کد خبر: 95751

وزیرخارجه در سفری مهم راهی عربستان شده است؛

احیای قدرت‌های منطقه‌ای

ایران و عربستان از اسفند 1401 در مسیر جدیدی قرار گرفتند و یک‌سال بعد منطقه از آرامش بیشتری برخوردار شده است؛ هرچند دشمن اصلی در آتش می‌سوزد. حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه ایران از روز گذشته (سه‌شنبه) وارد شهر جده عربستان‌سعودی شده است. این سفر به‌منظور شرکت در نشست وزرای خارجه سازمان همکاری کشورهای اسلامی درباره غزه صورت گرفته است اما علاوه‌بر قضیه فلسطین در روابط دوجانبه با عربستان نیز حائز اهمیت است.

سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه جهان‌شهر: ایران و عربستان از اسفند 1401 در مسیر جدیدی قرار گرفتند و یک‌سال بعد منطقه از آرامش بیشتری برخوردار شده است؛ هرچند دشمن اصلی در آتش می‌سوزد. حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه ایران از روز گذشته (سه‌شنبه) وارد شهر جده عربستان‌سعودی شده است. این سفر به‌منظور شرکت در نشست وزرای خارجه سازمان همکاری کشورهای اسلامی درباره غزه صورت گرفته است اما علاوه‌بر قضیه فلسطین در روابط دوجانبه با عربستان نیز حائز اهمیت است.
به گزارش مهر، امیرعبداللهیان روز سه‌شنبه در بدو ورود به جده با «فیصل بن فرحان»، وزیر خارجه عربستان به‌طور دوجانبه ملاقات و گفت‌وگو کرد. وزیرخارجه در این دیدار از وزیرخارجه سعودی به‌دلیل قبول پیشنهاد ایران برای برگزاری این اجلاس فوق‌العاده و حمایت از آن و نیز میزبانی نشست ویژه فلسطین در مقر دبیرخانه سازمان تشکر کرد. او در بخش دیگری از سخنان خود خواستار تقویت روابط اقتصادی و تجاری و تسهیل فعالیت‌های تجار در روابط دوجانبه شده و آن را یکی از اولویت‌های مهم دانست. وزیرخارجه ایران در تلاش برای ارائه تشریح نگاه تهران به روابط با ریاض، خطاب به فرحان تاکید کرد: «لازم است همسو با روند رو به رشد روابط سیاسی، زمینه‌های تقویت این بخش از همکاری‌های دوجانبه را تسهیل کنیم.» اشاره به تاثیر روابط سیاسی بر مراودات اقتصادی از آن رو صورت می‌گیرد که بدون سرایت مناسبات سیاسی به مباحث تجاری، این برداشت در روابط ایجاد می‌شود که ریاض در گفت‌وگو با ایران طرحی درانداخته که به‌سرعت پهن شدن، قابل جمع شدن است. وزیرخارجه عربستان نیز در این دیدار از روند روابط دو کشور نیز ابراز خرسندی کرده و از اراده عربستان برای برداشتن گام‌های جدید در مسیر پیشبرد روابط خبر داده است.

ملزومات شکوفایی و توسعه
راه توسعه غرب آسیا از پایتخت‌های معدودی می‌گذرد و نیازمند بهره‌مندی و پیشرفت متوازن در همه طرف‌های موثر است. بر همین اساس موضوعاتی قابل توجه‌اند:

