کد خبر: 94490

دومین همایش ملی انقلاب اسلامی و افق تمدنی آینده؛

موسی نجفی: نظریه ملت در ایران سکولار نیست

دومین همایش ملی انقلاب اسلامی و افق تمدنی آینده که حاصل فعالیت­های سال گذشته پژوهشکده شهید صدر بود با حضور و سخنرانی آیت­الله محسن اراکی عضو مجلس خبرگان رهبری، محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، علی بهادری جهرمی سخنگوی دولت، محمدحسین رجبی دوانی رئیس بنیاد ایرانشناسی و جمعی از اساتید و پژوهشگران برگزار شد.

فرهیختگان: دومین همایش ملی انقلاب اسلامی و افق تمدنی آینده که حاصل فعالیت­های سال گذشته پژوهشکده شهید صدر بود با حضور و سخنرانی آیت­الله محسن اراکی عضو مجلس خبرگان رهبری، محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، علی بهادری جهرمی سخنگوی دولت، محمدحسین رجبی دوانی رئیس بنیاد ایرانشناسی و جمعی از اساتید و پژوهشگران برگزار شد.

محمدحسین رجبی دوانی دبیر علمی همایش در آغاز با ارائه گزارشی از روند کار همایش بیان کرد که: در آغاز این برنامه و به جهان اسلام القا کرد که راه رشد و سعادت و ترقی پیروی از جهان غرب است. همگان می­دانند که تمدن غربی به پایان راه خود رسیده است، اگرچه از نظر علمی، فناوری، صنعتی و نظامی حرف اول را در جهان می­زند اما به سبب زیر پا نهادن ارزشهای انسانی و الهی با سرعتی فراوان به سوی سقوط پیش می­رود. تاریخ هم نشان داده است قدرت­ها و تمدن­هایی که شکل گرفته­اند، در عرصه­های گوناگون پیش رفته‌­اند اما ارزشهای الهی و انسانی را نادیده گرفته­‌اند، سرنوشتی جز انحطاط و نابودی نداشته­‌اند. امپراتوری بزرگ روم در اوج قدرت خود فروپاشید و در عصر ما هم مشاهده شد که ابرقدرت شرق به سرگردگی شوروی که آن هم با انقلاب اکتبر روسیه پدید آمده بود و حرف تازه­ای در عرصه تمدنی داشت، شعار عدالت اجتماعی و بر هم زدن سرمایه­‌داری رایج غرب را سر می­داد، اما در اوج قدرت خود فروپاشید و به تاریخ پیوست و سرنوشت محتوم تمدن غرب هم جز این نخواهد بود و نیست. در غرب، خود متفکران هم به این رسیده‌­اند و نگران بعد از فروپاشی تمدن غرب هستند. آنچه مسلم است این است که آینده جهان از آن اسلام و تمدن اسلامی است و انقلاب اسلامی ما با تحولات بزرگی که در عصر بی­‌دینی در جهان پدید آورد فرهنگ جدیدی بر مبنای ارزش­‌های الهی و انسانی را ندا داد و به لطف الهی انقلاب اسلامی در سطح جهان گسترش پیدا کرد. دامنه نفوذ انقلاب اسلامی را امروز در منطقه و در سراسر جهان به­‌خوبی مشاهده می­‌کنیم. این انقلاب همان­گونه که رهبر معظم انقلاب ترسیم و تاکید کرده‌­اند زمینه­‌ساز منجی عالم بشریت خواهد بود که آن وجود مقدس تمدنی عظیم برپا خواهد کرد و از ابعاد گوناگون خیره­‌کننده خواهد بود. ما در روایات خود داریم که امام صادق(ع) فرموده­‌اند تا قبل از ظهور مهدی موعود( عج)، از 27 حرف علم فقط دو حرف در اختیار بشریت قرار گرفته است و در هنگام ظهور بعد از جنبه­‌های سلبی قیام امام عصر ع که نابود کردن قدرت­‌های ظالم و فاسد است، جنبه ایجابی حکومت مهدوی ایجاد تمدن عظیمی است که پیشرفت خارق­‌العاده و محیرالعقولی پدید خواهد آمد. در روایات