما کاملا مشخص است لیستی وجود دارد. این لیست درحال تکمیل است، سیدرضی موسوی در جهت اخته کردن لجستیک ما در سوریه ترور شد. ایشان فردی بود که در تامین لجستیک محور مقاومت نقش داشت و هرکس این را انکار کند یا نادان است یا خودش را به نادانی زده است. شهید زاهدی هم نقش مهمی در اتفاقات پیرامونی حزب‌الله و سوریه داشته است. اینکه سوریه لجستیک محور مقاومت است برکسی پوشیده نیست. کسی که این حرف را می‌زند یا نادان است یا می‌خواهد از مسئولیت فرار کند.»
مدیر اندیشکده احیای سیاست درباره تحلیل‌هایی که بعد از اتفاقات اخیر و ترورها مطرح شده، مبنی‌بر اینکه تمام این اقدام صهیونیست‌ها پاسخی به ضربه 7 اکتبر است نیز گفت: «این نظریه که جواب تمام این اتفاقات در 7 اکتبر داده شده، حرف‌ بی‌ربطی است. اگرچه اسرائیلی‌ها بعد از 7 اکتبر ضربات سنگینی خورده‌اند، اما ضربات سنگینی هم وارد کرده‌اند. الان ما از یک غزه کاملا ویران‌شده صحبت می‌کنیم؛ بخش نظامی و مدنی حماس تضعیف شده و طرح‌هایی در غزه در جریان است؛ بحث بازسازی غزه، اماراتی‌ها، سعودی‌ها، طرح‌های بزرگی در جریان است، اینکه بگوییم همه چیز را به 7 اکتبر حواله بدهیم، حرف درستی نیست و مبنایی ندارد. این‌طور نیست، اسرائیلی‌ها با پشتیبانی آمریکایی‌ها درصدد احیای موازنه وحشت و بازدارندگی خودشان هستند و در این جهت تلاش می‌کنند، اقداماتی انجام بدهند و تا الان هم در مواردی موفق بوده‌اند. ضربه 7 اکتبر سرجای خود است، این اتفاق هم سرجای خودش است. اتفاقا حرف ما این است که قبل از 7 اکتبر موازنه جنگ اطلاعاتی به ضرر ما بود. 7 اکتبر این موازنه را برقرار کرد، حالا اسرائیل در حال تغییر دادن این موازنه به ضرر ماست. باید این‌طور تحلیل کرد که در 6 اکتبر معادلات منطقه‌ای به‌شدت به ضرر تهران بود، معادله عادی‌سازی در حال اتفاق افتادن بود و ما در جنگ اطلاعاتی با اسرائیل در وضعیت خوبی قرار نداشتیم. اسرائیل در آذربایجان هم اقداماتی برای جنگ اطلاعاتی علیه ما انجام داده بود. 7 اکتبر دری بود که به روی ما باز شد. ما از این اتفاق درست استفاده نمی‌کنیم. هر اتفاقی هم که می‌افتد به 7 اکتبر حواله می‌دهیم. این بازگشت معادلات به قبل از 7 اکتبر به ضرر ایران است. ما این هشدار را می‌دهیم که با ادامه این روند ممکن است به وضعی به مراتب بدتر از 7 اکتبر برگردیم، علائمش هم دیده می‌شود.»

