کد خبر: 96308

سیدجواد میری، جامعه‌شناس سیاسی در گفت‌و‌گو با «فرهیختگان» هشدار داد

ضربه به اتحاد ملی

سیدجواد میری به ارائه تعریفی جامعه شناسانه از مفهوم اتحاد ملی پرداخت و با تفکیک شدن بین آن با مفهوم همبستگی تشریح کرد: «وقتی صحبت از مقوله اتحاد می‌شود از منظر جامعه‌شناسی ایجاد سوال می‌کند. چرا صحبت از اتحاد شده است. یا بحث از امکان‌ها و عدم‌ایجاد اتحاد مورد بحث قرار گرفته است. از منظر جامعه‌شناسی می‌توانیم بین مفهوم اتحاد و مفهوم همبستگی تمایزی ایجاد کنیم.»

علی مزروعی، خبرنگار گروه نقد روز: «نکته‌ بعدی در باب منافع ملی، مساله‌ اتحاد دل‌های مردم است؛ اتحاد عزم‌ها و اراده‌های مردم است. ما در این زمینه متاسفانه مشکلاتی داریم، عقب‌افتادگی‌هایی داریم؛ ارتباط و همدلی اجتماعی خیلی مهم است؛ در این زمینه دچار غفلت شدیم؛ خودمان به‌دست خودمان در وحدت ملی‌مان اختلال ایجاد می‌کنیم.» این چند جمله را شاید بشود مهم‌ترین بخش بیانات رهبر انقلاب در دیدار نوروزی ایشان با مردم عنوان کرد. اگر این چند جمله را با انبوهی از اتفاقات ریز و درشتی که در چند سال اخیر در صحنه سیاسی و اجتماعی رقم خورده است تطابق دهیم، مصادیق زیادی از رفتارها و اظهاراتی را به‌خاطر می‌آوریم که حاصلی جز فروپاشی همبستگی اجتماعی در پی ‌نخواهد داشت. برای بررسی اهمیت اتحاد ملی و عوامل تخریب‌کننده آن به سراغ سیدجواد میری رفته‌ایم. مشروح گفت‌و‌گو با این جامعه‌شناس سیاسی را در ادامه می‌خوانید.

اتحاد ملی با همبستگی اجتماعی تفاوت دارد
سیدجواد میری در ابتدای بحث به ارائه تعریفی جامعه شناسانه از مفهوم اتحاد ملی پرداخت و با تفکیک شدن بین آن با مفهوم همبستگی تشریح کرد: «وقتی صحبت از مقوله اتحاد می‌شود از منظر جامعه‌شناسی ایجاد سوال می‌کند. چرا صحبت از اتحاد شده است. یا بحث از امکان‌ها و عدم‌ایجاد اتحاد مورد بحث قرار گرفته است. از منظر جامعه‌شناسی می‌توانیم بین مفهوم اتحاد و مفهوم همبستگی تمایزی ایجاد کنیم. اتحاد ملی مقوله‌ای سیاسی است، اما همبستگی مقوله‌ای اجتماعی است. من فکر می‌کنم خود این صورت‌بندی یک پیام به نیروهای سیاسی دارد. اساسا اگر گروهی قرار است در باب این مساله بیندیشند باید التفات داشته باشند که مشکل بنیادین کجاست. اگر اتحاد مقوله‌ای سیاسی باشد سوالی پیش می‌آید و آن سوال این است که برای حل مشکلات پیش‌روی اتحاد ملی ما در کدام ساحت باید بیندیشیم. یا در باب لوازم ترمیم عدم اتحاد و یا کاهش اتحاد کجا باید جست‌وجو کنیم. اینجا ما نیازمند این هستیم که به ایجاد ساز و کاری در ساحت سیاسی بیندیشیم که چه عواملی باعث شده اتحاد ملی دچار خدشه و چالش شود. مثلا ۲۰ یا ۳۰ سال پیش یا در دهه 60 اتحاد ملی اساسا معضلی برای ما نبود. چون که آنجا ما وحدت کلمه را به مثابه امری بدیهی قلمداد می‌کردیم و می‌دانستیم ما یک اتحاد ملی در جامعه داریم که در برابر بسیاری از دشواری‌ها و چالش‌ها می‌توانیم روی ظرفیت ملت تکیه کنیم. به‌تدریج ما با پرسشی مواجه شدیم و آن این است که اتحاد ملی دچار چالش‌هایی شده است.»