1. مناسبات منطقه‌ای
در غرب آسیا سه کشور ایران، عربستان‌سعودی و ترکیه واجد شرایط تبدیل به قدرت منطقه‌ای هستند. همکاری این سه کشور با یکدیگر می‌تواند منجر به تنظیم مسائل منطقه شود. این سه کشور اما بدون استقلال از قدرت‌های خارجی قادر به بالفعل‌سازی یا نقد کردن ظرفیت‌های منطقه‌ای خود نیستند. ایران پروژه استقلال خود را به میزان بیشتری از دو کشور دیگر به پیش برده و قدرت منطقه‌ای بالاتری را برای خود رقم زده است. ترکیه نیز با وجود عضویت در ناتو به میزانی که از این سازمان و سیاست‌های آمریکا فاصله گرفته و روابط خود را با آنها تنظیم کرده، موفق به پررنگ‌تر کردن ابعاد قدرت منطقه‌ای خود شده است. سعودی‌ها در اتصال به قدرت‌های خارجی، نه‌تنها قدرت منطقه‌ای نمی‌شوند، بلکه در مسیر قدرت‌های دیگر قرار گرفته و زیر ضربه می‌روند؛ این اتفاق پیش از این برای سعودی رخ داده است. اگر ریاض قادر به تنظیم مناسبات بین‌المللی خود باشد، می‌تواند ضمن قرار گرفتن در مسیر قدرت‌گیری منطقه‌ای روزنه‌ای برای کاهش اصطکاک‌ها بیابد. ورود عربستان‌سعودی به همکاری با ایران و ترکیه برای تعیین مناسبات منطقه‌ای می‌تواند به افول بازیگران ذره‌ای دردسر‌ساز نیز کمک کند. این کشورها در اتصال با قدرت‌های بین‌المللی به‌دنبال ایفای نقشی بزرگ‌تر از ظرفیت‌های خود هستند که همین امر زیان‌های گسترده‌ای را متوجه منطقه کرده و ریاض نیز از خسارت‌های آن در امان نمانده است.
در‌صورتی‌که سعودی‌ها قادر به حرکت در مسیر قدرت‌گیری و البته همکاری منطقه‌ای باشند، روابط سه قدرت منطقه‌ای در غرب آسیا می‌تواند به هم‌افزایی‌ای تبدیل شده و این منطقه نیز همانند نمونه‌های مشابه از اتحادیه اروپایی گرفته یا آسه‌آن، به ارتقای وجاهت بین‌المللی کشورهای منطقه منجر شود. فارغ از آنکه همکاری میان قدرت‌های غرب آسیا به شکل‌گیری ساختار بینجامد یا بدون آن دارای تاثیرات شگرف شود، همگرایی منطقه‌ای می‌تواند به ثمرات فرامنطقه‌ای نیز بینجامد. همکاری بر سر مسائل فرامنطقه‌ای می‌تواند باعث یافتن پرونده‌های همگراساز باشد زیرا مسائل منطقه‌ای ذاتا حاوی اختلافات هستند. تلاش برای ارتقای جایگاه مسلمانان در جهان یکی از این موضوعات است. همکاری قدرت‌های مسلمان با یکدیگر می‌تواند موجی از شور و شعف در میان مسلمانان ایجاد کرده و به ‌انگیزه‌مندی بیشتر آنها منتهی شود. این اتفاق می‌تواند به اثرگذاری بالاتر سعودی‌ها نیز بینجامد. هندی‌ها در برنامه‌ریزی مداوم خود قادر شده‌اند بر غرب در راستای سیاست‌های خود اثر بگذارند. امروز نیکی هیلی و کامالا هریس، دو نامزد زن انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، هندی‌تبارند و یک هندی‌تبار دیگر نیز نخست‌وزیر انگلیس شده است. مسلمانان نیز قادر به اثرگذاری بر روندهای قدرت جهانی هستند و می‌توانند به موفقیت‌های بیشتری نسبت به هند برسند.

2. برداشت از محور مقاومت
عربستان‌سعودی در روابط خود با ایران باید شناخت دقیقی از محور مقاومت داشته باشد. محور مقاومت واقعیتی بزرگ و قدیمی در منطقه است که با تحولات معاصر و تاریخی انطباق دارد؛ پس قابل مهار نیست. این موضوع را زمان ثابت کرده است. از سوی دیگر ایران جزئی از محور مقاومت است؛ هر چند رهبری آن را برعهده داشته یا قدرتمندترین عضو آن باشد. سعودی‌ها همچنین باید بدانند محور مقاومت آن‌گونه که از نامش برمی‌آید، محوری برای مقابله و دفاع از منطقه و ملت‌های آن در برابر حملات و توطئه‌های خارجی است و کاربردی در ساقط کردن حکومت‌ها در منطقه و ایجاد تسلط بر کشورهای دیگر ندارد. در این محور دولت‌ها و گروه‌های بسیار متفاوتی با ادیان مختلف حضور دارند؛ از شیعه و سنی تا مسیحی و از انواع دموکراسی‌ها تا حکومت سوریه.
محور مقاومت بر این اساس تهدیدی ذاتی علیه عربستان‌سعودی نیست. نه با ساختار سعودی در تعارض است، نه دین، نه مذهب و نه خواهان خاک آن است. مشکل سعودی‌ها در ارتباط با محور مقاومت نحوه برداشت و همچنین حرکت براساس دستورالعمل‌های آمریکایی بوده است. عربستان می‌تواند با کشورها و گروه‌های عضو محور مقاومت روابط خوبی داشته باشد. درحالی‌که امروزه رژیم‌صهیونیستی و مواضع آمریکا در منطقه از هر سو مورد هدف قرار می‌گیرند و راه عبور کشتی‌های متعلق به واشنگتن، لندن و تل‌آویو ممنوع است، ریاض در مجاورت آتش، خنک است. ریاض حتی در حالت جنگ سرد نیز قرار ندارد و در آرامش به‌سر می‌برد. عربستان نباید با فریب خوردن از آمریکا و رژیم خود را در درون آتشی بیندازد که برای آنها آماده شده است. رسانه‌های غربی پس از توافق میان ایران و عربستان، ریاکارانه تلاش دارند ضمن موافق نشان دادن خود با عادی‌سازی، افکار انحرافی را به سعودی‌ها تزریق کنند. امروز اما سعودی‌ها در عمل دروغ بودن ادعاهای تزریقی غرب را می‌بینند.
موضوع دیگری که باید درباره محور مقاومت دیده شود، عمق قدرت آن است. اگر ایران، عربستان‌سعودی و ترکیه در رتبه‌بندی قدرت‌های غرب آسیا در سید یک قرار می‌گیرند، عراق، سوریه و یمن با توجه به ظرفیت‌ها در سید دوم قرار دارند. ایران و تمام کشورهای سید دو جزئی از محور مقاومت هستند و قدرت آنها طی سال‌های آینده با سرایت به دیگر مناطق جهان، ابعاد گسترده‌تری خواهد یافت. سعودی‌ها اگر به برداشت صحیحی از محور مقاومت دست یابند، می‌توانند همانند روسیه بدون آنکه جزئی از محور مقاومت باشد با آن در نسبت همکاری قرار گیرد.
مساله دیگر، درک صحیح از نحوه تعامل تهران با محور مقاومت است. ایران رویه‌های متفاوتی نسبت به متحدان خود دارد که با دیگر کشورها و قدرت‌ها قابل مقایسه نیست. تهران علی‌رغم حمایت‌های حداکثری، دخالت حداقلی در تصمیمات گروه‌های مقاومت ندارد. با این حال در چهارچوب همین روابط می‌تواند با سعودی‌ها همکاری کند.