برای تغییر نظام محاسباتی اسرائیل‌ باید ریل قطار را عوض کنیم
خراتیان درباره اینکه پاسخ ایران به این اقدامات صهیونیست‌ها باید چگونه باشد، توضیح داد: «واقعیت این است که ما مجموعه‌ای از خطاها بعد از 7 اکتبر را مرتکب شدیم. این خطاها به 7 اکتبر منجر شده است. شما نمی‌توانید دفعتا همه اینها را برگردانید. مثلا وقتی بازی شطرنج را آغاز می‌کنید، چندبار حرکت می‌کنید، ممکن است طرفین 40 بار حرکت کنند، اگر در این 40 بار، 20 بار خطا کنید، یک دفعه به صحنه نگاه می‌کنید و می‌بینید با دو حرکت دیگر یکی از شاه‌مهره‌های شما از دست خواهد رفت. شما طبق قواعدی‌ رفتار کرده‌اید و طبق قواعد بازی شطرنج رفتار می‌کنید و نمی‌توانید یک دفعه بازی را به هم بزنید، طبیعتا نمی‌توانید یک دفعه با اقدام دفعی، موشک‌باران، ترور و... آنچه که از دست رفته را برگردانید. یک مجموعه نظام‌مندی از اقدامات به هم پیوسته و منسجم نیاز است، یک تغییر ریل نیاز است؛ این کار نیازمند یک سازمان‌دهی است. ممکن است در روز اول جامعه این را از ما مطالبه کند که سریع پاسخ بدهیم، موشک‌باران کنیم، یا حمله کنیم؛ این طبیعی است اما آن چیزی که خردمندان و اهل فن مطالبه می‌کنند، تغییر ریل و جهت‌گیری‌ها و تغییر معماری‌‌ها و استراتژی‌هاست. برای این امر باید مجموعه منسجمی از اقدامات اطلاعاتی، سیاسی، دیپلماتیک و نظامی انجام شود که در یک در‌هم‌پیوستگی باشد، طوری که نظام اطلاعاتی در تل‌آویو و واشنگتن تغییر کند؛ مثل قطاری که ریل را عوض کرده است. می‌گویند مسیر این قطار عوض شده است؛ درست است که الان اول راه است ولی یک ساعت دیگر، دو روز دیگر این قطار به این نقطه می‌رسد. مثلا دو ماه دیگر و سه ماه دیگر ممکن است سه تا از مقامات ما موردهدف قرار بگیرند یا موازنه در جنگ اطلاعاتی به ضرر اسرائیل تغییر کند. این مهم است و اگر این تغییر را آغاز کنیم؛ که از نوع سازماندهی جلسات ما در شورای عالی امنیت ملی در سطح جلسات کارشناسی و خرد تا سطح متوسط و عالی و بالا شروع می‌شود؛ سرویس‌های اطلاعاتی دشمن کاملا متوجه می‌شوند که تهران در حال آماده شدن برای مجموعه‌ای از اقدامات است تا اسرائیل را در آمپاس و فشار قرار دهد. این اهمیت دارد. این چیزی است که ما مطالبه می‌کنیم و می‌خواهیم وگرنه اقداماتی نظیر اینکه با چهار تا موشک اربیل را بزنیم یا پاکستان یا عین‌الاسد را بزنیم که قبلا انجام داده‌ایم و بازدارندگی نداشته است. اما چیزی که نظام محاسباتی طرف مقابل را تغییر دهد، مجموعه‌ای از اقدامات نظام‌مند است که باید با فکر و طراحی‌های عمیق انجام شود. ما نمی‌گوییم که امروز یا فردا بزنیم، می‌گوییم بروید خودتان فکر کنید، وقت بذارید، طراحی کنید ولی بعد از یک‌ سال روندی به من نشان دهید که به خوبی نشان دهد موازنه تغییر کرده ‌است.»