برای ترمیم اتحاد ملی نیاز به سازوکار دموکراتیک داریم
میری در ادامه به این پرسش که چگونه می‌توان اتحاد ملی را ترمیم و بازیابی کرد، این‌گونه پاسخ داد: «اگر ما بخواهیم چالش‌ها را مورد بازبینی قرار داده و در بابش بیندیشیم باید اول ببینیم آن ظرف و ساحت مورد اندیشه کجاست. آیا برای ترمیم اتحاد ملی باید در مسائل اقتصادی دنبال راه‌حل باشیم و بعد سازوکارش چیست. اگر به‌صورت موجز بخواهم بگویم اتحاد ملی یک مقوله سیاسی است. اگر بخواهیم این امر سیاسی را ترمیم کنیم باید به سازوکار دموکراتیک بیندیشیم. صرفا نگوییم دموکراسی یک امر وارداتی است و ما آن را نمی‌خواهیم. اگر بخواهیم به تمدن بشری و دستاوردهای آن نگاه بکنیم یک مقداری منظر و چشم‌اندازمان باید گشوده باشد چون ایران قرن ۲۱ میلادی ایران ۳۰۰ سال قبل نیست، حتی در همان موقع نیز دادوستدهای تمدنی انجام می‌شد. ما امروز با این سازوکار دموکراتیک به مثابه یک ابزار نرم‌افزاری مساله اتحاد ملی را می‌توانیم صورت‌بندی کنیم و به این سوال پاسخ دهیم که چه مولفه‌هایی در سازو‌کار دموکراتیک می‌تواند به تعمیق و بسط اتحاد ملی به‌مثابه یک مقوله سیاسی کمک کند.»

همبستگی اجتماعی مقدمه اتحاد ملی
این جامعه‌شناس سیاسی ظرف تحقق اتحاد ملی را همبستگی اجتماعی دانسته و در این‌باره می‌گوید: «نکته دوم این است که آیا خود اتحاد ملی در ساحت سیاسی در خلأ شکل می‌گیرد یا باید در ضمیر جامعه رشد پیدا کند. اگر اتحاد ملی به‌مثابه امر سیاسی قابل طرح و صورت‌بندی است و زمینه اجتماعی دارد بنابراین در ساحت جامعه باید از یک مفهوم دیگری صحبت کنیم که نامش می‌شود همبستگی اجتماعی. همبستگی اجتماعی به‌مثابه یک مقوله ثانوی برای اینکه بتواند بسط پیدا کرده و ایجاد سرمایه اجتماعی کند و این سرمایه اجتماعی در ساحت قدرت خودش را نشان بدهد چه مرجعی باید آن را تقویت کند. اینجا باید از مفهوم دیگری صحبت کنیم و آن مفهوم سازوکار سیاستگذاری‌های اجتماعی است، یعنی نهاد دولت به معنای حاکمیت نه‌فقط قوه مجریه باید بتواند سازوکارهایی خلق کند که به مقوله همبستگی اجتماعی ختم شود و بتواند ایجاد سرمایه اجتماعی کند که این سرمایه در ساحتی بالاتر نیروهایی سیاسی را تربیت کند و این نیروها بتوانند در سازوکار دموکراتیک اتحاد ملی را در نهادی به نام مجلس یا قوه مجریه به منصه ظهور برسانند.»