است که در عصر ظهور از هر قطره آب و هر وجب خاک بهره­‌برداری می­شود و هیچ­‌جا در عالم بدون استفاده مثبت و بهینه نیست. در آن زمان مشخص می­‌شود که علم در پرتو اسلام، چه جایگاهی دارد و چگونه انسان را به ترقی و تعالی و سعادت می‌­رساند. انقلاب اسلامی ما، منادی این مهم بوده و با همه مشکلات، فشارها و تحریم‌­هایی که صورت گرفت مسلم است که از بدو تولد و پیروزی نهادهای تمدنی بزرگی را پدید آورد که به رشد و بالندگی خود ادامه می­دهند و اگر نفوذ عوامل بیگانه در حاکمیت ما و تفکر غرب­زده برخی از مسئولین در چند دهه بعد از انقلاب نبود و این حرکت را کند نمی­کرد و باور به تمدن­سازی انقلاب و زمینه­‌سازی برای ظهور نداشتند این حرکت شتابان­تر پیش می­رفت و به نتایج پرباری نائل می­شد. بدون تعارف باید گفت که برای ساخت تمدن یا باید از منظر دینی نگاه کرد که ایجاد عدالت، زمینه­‌ساز برپایی تمدن است. از منظر مادی اگر نگاه کنیم، اندیشمندان غربی شرایطی را برای پدید آمدن تمدن برشمرده­اند که آسایش و آرامش نخست از نظر فکری، روحی و روانی برای جامعه است و بعد رفاه و ثروت در جامعه­. جامعه مرفه و غنی است که می­تواند ذوق خود در عرصه­های گوناگون را نشان دهد و باعث پیشرفت شود. جامعه­ای که در فقر و فلاکت و ناامنی به سر می­برد نمی­توان از آن انتظار تمدن­‌سازی داست. این نگاه اندیشمندان غربی است، اما از نگاه دینی ما وجود عدالت کافی است تا تمدن در نگاه دین پدید آید. نمونه بارز آن، وجود مقدس پیامبر عظیم­الشان ما است. مبعث پیامبر در موقعیتی رخ داد که جامعه عرب در جاهلیت محض فرو رفته بود. در این جامعه امنیت و آرامش روانی وجود نداشت. برپایی دولت اسلام توسط پیامبر که اساس آن بر ایجاد عدالت در عرصه­‌های گوناگون بود، در عین نبود ثروت، امنیت و آسایش در شبه­‌جزیره تمدن عظیم و بی­‌بدیلی را پایه­‌ریزی کرد. در نظام مقدس جمهوری اسلامی اگر می­خواهیم آرمان بزرگ انقلاب و رهبری آن محقق شود، چاره­ای جز این نیست که عدالت را در عرصه‌­های گوناگون اجرا کنیم و به آن باور داشته باشیم. تا وقتی که عدالت اجتماعی، اقتصادی در عرصه­های دیگر وجود نداشته باشد، مثلا تبعیض و عدم اجرای حق و عدالت باشد از نگاه دینی نمی­توان توقع ایجاد تمدن را داشت. از نگاه مادی هم تا دست­اندرکاران اداره کشور، تا اوضاع و احوال اقتصادی را سامان ندهند و رفاه و ثروت در جامعه نباشد نمی­توان انتظار ایجاد تمدن تازه­ای را داشت. امیدوارم مسئولان دست‌­اندرکار نظام در قوای سه­‌گانه ایمان و باور به رهنمودهای رهبر معظم انقلاب داشته باشند و آن را برای نقشه راه آینده نظام و انقلاب اسلامی اصل قرار دهند و تصمیمات و برنامه­هایی که برای اداره کشور تنظیم می­کنند با عنایت به همین مهم باشد و با ایجاد عدالت و تلاش برای رفع فقر و محرومیت در کشور ان­شاء­الله این حرکت شتاب لازم را به خود گیرد و به لطف الهی شامل تحقق تمدن نوین اسلامی باشیم. در این راستا است که پژوهشکده شهید صدر از مدت­ها پیش جهت اجرای منویات رهبر معظم انقلاب، بحث­ها و اقدامات جدی اساسی برای نیل به هدف و آرمان بزرگ انقلاب داشته­ است و قدم­‌های بزرگی برداشته­‌اند.

