کد خبر: 94374

دانیال داودی، دانشجوی دکتری توسعه اقتصادی:

نقاط ضعف و قوت آقای اقتصاددان

سال 1397 ، زمانی که دانشجوی کارشناسی‌ارشد بودم دکتر مسعود نیلی آرام‌آرام داشت از دولت حسن روحانی فاصله می‌گرفت. همان روزها روزنامه‌ «فرهیختگان» در گزارشی با عنوان «تشریف داشتید آقای مشاور!» به نقد سیاست‌ها و عملکرد ایشان پرداخت.

دانیال داودی، دانشجوی دکتری توسعه اقتصادی: سال 1397 ، زمانی که دانشجوی کارشناسی‌ارشد بودم دکتر مسعود نیلی آرام‌آرام داشت از دولت حسن روحانی فاصله می‌گرفت. همان روزها روزنامه‌ «فرهیختگان» در گزارشی با عنوان «تشریف داشتید آقای مشاور!» به نقد سیاست‌ها و عملکرد ایشان پرداخت. وقتی گزارش را خواندم، آن را غیرفنی و به دور از انصاف دیدم. نکاتی را در نقد آن گزارش -در فضای مجازی- مطرح کردم. دوستی از سرویس اندیشه‌ روزنامه‌ «فرهیختگان» تشویقم کرد تا همان نکات را در قالب یادداشتی رسانه‌ای منتشر کنم و من هم در یادداشتی با عنوان «بیایید اصولی نقد کنیم!» (29 آبان 1397 - خبرنامه‌ دانشجویان ایران) نکاتی را در دفاع از نیلی نوشتم؛ یادداشتی که اولین کار رسانه‌ای‌ام بود. حالا دیروز دانشکده‌ مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف، به‌مناسبت بازنشستگی نیلی آیین نکوداشتی برای ایشان برگزار کرده و نگارنده در این یادداشت به دعوت سرویس اقتصادی روزنامه‌ «فرهیختگان»، می‌خواهد نکاتی در نقد برخی آرای ایشان ارائه کند.
ماجرای درآمد سرانه
یک مولفه‌ مهم در اقتصاد کلان درآمد سرانه و قدرت خرید است. در این خصوص دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد و طبیعی است که اگر اقتصاددان درمورد تغییرات درآمد سرانه محاسبات دقیقی نداشته باشد، سایر تحلیل‌های مبتنی‌بر این شاخص نیز دقیق نخواهند بود. مسعود نیلی یک اظهارنظر معروف دارد. ایشان زمانی که مشاور رئیس‌جمهور بود (سال 1396 ادعا کرد «درآمد سرانه‌ ما در حال حاضر 70 درصد درآمد سرانه‌ سال 1355 است.» اگر چه محاسبات نیلی این واقعیت را نشان می‌داد، اما اقتصاددان گاهی سرش را از روی کاغذ بلند کند و مشهودات را ببیند. اگر محاسبه با آنچه با چشم‌های غیرمسلح قابل دیدن است فرق داشت، حتما یک جای کار محاسبه می‌لنگد. اگر کسی از درون روزنامه‌ها و خاطرات پدران و پدربزرگ‌ها هم سراغ بهره‌مندی عمومی از امکانات مادی زندگی را بگیرد، خواهد دید که قدرت خرید حتما افزایش یافته است. بخش مهمی از این افزایش بهره‌مندی هم به رشد تکنولوژی در جهان برمی‌گردد و ربطی به عملکرد اقتصادی کشوری خاص ندارد.
خلاف مشهودات
جواد صالحی‌اصفهانی -استادتمام دانشگاه صنعتی ویرجینیا- یک هفته پس از این اظهارنظر در وبلاگش (Tyranny of numbers) در یادداشتی با عنوان «آیا سطح زندگی ایرانیان قبل از انقلاب بالاتر بود!؟ (پی‌نوشت)» به این ادعای نیلی واکنش نشان داد. صالحی‌اصفهانی در آن یادداشت توضیح داد که راحت‌ترین راه برای فهم اشتباه بودن این ادعا، نگاهی به آمارهای لوازم اساسی زندگی در خانوارهای شهری ایرانی است. او بین سال‌های 1972 و 2016 (به کمک آمارهای هزینه و درآمد خانوار)، مقایسه‌ای انجام داد. براساس این آمارها دسترسی به برق از 86 درصد به 100 درصد رسیده بود. دسترسی به آب آشامیدنی از 68 درصد به 100 درصد رسیده بود. دسترسی به یخچال از 23 درصد به 99 درصد، ماشین لباسشویی از 4 درصد به 85 درصد، جاروبرقی از 2 درصد به 90 درصد، کولر از 10 درصد به 82 درصد، اتومبیل از 7 به 48 درصد و تلفن از 8 درصد به 100 درصد رسیده بود. در چنین شرایطی، چطور ممکن است قدرت خرید 30 درصد کاهش یافته باشد!؟ صالحی‌اصفهانی بعد از آن بارها در همان وبلاگ توضیح داد که چرا برای بررسی تغییرات مربوط به درآمد سرانه باید از شاخص «نرخ دلار برابری قدرت خرید» استفاده کرد.