ضربه قشری‌گرایی به اتحاد ملی
سیدجواد میری مولفه‌هایی که می‌تواند اتحاد ملی را به خطر بیندازد را این‌گونه توضیح می‌دهد: «یکی از مواردش این نگاه است که ما فکر کنیم بدون تکیه به تکثرهای جامعه براساس یک نگاه حق‌محوری حداکثری جامعه را اداره کنیم و هرکسی عین ما نیست و ضد ما نیست. این نگاه تکثر محور را هم در ساحت سیاسی، هم در ساحت اجتماعی و هم در ساحت فرهنگی باید ببینیم. باید به تکثر به‌مثابه یک ظرفیت بنگریم اما اگر آن را به مثابه تهدید ببینیم تمام تلاش‌مان معطوف به خالص‌سازی خواهد شد و سعی خواهیم کرد نیروها را در سازوکار دموکراتیک بازی ندهیم. بازی دموکراتیک به این دلیل است که بتواند تمامی نیروهای متکثر را که در جامعه وجود دارند، یعنی بود دارند را نمود بدهد. یک دیالکتیکی بین بود و نمود وجود دارد. در جامعه و نیروهای سیاسی ما تکثر‌ وجود دارد اما این تکثرات امکان اینکه در مجلس و‌ دولت حضور پیدا کرده و در ساحت سیاستگذاری‌ها نقش داشته باشند را ندارند، یعنی نمودش دچار خدشه شده است. باید بتوانیم شیب قشری‌گرایی را در سیاست‌های حاکمیت کنترل کنیم و این هم صرفا با یک امر سیاسی صورت نمی‌گیرد بلکه نیازمند اندیشه و بها دادن به اتاق‌های فکری مثل دانشگاه است تا اینها بتوانند اندیشه‌ها و ایده‌هایی را بازآفرینی کنند که در برابر این شیب قشری‌گرایی بایستد و در ساز‌وکارهای حکومت ورود پیدا کند.»

بازبینی در فلسفه سیاسی؛ راه رهایی از قشری‌گرایی
میری در ادامه راه رهایی از قشری‌گرایی را با تکیه به اندیشه شهید مطهری تشریح می‌کند و می‌گوید: «شهید مطهری بحثی دارد و توضیح می‌دهد که امام علی(ع) با دو طیف شدیدا مبارزه می‌کرد. این دو طیف که بسیار هم ضد ایشان بودند به روش‌های مختلف سعی داشتند در سازوکار سیاستگذاری نفوذ پیدا کنند. یک طیف منافقان زیرک بودند و طیف دیگر را نیز شهید مطهری زاهدان احمق می‌خواند. دائما در تاریخ تشیع این دو طبقه توانسته‌اند وارد قدرت شوند و جامعه را در یک سراشیبی قرار دهند، اگر ما بخواهیم جلوی قشری‌گرایی و ظاهر‌گرایی را بگیریم نیازمند بازبینی در بحث فلسفه سیاسی هستیم. نظامی که ما داریم در آن زندگی می‌کنیم جمهوری اسلامی نام دارد اما اینکه کدام خوانش از اسلام و کدام جمهوریت موضوعیت داشته باشد مهم است. اگر به ادبیات فلسفی خود در ۳۰۰ تا ۴۰۰ سال قبل نگاه کنیم شاید مفهومی به نام جمهوری پیدا نکنیم. این معنا یا وجود داشته یا به‌تعبیری که امروز در ادبیات سیاسی کاربرد دارد، نبوده است. اما در اواسط دوران قاجار آرام‌آرام یک‌سری ایده‌آل‌ها و مفاهیم وارد ادبیات سیاسی ما می‌شود،
یکی از آنها مفهوم republice است که به جمهوری ترجمه شده است. به صورت معادل این ترجمه درست است اما ریپابلیک در لغت از دو جزء re و public تشکیل شده است؛ re به معنای دوباره و public به معنای حوزه عمومی است. اینکه حوزه عمومی ما چه هنجارها و ارزش‌هایی دارد و جامعه ما چقدر این هنجارها را به نفع خود بداند و از آنها حفاظت کند، اهمیت دارد.»