3. خط قرمز عادی‌سازی
روابط کشورهای اسلامی با رژیم‌صهیونیستی تنها سایه جنگ را به ارمغان می‌آورد. ضربه آمریکا و رژیم به دولت سودان برای تجزیه این کشور در شرایطی انجام شده که خارطوم گام‌هایی را برای عادی‌سازی روابط با تل‌آویو برداشته بود. قریب‌الوقوع بودن تهدیدات علیه آذربایجان و مراکش، جزئی از این تهدیدات همه‌جانبه علیه عادی‌سازان با رژیم است. درخصوص سعودی اما به‌نظر می‌رسد تهدیدات به احترام ریاض به‌طور مستقیم صهیونیست‌ها را در فلسطین اشغالی تکان داده است.

4. صحنه تعیین‌کننده فلسطین
فلسطین یک بحران و پرونده معمولی نیست. این کشور نباید به وسعت جغرافیایی خود و به شکل مادی دیده شود، زیرا عملا تبدیل به یک صحنه شده است. اگر مسلمانان در صحنه فلسطین شکست خورده و تحقیر شوند، دیگران برای دولت‌ها و ملت‌های مسلمان احترام و اعتباری قائل نخواهند بود و این شامل خادم حرم‌های شریف نیز می‌شود. موضوع فلسطین حافظ اعتبار جهان اسلام از خرد تا کلان است. سعودی‌ها باید برای حفظ اعتبار خود نیز که شده، تحرکات قابل اعتنایی در قضیه فلسطین داشته باشند. سعودی‌ها در این مسیر می‌توانند با حمایت مالی از ظرفیت‌های رسانه‌ای، فشار سنگینی علیه دولت رژیم برای پذیرش آتش‌بس ایجاد کنند. این موضوع می‌تواند علاوه‌بر تقویت قدرت نرم عربستان در سطح جهان به نفوذ منطقه‌ای این کشور از مسیر فلسطین تبدیل شود. چنین اقدامی همچنین می‌توانند قدرت تعیین‌کنندگی سعودی‌ها را به رخ دولت‌های غربی بکشد. با این حال سستی ریاض علاوه‌بر از دست رفتن فرصت‌ها می‌تواند تبعاتی برای آنها داشته باشد. خادم حرم‌های شریف هر چند یک فرصت‌سازی معنوی از موقعیت جغرافیایی است، اما در سایه غفلت عربستان از اماکن مقدس فلسطین، مزیت‌های جغرافیایی دربرگیری مکه و مدینه زایل می‌شوند.

5.نیت
از روابط ایران و عربستان‌سعودی انتظاراتی می‌رود که بدون آنها، وضعیت با اندکی بهبود به همان منوال قبل خواهد بود. نگاه داشتن روابط در سطح پایین و محدود کردن آن به رفت‌وآمدهای سیاسی به معنای تلاش برای حفظ آمادگی جهت برهم زدن فوری روابط تلقی می‌شود. این‌گونه روابط شایسته اعتنا و تغییر رویه نیستند. ایران به‌عنوان یک طرف رابطه از عزم و آمادگی خود برای گسترش همه‌جانبه روابط خبر داده است و کلید ارتقای روابط در دستان عربستان قرار دارد. روابط امروز عرصه گام‌های ریاض است.

مرتبط ها