کدام ابرتورم؟!
برخی ادعا می‌کنند چون ما درآمد سرانه میان سال‌های مختلف یک کشور را با هم مقایسه می‌کنیم، کافی است داده‌های بانک مرکزی یا مرکز آمار را با داده‌های مربوط به شاخص قیمت‌ها تعدیل کنیم و می‌پرسند چه لزومی دارد درآمد سرانه در دو مقطع برای ایران را با نرخ دلار ppp محاسبه کنیم. جواد صالحی‌اصفهانی پاسخ این پرسش را نیز در چند مقاله داده‌اند. به‌اجمال باید گفت در کشورهایی که تولید و صادرات (یا مصرف داخلی به قیمت یارانه‌ای) انرژی سهم بالایی دارد، محاسبه با نرخ دلار ppp دقیق‌تر است. با این حال نیلی و شاگردان -به‌طور مثال در نمودارهای ارائه‌شده در رویداد کیش‌اینوکس- همچنان از آمارهای ریالی تعدیل‌شده با شاخص قیمت‌ها استفاده می‌کنند. از دل این محاسبات طبعا گزاره‌های نادرستی استخراج می‌شود که تحلیل اقتصادی را در مراحل بعدی با اخلال مواجه می‌کند. گاه از این دست محاسبات و تحلیل‌ها در اظهارات نیلی دیده می‌شود. یکی از این موارد، پیش‌بینی ابرتورم در سرمقاله‌ روزنامه‌ی دنیای اقتصاد (رشد حجم پول در وضعیت هشدار - 16/11/1401) بود که دیدیم رخ نداد. همان ایام روزنامه‌ شرق در مصاحبه‌ای از جواد صالحی‌اصفهانی در مورد ابرتورم پرسید و ایشان احتمال ابرتورم در اقتصاد ایران در آینده‌ نزدیک را رد کردند.

اقتصاددان جامع‌الاطراف
اگر چه با برخی محاسبات مسعود نیلی (که مصادیقی از آن بالاتر آمد) همراه نیستم یا در مورد مواجهه ایشان با تحریم‌ها، گمان می‌کنم ایشان می‌بایست در منظومه‌ فکری‌شان برنامه‌ای برای استمرار تحریم‌های ظالمانه‌ اقتصادی نیز داشته باشند و این بخشی از مسئولیت اجتماعی ایشان است -که گمان می‌کنم ندارند و می‌پندارند فعال‌مایشاء در سیاست خارجی ایران است و اگر ما اراده‌ سیاسی برای کوتاه‌آمدن در سیاست خارجی داشته باشیم، تحریم‌ها برداشته می‌شوند- خوب است به دو نقطه‌ قوت‌شان نیز اشاره کنم. نخست اینکه نیلی از معدود اقتصاددان‌هایی است که توانست میان حضور در عرصه‌ سیاستگذاری، دانشگاه و رسانه جمع کند و در هر سه حضوری پررنگ داشت. این جامع‌الاطراف بودن در کمتر اقتصاددانی در ایران پیدا می‌شود و خوب است سایر اقتصاددانان -حتی با مشرب‌های فکری دیگر- در این خصوص از او بیاموزند.

یک سوءتفاهم
همچنین یک سوءتفاهم درمورد او این است که گمان می‌شود نگاهی به رفع فقر و نابرابری ندارد و می‌پندارد با رشد اقتصادی، فقر از بین می‌رود و نابرابری کم می‌شود. درحالی‌که چنین نیست. او مدت‌ها پیش در مقاله‌ای با علی فرحبخش، نشان داد که منحنی کوزنتس در اقتصاد ایران کار نمی‌کند. همچنین در مصاحبه‌ای با خبرگزاری تسنیم (19 آبان 1400) که توسط دوستانم گرفته شد (و من نیز در آن مصاحبه حضور داشتم) توضیح داد که «دولت در برابر فقر، نابرابری و ایجاد فرصت‌های برابر مسئول است.» او بعدتر در گفت‌و‌گوهایی با آقای حمید آذرمند در رسانه‌ اکوایران درمورد وظایف دولت در رفع فقر و نابرابری توضیحات بیشتری ارائه کرد. مروری بر آن اظهارات نشان می‌دهد پیشنهادات نیلی درمورد رفع فقر و نابرابری به سیاست‌های کلی نظام و صلاح اقتصاد ایران بسیار نزدیک‌تر است تا پیشنهادات چپ‌گرایانه‌ برخی مدعیان. در پایان به این استاد بازنشسته‌ دانشگاه و سایر اساتیدی که در سال جاری بازنشسته شدند خداقوت می‌گویم و برایشان آرزوی عمر دراز و توفیقات روزافزون دارم.

پی‌نوشت
Was the Living Standard of Iranians Higher Before the Revolution?

مرتبط ها