تمام سیاستگذاری‌ها باید منجر به خیر عمومی شود
میری در ادامه این پرسش‌ها را که ما در حوزه عمومی چه هستیم و چه مولفه‌هایی می‌تواند به تقویت حس همبستگی بینجامد باعث زایش مفهومی به نام خیر عمومی می‌داند و این مفهوم را این‌گونه تشریح می‌کند: «خیر عمومی یعنی اینکه در ساحت عمومی تمامی سیاستگذاری‌ها و قوانین به جایی منتهی شود که خیر عمومی را تقویت کند و این خیر عمومی در سازمان‌ها متبلور شود. وقتی از اتحاد ملی صحبت می‌کنیم، یعنی اینکه حس تعلق ما به حوزه عمومی یعنی ایران به‌مثابه ملک مشاع تمامی ایرانیان بالا برود، چون این حس تعلق وقتی بالا رفته و در سازوکارهای آموزشی و فرهنگی بسط پیدا کند آن موقع جمهوری اسلامی که ایرانیان آن را شکل داده‌اند، می‌تواند تقویت شود و تعمیم پیدا کند. اما اگر سیاستگذاری‌ها جناحی باشد و قوانین مورد تصویب این شائبه را تقویت کند که ما یک امر خاص را می‌خواهیم تبدیل به یک امر عمومی کنیم، اینجا تضاد بین ملت و دولت یا بین گروه‌های سیاسی ایجاد می‌شود. گروه‌های سیاسی باید به نحوی بتوانند مفهوم‌خیر عمومی را در ساحت سیاسی نشان بدهند، این هم فقط مختص ایران نیست. در تمامی جهان ما با این چالش‌ها روبه‌رو هستیم اما نکته‌ای که می‌تواند ما را یاری بکند که به دور از حرکات دفعی و مقطعی موثر عمل کنیم این است که در ساحت فلسفه سیاسی خیر عمومی باز تعریف شود.»

بازسازی مفهوم جمهوری اسلامی
میری عدم بازسازی مفهوم جمهوری اسلامی را باعث لطمه خورد ایران در وضعیت فعلی جهان می‌داند و معتقد است: «مفهوم جمهوری اسلامی نیازمند این است که بازسازی شود و این بازسازی باید به نحوی باشد که حس تعلق مردم به ایران را افزایش دهد. اگر ما جامعه را با این ادبیات مخاطب قرار دهیم یقینا یکی از نمودهای نزدیک آن می‌تواند انتخابات آتی ریاست‌جمهوری باشد. در این انتخابات مردم باید بتوانند به صندوق نه به‌عنوان منسکی پیش پا افتاده، بلکه به معنای راهی برای بازسازی امر سیاسی رجوع کنند. این قهر و فاصله‌گیری از صندوق‌ها باعث می‌شود که هویت ملی ما زیر سوال رود و اگر چنین شود تمام ارکان حکمرانی فرو خواهد ریخت و ساختار کشور با چالش مواجه می‌شود و ما جایگاه خود را در منطقه از دست خواهیم داد و بسیاری از پیامدهای ناگوار برای ما پدیدار می‌شود؛ آن هم در وضعیت کنونی جهان که دچار تغییر و تحولات بنیادین است. در مرزهای شمالی ما روسیه درحال جنگ تمام‌عیار با اروپا است و اروپایی‌ها به صورت جدی اقتصاد خود را به سمت اقتصاد جنگی حرکت می‌دهند. روسیه کاملا قبول کرده است که این دیگر یک عملیات ویژه نبوده و یک جنگ تمام‌عیار است. جنگی که در آن آمریکا هم اوکراین را وجه‌المصالحه قرار داده و هم با درگیر کردن اروپا روسیه را سرگرم کرده است. از سوی دیگر در سرزمین‌های اشغالی فلسطین تمام غربی‌ها در کنار اسرائیل درگیر هستند و ‌جهان عرب دارد وارد یک وضعیت ناهموار می‌شود. در نظام جهانی هرگاه آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها دچار چالش‌های بنیادین شده‌اند اولین کاری که کرده‌اند وجه‌المصالحه قرار دادن سایر کشورها است. از شوربختی ما طی تاریخ این بوده است که در چنین مواقعی حکومت‌های مرکزی دنیا به جای اینکه در وضعیت قدرتمند باشند در وضعیت ضعف بوده‌اند و عواقبش نابودی و تجزیه کشور‌ها در مناطق مختلف جهان همچون شبه‌قاره هند، ایران، آمریکای لاتین و آفریقا بوده است. نکته مهم این است که در تحولات ۱۵۰ساله چین و هند از نظر سیاسی و اقتصادی توانسته‌اند خودشان را بازسازی کنند. اینجا ایران و ترکیه در وضعیت خاصی قرار گرفته‌اند و اگر در این وضعیت قدرت سیاسی شکننده باشد یقینا در دعوایی که روسیه و آمریکا باهم دارند اگر ببینند منجر به نابودی‌شان می‌شود آن را کنار گذاشته و جنگ‌های خود را به صورت نیابتی مدیریت می‌کنند؛ در اینجا قدرت سیاسی ایران باید خیلی هوشمند عمل کرده و تمام تلاشش این باشد که تمامی شکاف‌هایی را که بین ملت و دولت و گروه‌های سیاسی دارد حل کرده و تلاش کند با ارتقای حس تعلق ملی تمایل به مشارکت گروه‌های مختلف مردم در کنش‌های سیاسی را افزایش دهد.»

