به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، بنیاد توسعه انسانی ترکیه «İNGEV» و سازمان پژوهشهای بازار«IPSOS» (مستقر در فرانسه) نتایج نظرسنجی مشترکشان را از پناهندگان سوری ساکن در ترکیه (جامعه هدف 5/3میلیون نفری) چندی قبل منتشر کردهاند. محوریت این نظرسنجی مسائل اقتصادی بوده است. خلاصه نتایج در روزنامه حریت ترکیه چاپ شده که در ذیل ترجمه آن را مشاهده میفرمایید.
آینده، تابعیت و مهاجرت
64 درصد به آینده امیدوارانه مینگرند.
52 درصد آنان آینده خود و خانوادهشان را در ترکیه میبینند.
52 درصد خواستار ادامه زندگی کودکانشان در ترکیه هستند.
74 درصد سوریها خواستار اعطای تابعیت ترکیهای به آنها هستند.
80 درصد افراد 17-15 ساله خواستار تابعیت ترک هستند.
42 درصد آنان میگویند اگر ممکن باشد به یک کشور اروپایی مهاجرت خواهم کرد.
44 درصد هم نمیخواهند به کشورهای اروپایی مهاجرت کنند.
تبعیض و کار
31 درصد دارای کار (قانونی و غیرقانونی) هستند؛ حدود 650 هزار نفر.
98 درصد دارندگان کار بدون رعایت استانداردهای بازار کار، مشغول کار هستند.
17 درصد زیردست کارفرمای ترک کار میکنند.
5 درصد زیردست کارفرمای سوریهایاند.
5 درصد خویش کارفرما هستند.
بین مردان سوری50 درصد بیکارند و 24 درصد جویای کارند.
بین زنان سوری 8 درصد در حال کارند و 9 درصد جویای کار. 73 درصد زنان نه کار میکند، نه جویای کارند.
70 درصد سوریها شرایط کارشان را نسبت به شرایط کار ترکها، بسیار بد توصیف میکنند.
45 درصد سوریها معتقدند ترکها به خاطر سوری بودنشان بین آنان و دیگران فرق میگذارند.
درآمد متوسط سوریهای ساکن ترکیه کمتر از 2 دلار در روز است. به این شرح که میزان هزینه هر خانوار سوری در ترکیه ماهانه 867 لیره ترک است. هزینه هر فرد سوری ماهانه 140 لیره ترک است. درآمد هر فرد 33/1 دلار در روز است؛ نزدیک 6/4 لیره در روز.
بانک و وام
4 درصد دارای حساب بانکی هستند. کمتر از 2 درصد کارت اعتباری بانکی دارند.
کمکهای دولتی و غیردولتی ترکیه
6 درصد سوریها از کمکهای اجتماعی دولتی و غیردولتی بهطور منظم برخوردارند.
از هر 10 سوری، 9 تن از آنها از هیچ کمک اجتماعی برخوردار نبوده است.
تنها 13 درصد سوریها بهصورت کلی از کمکهای منظم و غیرمنظم اجتماعی برخوردار شدهاند.
91 درصد سوریهایی که خارج از کمپها زندگی میکنند از داشتن کارت هلالاحمر محروم هستند.
نکته
طبق آمار رسمی هلالاحمر ترکیه در کل یک میلیون سوری، دارای کارت هلالاحمر هستند. این کارت یک کارت هوشمند است که با استفاده از آن فرد نیازمند میتواند مایحتاج روزانه خود را تا سقف مجاز تعریفشده در سیستم از مراکز خرید طرف قرارداد تهیه کند. ادعای هلالاحمر ترکیه با ادعای سوریهای پناهنده همخوانی ندارد.
برداشتهای شخصی از نتایج برند توخالی
یادم میآید برای اولین بار که با یکی از استادانم درباره ترکیه صحبت میکردم؛ نکته جالبی را گفت: «ترکیه در زمینه برندسازی خوب تلاش میکند.» چند روز پیش هم یکی از دوستانم سخن زیبایی در این باره گفت: «ترکیه مثل طبلی است که فقط صدای بلندی دارد.» دوست دارم این دو را با هم ترکیب کنم و ترکیب آنها را با فضای این نظرسنجی و بگویم کل کار ترکیه در زمینه کمک به پناهندگان سوری یک برندسازی توخالی بوده است.