آیت الله محسن اراکی عضو مجلس خبرگان رهبری، ضمن تسلیت شهادت امام موسی کاظم( ع ) آشنایی با اندیشه­‌های تمدنی امامان معصوم را به منظور حرکت در مسیر تمدن نوین اسلامی لازم ذکر کرد و اظهار کرد: تمدن اسلامی، چهار پایه اصلی دارد. یکی از آن، اسلام­شهر یعنی شهر اسلامی است و پایه اول آن حاکمیت خداست. این حاکمیت الهی در ولایت الهی امام و سریان آن در جامعه بشر تجلی دارد. سریان ولایت الهی جامعه می­سازد و دو نوع رابطه را در جامعه ایجاد می­کند که همانند تار و پودی ماهیت هویت جامعه را شکل می­دهد و به جامعه انسجام هویتی ویژه می­بخشد. این تار و پود عبارت است از ولایت طولی و ولایت عرضی؛ ولایت طولی یعنی هنگامی که حاکمیت الهی بر جامعه جاری شد، این جامعه در فرمان­‌های اجتماعی­اش از فرمان خدا اطاعت می­کند. ولایت طولی این است که جامعه در رفتارها و روابط اجتماعی­اش بر اساس قانون خدا یعنی فرمان الهی عمل کند و همان اطیعوا الله و اطیعوا الرسول است. فرمانروای کل که خلافت الهی را بر جامعه بشر بر عهده دارد وجود مبارک رسول اکرم است که حاکم علی­الاطلاق خلافت مطلقه الهی است. ائمه اطهار، همه اوصیای رسول و امتداد فرمانروایی رسول اکرم در جامعه بشر هستند. همه انبیاء به رسول اکرم اقتدا کردند. حاکمیت رسول خدا که در حاکمیت ائمه هدی تدوام پیدا می­کند در عصر غیبت کبری نمی­تواند تعطیل شود. این عصر، عصر غیبت امام است و نه امامت که به دلایل سیاسی و اجتماعی از دید مردم پنهان می­شود. این، ولایت طولی است و از اصول دین ما است که هیچ­کس جز خدای تعالی حق الزام دیگران را ندارد. اساس تمدن اسلامی این است که فرمان از آن خداست. بین انسان­‌هایی که تحت این فرمان قرار می­گیرند یک پیوند عرضی ایجاد می­شود. یعنی همگان از یک سنخ می­شوند، این فرمان هویت­‌ساز است. یکی از مهمترین اصول جامعه‌­شناسی اسلامی این است. آنچه هویت جامعه را می­سازد این است که از چه فرمانی پیروی می­کنیم. دو منبع بیشتر برای فرمانی که انسان بر اساس آن رفتارش را انتخاب می­کند، وجود ندارد و آن دو فرمان یا فرمان خداست یا هوای نفس است. این دوگانه خیلی در قرآن کریم تکرار شده است و انسان در رفتارهای اجتماعی و اختیاری­اش از یکی از این دو پیروی می­کند و این تبعیت از فرمان، هویت­ساز است و چیستی ما از این برمی­خیزد.

وقتی شخصیت الهی شد، تسانخ بین شخصیت­ها ایجاد می­‌شود و همگون می‌­شوند. اساس این همگونی، امام است که منبع فرمان­‌های الهی است و جلوه تام هویتی است که با فرمان خدا شکل گرفته است.

هویت ذکر، در مقابل هویت غفلت و فرمان غیرخدا را پیروی کردن قرار دارد. قرآن کریم این هویت هوی و نفس را توصیف کرده است. جامعه غفلت، جامعه هم کر و کور و هم در تاریکی است. این رکن اول تمدن اسلامی ما بود که ولایت طولی و عرضی داریم و با آن رکن دوم یعنی «جامعه ذکر» ایجاد می­شود. جامعه­ای که به دست رسول پرورش پیدا می­کند، جامعه ذکر، یعنی جامعه تسبیح و نماز و یاد خداست. اساس سبک زندگی اسلامی، مساله ذکر و یاد است که رکن دوم جامعه بود. جامعه که شکل گرفت، شهر می­سازد. شهر، باید شهر یاد و متناسب با این جامعه باشد. باید شهر تلاش، تولید، کار و نیز خدمت و خضوع برای خدا باشد. بیتی که در این جامعه ایجاد می­شود، روابط اجتماعی را درست می­کند. شهری که مبنا و تار و پود آن ولایت الهی باشد، ساختمان آن هم باید با همین نوع نگاه سازگار باشد. لذا، مرکز شهر الهی مسجد جامع است که همه مردم شهر هفته­ای یکبار آنجا نماز می­خوانند. ما در اسلام مسجد جامع داریم که باید به شکلی ساخته شود تا گنجایش همه مردم را داشته باشد. نماز جمعه می­خواهد پیوند اجتماعی و ولایت طولی و عرضی را مستحکم کند و نقش مهمی در قوام جامعه دارد. هر محله­ای باید یک مسجد داشته باشد که مرکز آن باشد. مسافت­ خانه­ها باید تا این مرکز یکسان باشد. از هر سوی مسجد، چهل خانه شعاع تاثیر مسجد است. شهر اسلامی، تمدن اسلامی را درست می­کند. در شهر اسلامی، مردم با آیات الهی در ارتباط هستند و خانه­هایش برجی نیست که نفهمند کس طلوع و غروب شد. خانه­سازی را باید به مردم واگذار کرد. این که دولت برای همه مسکن بسازد غلط است. دولت که نمی­تواند برای مردم دو میلیون خانه بسازد! خانه­ها باید وسیع و محیط زندگی انسان­ها طوری باشد که رابطه آنها با آسمان و زمین را جدا نکند. چنین جامعه­ای از ستم دور می­شود و خود و خدا را فراموش نمی­کند. دولت وظیفه دارد به مردم زمین بدهد و به آنها در ساختن خانه کمک کند. این طور، لازم نیست مردم را در آلونک جا دارد.

محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که سخنران دیگر همایش بود ضمن تبریک ایام دهه فجر و مناسبت­های ماه رجب گفت: انقلاب اسلامی ما، یک انقلاب بزرگ تمدنی است. جنس آن از جنس بعثت انباست و یک تحول صرف سیاسی و یک تحول طبقه­ای و جابجایی صرف قدرت نبوده است و به واسطه گذشته آن در مقایسه با انقلاب­های بزرگ دنیا نظیری ندارد، شباهت­هایی دارد اما منحصربه­‌فرد است. اگر مهمترین ویژگی انقلاب و جنبه مردمی بودن را لحاظ کنید که مورد وفاق اندیشمندان حوزه انقلاب است، حضور مردم ما قابل­قیاس با حضور مردم در انقلاب فرانسه، انقلاب شکوهمند بریتانیا و انقلاب روسیه نیست. می­خواهم از منظر یک معلم این حوزه چند نکته را بر محور عنوان این همایش ذکر کنم. من در یکی از مقالاتم چند سال پیش، دلایل پیشرفت را در دوره­های مختلف تاریخ اسلام بررسی کردم. ما بر عوامل عدالت، عقلانیت، معنویت متصل به منبع وحی، شریعت و فقه اتفاق­نظر داریم. فقه، پیشانی حرکت تمدنی اسلامی است و این عناصر ذیل اتصال به فقه و شریعت، تمدن­سازی کرده و حرکت سازمانی را مدنیت داده است. قرن سوم که با حضور فارابی که یک دانشمند مسلمان ذیل دولت شیعی حمدانی است، ابن­‌سینا و دیگر بزرگان ذیل دولت آل­بویه شیعی بودند و در غرب جهان اسلام، ابن­‌رشد اندلسی ذیل دولت فاطمی مصر بود، همه این عناصر به صورت نسبی در این دوره­ها وجود دارد. آزادی بیان هست و مناظرات علمی بین مکاتب بزرگ مدرسه­ای ایجاد شد. تلاش برای گسترش علم و دانش در سایه عقلانیت بود. اندیشمندان، فقها و برجستگان در ایران نیز به همین صورت بودند. بعد هم دوره قشری­گری را داریم و دولت­های ضدعقل مثل سلجوقی و غزنوی بودند. این دوره که پایان می­رسد خلافت اسلامی هم تمام می­شود و در دوره دوم یعنی از قرن هفتم تا دهم، یک تحول فرهنگی در ایران اتفاق افتاد. این دوره، بسیار ویژه است. تغییر این حرکت از جهت­گیری­های ثابت به شکل­گیری فرهنگی نو بود. مکتب اهل بیت گسترش پیدا کرد و شخصیت­های مختلف پدید آمد. در قرن دهم، دولت ملی- شیعی صفوی روی کار آمد و اوج تمدنی را در این دوره شاهدیم. اقتصاد، سیاست و فرهنگ ذیل توحید بود. نظام مدنی شیعی آنجا بروز پیدا کرد. دوباره با بروز قشری­گری و اخباری­گری که رسیدیم باز تمدن هم افول پیدا کرد. این افول دردناک به سقوط اصفهان، پایتخت این حوزه فکری و تمدنی منجر شد و به دوره سوم می­رسد که ما در این دوره سوم زایش تمدنی قرار داریم. انقلاب اسلامی ما نتیجه حرکت معنادار صد و اندی ساله است که با پیروزی جریان عقلی و مکتب اجتهادی و اصولی در جهان اسلام در حوزه شیعی غلبه پیدا کرد و از مرحوم وحید بهبهانی، شیخ خراسانی و... عبور و در امام به اوج خود رسید. امام(ره) میراث­دار چنین جایگاه تاریخی است؛ فقه، عرفان و فلسفه در وجود امام همنشین است. نظریه هزارساله ولایت فقیه حاکم شد و در این دوره سوم، مرجعیت حوزه مستقلی از قدرت و دولت را شکل داد که انتهای آن به تشکیل حاکمیت دینی و نظام جمهوری اسلامی منجر شد. نظام جمهوری اسلامی و آغاز انقلاب اسلامی، آغاز یک دوره جدید است. دعوای ما با وارثان جریان­های روشنفکری همین­جاست که انقلاب را به معنای پایان کار و پذیرش نظم جهانی و اقتضائات بین­المللی و جهانی­سازی می­دانند، در حالی­که ما انقلاب اسلامی را آغاز یک جهش جدید می­دانیم. انقلاب اسلامی منجر به ایجاد تمدن نوین شد و مقدمه برقراری دولت مهدوی در آینده است. انقلاب اسلامی، ماهیتی شالوده­شکنانه دارد و مقاومت برخاسته از آن هم شالوده­شکن است.