باید برای احیای ایران به مثابه ملک مشاع با تمامی تکثرها قدم برداریم‌
سید‌جواد میری در پایان نسخه نجات‌بخش ایران در تلاطم کنونی جهان را تلاش برای احیای ایران به مثابه ملک مشاع سلایق سیاسی و فرهنگی متنوع دانسته و این عبارت را این‌گونه بسط می‌دهد: «حکومت باید مردم را قانع کند که سرنوشت کشور به دست خود آنها رقم می‌خورد و سیاسیون صرفا کارگزار همان آرمان‌های موردتوجه ملت هستند. ملت چه چیزی می‌خواهد؟ آزادی، عدالت، استقلال، رفع تبعیض، اقتصاد خوب، فرهنگ بالا و‌ تمامی چیز‌هایی که ما از آن به عنوان زندگی خوب یاد می‌کنیم. از منظر سخت‌افزاری شاید بگوییم ایران نیروی نظامی و ‌تجهیزات پیشرفته دارد که البته به جای خودش مهم است اما از نظر نرم‌افزاری هم حکمرانی باید بتواند آشتی را بین ملت و دولت برقرار کند و یکی از راه‌هایش این است که صندوق‌ رای را به عنوان ظرفیت اصلی برای تعیین سرنوشت خودش فراهم کند که اگر این فراهم شود همبستگی اجتماعی ارتقا پیدا می‌کند؛ به این معنی که جامعه مدنی تقویت شده و نگاه‌های امنیتی و نظامی‌ کاهش پیدا کند. خود این فضایی را فراهم می‌کند که نیروهای سیاسی بتوانند در نهادهای انتخاباتی مثل مجلس به رقابت اجتماعی صحیح بپردازند، نه‌اینکه یکدیگر را در توییتر تخریب کنند. چیزی که در جامعه ما دارد اتفاق می‌افتد این است که نیروهای سیاسی به جای اینکه با سازوکارهای انتخاباتی در مجلس بتوانند دعواهای خودشان را با تکیه بر خیر عمومی حل و فصل کنند صرفا دارند تصفیه سیاسی می‌کنند. یک روز تصفیه سیاسی با ترور فیزیکی در دهه ۶۰ رخ می‌داد و الان ترورهای شخصیتی جای آن را گرفته است. این به نظر من گام برداشتن در مسیر خلاف آرمان جمهوری اسلامی است. این جمهوری را باید بتوانیم هم حفظ کنیم و هم احیا کنیم. جمهور یعنی همه مردم نه فقط افرادی که در یک تیم خاص قرار دارند. جمهور یعنی جمهور ملت ایران. ایران به مثابه ملک مشاع. همه ما باید بتوانیم برای احیای ایران به مثابه ملک مشاع با تمامی تنوع‌ها و تکثرهای سیاسی و فرهنگی قدم برداریم.»

مرتبط ها