صبر استراتژیک، بی‌هوا و بی‌عمل رفتار کردن نیست
خراتیان بهترین پاسخ به اقدامات صهیونیست‌ها را تغییر روند فعلی در مواجهه با اسرائیل دانست و توضیح داد: «هرکس روندهای دو سه سال اخیر را تحلیل کند، متوجه پیش آمدن طرف مقابل در ترور مقامات ارشد امنیتی ما هست که هر بچه‌ای این موضوع را متوجه می‌شود. ما می‌خواهیم این روند معکوس شود، حالا با هر روش و ابزاری که خودتان تشخیص می‌دهید و در آن توانمندی دارید. دستگاه‌های امنیتی ما خودشان بهتر می‌دانند که چه جاهایی نقطه قوت‌شان است، پس بروند کار کنند و ریل و روند را عوض کنند. ما این را می‌خواهیم و جامعه هم بعد از فروکش کردن احساساتش بعد از مدت یک‌سال آن تغییر روند را متوجه می‌شود. به نظر من این کار بزرگ‌ترین پاسخ است و جنس اقدامات‌مان هم نباید از جنس حرف‌های شعاری مثل بیرون راندن آمریکایی‌ها از منطقه غرب آسیا و... باشد. بلکه باید یک برنامه ایجابی باشد و چیزی که بشود برایش مراحل ارزیابی تعریف کرد و گام به گام بشود آن را چک و بررسی کرد. چیزی که خیلی فضایی و ناممکن باشد فایده‌ای ندارد. بلکه باید روند حذف هدفمند مقامات امنیتی ایران متوقف شود و بلکه برعکس شود و روند برخورد با عناصر ذی‌نفوذ طرف مقابل اتفاق بیفتد. حالا ممکن است یک‌سال و نیم یا دو سال طول بکشد. این چیزی است که کاملا در دسترس است. هم می‌شود برایش برنامه‌ریزی کرد و هم می‌شود به افکار عمومی آن را نشان داد و فروخت. آنجا افکار عمومی می‌گوید بله، این روند نه‌تنها متوقف شده‌است بلکه به ضرر طرف مقابل هم شده. «صبر استراتژیک» که از آن حرف زده می‌شود، دقیقا همین است. صبر استراتژیک یعنی شما یک برنامه منسجم و ایجابی دارید و حاضرید برای رسیدن به میوه آن صبر کنید. اما برخی از صبر استراتژیک‌هایی که آقایون می‌گویند همین بی‌هوا عمل کردن و بی‌هدف عمل کردن و حواله دادن به یک روز قیامت و زمان نامعلومی است که هیچ‌وقت اتفاق نمی‌افتد. اما این اسمش اهمال، تنبلی و حتی بی‌غیرتی است.»
خراتیان در انتها به این موضوع اشاره کرد که نباید این ترورها را دست‌کم گرفت و گفت: «سیستم نباید تحولاتی که پیرامون ایران اتفاق می‌افتد را دست‌کم بگیرد. این ترورها در چهارچوب یک مجموعه منسجم از اقداماتی است که برای کنترل و مهار بلندمدت ایران طراحی شده ‌است. اینکه بگوییم اسرائیل از سر استیصال این کارها را می‌کند و چون در غزه شکست خورده ‌است این کارها را می‌کند، حرف‌های غلطی است. یک برنامه منسجم بلند‌مدت‌ برای ایران است. بله، اسرائیل در 7 اکتبر ضربه سنگینی را دریافت کرد؛ قبول، اما این به هیچ‌ عنوان به این معنی نیست که برنامه‌های قبلی خود را متوقف کرده‌است. ابر معامله عادی‌سازی همچنان با اشکال، با تاخیر، با تعلیق و شدت و ضعف و تصحیح‌هایی در فرمول معامله در جریان است. باید حواس‌مان باشد که با این عقب انداختن‌ها و تحلیل‌های غلط و عدم آمادگی در برابر اقدامات دشمن چندسال بعد چشم باز نکنیم و یکباره ببینیم با منطقه‌ای مواجهیم که همه معادلاتش به ضرر ماست و با یک محور مقاومت فروپاشیده مواجه هستیم. این تحلیل‌های غلطی که معلوم نیست آبشخور آن از کجاست. حرف‌هایی نظیر اینکه نتانیاهو به قدرت چسبیده و با این اقدامات می‌خواهد دستاوردسازی کند، درست است اما اگر آن طرح کلانی که قبل از 7 اکتبر در منطقه در جریان بود را نبینیم باعث می‌شود که خطاهایی انجام دهیم، کما‌ اینکه انجام داده‌ایم و چشم باز می‌کنیم و می‌بینیم چیزی از محور مقاومت باقی نمانده ‌است.»

مرتبط ها