محبت یاری؛ فرهیختگان آنلاین: روز چهارشنبه، دو روز مانده به برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری، پیمان جبلی، رئیس رسانه ملی صدا و سیما اعلام کرد:« قصد داریم با همکاری هیئتهای برگزار کننده انتخابات، مراحل بازشمارشآراء را به صورت زنده از شبکه خبر پخش کنیم.» تصور صداوسیما از بیننده مخاطبی است که رو به روی صفحه نمایشگر تلویزیون نشسته و ساعت ها به یک تصویر ثابت که در آن عدهای مشغول شمارش آرا هستند، خیره شده است.
انتخابات یک پدیده مهم سیاسی در کشور است که حمایت از آن وظیفه عمومی و اطلاع رسانی از آن وظیفه رسانه است. پوشش رویدادهای مربوط به انتخابات یک اقدام ملی است که توسط رسانه رسمی بسیار شایسته و جایز است. اما آیا شمارش آراء انتخاباتی میتواند در قامت یک برنامه تلویزیونی بنشیند؟
تلویزیون یک رسانه پرتوقع است. همه حواس مخاطب را میخواهد. برنامه تلویزیونی باید سمع و بصر مخاطب را درگیر کند. در واقع برنامه تلویزیونی از مخاطب میخواهد که همزمان هم ببیند و هم بشنود. این به این معنی است که در ساختن برنامه تلویزیونی در کنار این که محتوا مهم است، چگونه روایت کردن این محتوا هم اهمیت دارد. هماهنگی برنامه تلویزیونی با ساختار رسانه تلویزیون شرط اولیست که باید آن را رعایت کرد.
پخش زنده شمارش آراء برای مخاطبان، برنامهای خواهد بود که با رویداد زمانیاش انطباق دارد. در زمان درستی به موضوع مد نظر پرداخته اما شیوه درستی را انتخاب نکرده است زیرا برنامه جذایبت های بصری لازم جهت نگه داشت مخاطب روبه روی تلویزیون را ندارد.
شناخته نشدن ساختار تلویزیون و ساخت برنامه هایی متناسب با آن محدود به ایده پخش زنده شمارش آراء نیست. در واقع عاملی که انتقادهای زیادی را به بسیاری از برنامه های تلویزیونی وارد میکند همین است.
حق تلویزیون در سیاستگذاریهای رسانه ای ما درست ادا نمیشود. روزانه برنامههایی در آن میبینیم که بیشتر جنبه شنیداری دارند. فرم تلویزیون ایجاب میکند محتوا دیدنی و هم شنیدنی باشد. برنامهای که چشمهای شما را درگیر نکند در امتداد یک برنامه رادیویی است.
در سالهای اخیر رویکرد تلویزیون بیشتر به سمت برنامه های گفتگو محور بوده. در زمینههای مختلف اجتماعی، دینی و سیاسی؛ برنامههایی ساخته شده که در آن صرفا یک مجری و یک مهمان و نهایتا یک دکوری در استادیوم برای آن طراحی شده و در سریهای مختلف برنامه، تنها عامل متغیر مهمان برنامه هست.
رابطه دین و سیاست با تلویزیون در ایران بسیار پر رنگ است اما پرداختن غیر حرفه ای به آن، موجب کلیشه سازی میشود و اثر عکس در جذب مخاطب میگذارد. اگر هدف این است که با تلویزیون پیام به شیوه درست به مخاطب برسد باید در نظر بگیریم که رسانهها با هم فرق میکنند. هر رسانه فرم منحصر به فرد خودش را دارد و این یعنی «چه چیزی میگوییم» و «چطور میگوییم» هر دو مهم هستند. بنابراین تلویزیون پتانسیل این را دارد که به آنچه که پخش میکند جنبه متعالی تر ببخشد. عواملی نظیر ارتباطات یک سویه، خشک بودن به دلیل مونولوگ پیوسته و بیتوجهی به موسیقی همه همه دست به دست هم میدهند تا پیام آنطور که شایسته هست به مخاطب نرسد. در جامعه اشاعه فرهنگ و بازنمایی تصویر جامعه به واسطه رسانه بسیار اهمیت دارد. در همین راستا اندکی بیشتر باید بعد بصری برنامه های تلویزیونی را دریابیم.