تبلیغات بسیار ارائه بورسهای تحصیلی به دانشجویان سوری، برقراری یارانه زندگی برای خانوادههای سوری، کارت هلال احمر، خدمات اجتماعی ارزانقیمت، فعالیت پرطمطراق نهادهای خیریه مردمی و دولتی و... تنها 13 درصد سوریهای حاضر در ترکیه را پوشش دادهاند. یعنی 87 درصد سوریها هیچ کمکی را در ترکیه دریافت نکردهاند.
تبعیض و تبعات آن
حضور سوریها در ترکیه، حضور طبقه فقیر است. به دیگر سخن ترکیه نتوانسته طبقه متوسط به بالای سوریه را جذب کند. این مساله خود را در غیبت 96 درصد سوریها از نظام سودمحور بانکی ترکیه نشان میدهد. طبقه فقیر شاغل سوری رقیب طبقه فقیر شاغل ترکیهای، به خصوص اقلیتهای ترکیه (مشخصا اکراد) در شهرهای بزرگ خواهد بود. باید دید چنین رقابتی بر فضای کسب و کار کارگری ترکیه چه اثری خواهد گذاشت؟ آیا اقتصاد ترکیه توانایی جذب 650 هزار کارگر غیرقانونی سوری (اضافه بر 650 هزار کارگر سوری فعلی) را داراست یا احتمال وقوع درگیریهای کارگری در مناطق فقیرنشین وجود دارد؟ این درگیریها ممکن است نه به سبب از دست رفتن موقعیتهای شغلی، بلکه به دلیل پایین آمدن قیمت نیروی کار موقعیتهای شغلی باشد.
احساس تبعیض در محیط کار بین سوریها بالاست. حتی فهم منشا نژادپرستانه تبعیض هم بالاست (45 درصد). البته جمعیتهای پناهنده چندان قادر به بروز رفتارهای اعتراضی جمعی نسبت به مساله تبعیض در کشور مقصد نیست؛ این مساله در بین سوریهایی که عمدتا خانوادگی پناهنده شدهاند و وجود خانواده یک دلیل بزرگ برای محافظهکار شدن فرد جهت حفظ حداقلهای موجود برای خانواده است، بیشتر خود را نشان خواهد داد. یعنی با جمعیتی 5/3 میلیونی مواجه خواهیم بود که به آنان طی زندگی جاریشان ظلم میشود. ظلم را هم میفهمند ولی خود را قادر به مقابله با آن نمیبینند.
غلیان چنین مسالهای امکان دارد خود را در رفتارهای ناهنجار فردی نشان دهد. افزایش خشونتهای فردی منجر خواهد شد به تکرار قصه متوهمانه جمعیت پناهنده وحشی [با عرض معذرت به خاطر به کار بردن این واژه] که از سوی جامعه پذیرنده پناهندگان هم در سطح عامه و هم در سطح نخبگان، در آینده تکرار خواهد شد.
آینده خشن
با آنکه 64 درصد سوریها به آینده امیدوارانه مینگرند (این مساله احتمالا به خاطر رهایی از وحشت تروریسم در گذشته بوده و تصور مبتنیبر آنکه هر چه پیش آید بهتر از گذشته سخت و تاریک مان خواهد بود) اما شاید آینده آنان در ترکیه هم خشن باشد. 74 درصد خواستار تابعیت ترکیهای هستند. یعنی 74 درصد علیالحساب و بر اساس وضع موجود (و نه امکانپذیر و نه مطلوب) خواستار اقامت طولانیمدت در ترکیه همچون یک شهروند ترکیهای هستند. اما جامعه ترکیه آنان را نمیخواهد. عدمپذیرش سوریها در نظام بانکی، حجم بالای بیکاری بین آنان، ارائه کار با شرایط غیرقانونی، پذیرش اندک کارگران سوری از سوی صاحبکاران ترکی و حتی عدم ورود واقعی و اثرگذار سازمانهای خیریه به درون پناهندگان سوری نشانههای این نخواستن است. سوریهای پناهنده در ترکیه جهت به دست آوردن تابعیت ترکی باید با دو جبهه مبارزه کنند: دولت ترکیه و جامعه ترکیه. به فرض جلب نظر موافق این دو جبهه، مبارزه در جبههای دیگر نیز آغاز خواهد شد: دولت آینده سوریه. نگاه دولت آینده سوریه به کسانی که در ترکیه- یکی از مسببان قدرتگیری تروریسم در سوریه- پناهنده شدهاند و فرضا تبعه آنجا هم هستند مثبت نخواهد داشت.
* نویسنده : رامین مددلو پژوهشگر