امروزه عفت و پاکدامنی، محل نزاع غرب با ما شده است. ما از خانواده صیانت می­کنیم تا پاکی این نهاد را حفظ کنیم که غرب آن را از دست داده است. ماموریت انقلاب اسلامی، یک ماموریت بزرگ تمدنی است.

موسی نجفی، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی که با عنوان چهره ماندگار حوزه مطالعات تمدنی مورد تقدیر قرار گرفت ضمن سخنانی کوتاه در این مراسم گفت: مرحوم مطهری معتقدند انقلاب اسلامی یک انقلاب استثنایی است. احتمالا، تمدنی هم که از این انقلاب استثنایی برخواهد خاست هم استثنایی خواهد بود. نظریه پیوستگی که داشته باشیم می­توانیم تمدن گذشته اسلامی را به تمدن نوین اسلامی وصل کنیم. به نظر می­رسد این شاه­کلید بحث اصلی است. استاد مطهری کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران را که نوشتند به برهه مهمی اشاره کردند، اما ما به دو دوره دیگر از این تعامل ایران و اسلام هم باید اشاره کنیم. یکی در قرن دهم و حکومت صفویه است و دیگری هم امروز است. ما باید یکبار دیگر این تعامل اسلام و ایران را نگاه کنیم. نه نظریه ملت در ایران سکولار است و نه لزومی دارد که این نظریه را کنار بگذاریم و بگوییم حتما امت هستیم. این اشتباه است. چگونه می­توان این دو را جمع کرد؟ نظریه تمدنی، یک نظریه بین­المللی است و نظریه ملت یک نظریه هویتی است؛ چطور بین هویت و ملت و تمدن جمع بزنیم؟ به نظر فقط در اسم من از الگوی انقلاب فرانسه می­توان استفاده کرد که یک انقلاب بین­المللی و منادی حقوق بشر و لیبرالیسم اما به نام ملت فرانسه بود. قرارداد وستفالی 1648 را که نگاه کنید می­بینید فرانسه یک کشور درجه دو است، اما با انقلاب فرانسه هم نام ملت فرانسه بین‌­المللی شد و هم یک کشور درجه یک اروپایی شد. انقلاب اسلامی هم به همین­گونه یک انقلاب بین‌­المللی و متمدنانه اما به نام ایران است و مسلما ما با بقیه کشورهای اسلامی در یک عرض قرار نداریم. کشورهایی که در مرحله نهضت هستند و هنوز نظام سیاسی آنها اسلامی نیست، نمی­‌توانند با کشوری که از مرحله نظام به مرحله تمدن می­رود مساوی باشند. از این جنبه، به نظر می­‌آید ما از سایر کشورهای اسلامی مقداری جلوتر هستیم و از گفتن این هم نباید ترسید که فلان کس در فلان کشور ناراحت شود. ایران به خاطر انقلاب اسلامی در یک وضعیت پیشتازی خاصی قرار دارد که می­تواند برای جهان اسلام الگو باشد.

در پایان برنامه، از چهره­های برتر فعال در حوزه مطالعات تمدنی و نیز پدیدآورندگان مقاله­‌های برتر برگزیده تقدیر به­‌عمل آمد.

مرتبط ها