سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه جهانشهر: دولت بایدن در جنگ غزه، با اعزام ناو به مدیترانه و خطونشان کشیدن برای سایر بازیگران و بهویژه ایران، نقش «عربدهکش» را برای رژیمصهیونیستی ایفا میکرد تا از این طریق دامنه جنگ محدود به غزه بماند و جبهههای دیگر علیه رژیم و متحدانش گشوده نشود. باز بودن دست رژیم در غزه، میتوانست ضربه سنگینی به مقاومت اسلامی در غزه بزند و حتی زمینه را برای گام دوم یعنی حمله به لبنان و ضربه سخت به حزبالله تکمیل کند. اما مقاومت با درک طراحی طرف غربی، با یک سطح تنش مدیریتشده، وارد میدان شد و اجازه پیادهسازی این سناریو را نداد و رژیم را زیر ضربه برد تا آمریکا رأسا وارد میدان شود و هزینه حمایتهایش از رژیم را نیز پرداخت کند. حمله یکشنبه شب مقاومت اسلامی به پایگاه آمریکا در منطقه «برج 22» در مرز سوریه و اردن که منجر به کشته شدن سه سرباز آمریکایی و مجروحیت بیش از 20 نظامی آمریکایی شد، بزرگترین ضربه به آمریکا از ابتدای جنگ غزه بود. این البته میتواند پاسخی به حملات چند روز گذشته آمریکا به مواضع حشدالشعبی و شهادت رزمندگان آن باشد. با حمله یکشنبه شب، بازدارندگی آمریکا در منطقه بهطور کامل مخدوش شد و به نظر نمیرسد واشنگتن ابزارهای متنوعی برای احیای آن داشته باشد؛ چراکه هر سطحی از پاسخ میتواند واکنشهای تندتری را به همراه داشته و آمریکا را بیش از این در منطقه تحقیر کند. در این گزارش به بررسی ابعاد مختلف حمله یکشنبه شب و تبعات آن پرداخته شده است.
اهداف و پیامهای حمله
1.محور مقاومت به دنبال شکل دادن به کریدور ایران- مدیترانه است که محور مقاومت را در 4 کشور ایران، عراق، سوریه و لبنان به یکدیگر متصل میکند. بر همین اساس نیز تا حد زیادی حملات به پایگاههای آمریکایی متمرکز بر پایگاههای این کشور در عراق و سوریه است. نقطهای که اخیرا در اردن هدف قرار گرفته، در نزدیکی کریدور ایران- مدیترانه قرار دارد؛ هرچند با فاصلهای کم، خارج از این کریدور قرار دارد. حمله مقاومت به این نقطه که در نزدیکی کریدور قرار دارد، به آمریکا میگوید در صورت تداوم درگیریها، مواضع آمریکا در مناطقی فراتر از عراق و سوریه که تاکنون سیبل حملات بودهاند، هدف قرار میگیرند. حمله به اردن گریزی کوچک اما قابل درک به خارج از این کریدور است. به گزارش پولیتیکو نیروهای آمریکایی از اکتبر گذشته یعنی از ابتدای جنگ تاکنون 165 بار مورد حمله قرار گرفتهاند که 98 مورد آن در سوریه، 66 مورد در عراق و تنها یک مورد آن در اردن بوده است.
2.معادله تشدید فشار در مقابل تشدید فشار در سراسر منطقه جریان دارد. اگر لبنان و یمن فشارها علیه رژیم را به دلیل تشدید فشارها علیه ساکنان غزه افزایش دادند، تحت فشار قرار دادن یمن یا لبنان، باعث تشدید اوضاع علیه آمریکا میشود. از این رو آمریکاییها نمیتوانند به شکل مرحلهای مشکلات رژیم را مهار کنند. در ابتدا آمریکا مشوق ورود زمینی رژیم به غزه بود تا گروههای مقاومت در این منطقه نابود شوند. در دومین مرحله تلاش کرد لبنان و یمن را مهار کند و سیاست مهار خود را با حملات مستقیم نظامی به عراق نیز کشاند. با اینحال درهم تنیدگی جبههها به آمریکا اجازه نمیدهد بتواند سیاست مهار خود را طراحی و به اجرا درآورد.
3.حملات گروههای مقاومت علیه آمریکا طی جنگ طوفان الاقصی با تسلیحات مختلفی صورت گرفته بهگونهای که در آنها از موشک بالستیک تاکتیکی و کروز نیز استفاده شده اما عمده حملات با سلاحهایی ساده مانند راکت و پهپادهای انتحاری صورت گرفته است. این سادگی به اندازهای بوده که حتی در حوزه راکتها و پهپادهای انتحاری نیز نمونههای سادهتر مورد استفاده قرار گرفتهاند. از این رو سامانههای پدافندی آمریکا توانستهاند تعدادی از این پرتابهها را ساقط کنند؛ هرچند به دلیل پرتاب انبوه آنها تعدادی به هدف نشستهاند. حمله به برج-22 قصد داشت نشان دهد مقاومت تسلیحاتی دارد که آمریکا در برابر آنها قادر به تامین امنیت سربازانش به وسیله سامانههای پدافندی نیست.
4.برآیندها و برداشتهای غرب نشان میدهد طوفان الاقصی ساختارها و وابستگان غرب را در طولانیمدت در معرض تهدید قرار خواهد داد. این داراییها شامل رژیم، مرزهای موجود در منطقه و خانوادههای قدرتمند میشوند. کشیده شدن لبه جنگ به اردن این تهدید را در خود دارد که این وابستگان و ساختارها احتمال دارد در صورت اصرار آمریکا به ادامه جنگ و تنش در غزه و منطقه، زودتر از موعد فروبپاشند.
5.محور مقاومت برای شکسته شدن محاصره ساکنان غزه، سیاست خود را محاصره اقتصادی رژیم قرار داده است. برای اجرای همین سیاست، ارتش یمن کشتیهایی را که عازم فلسطین اشغالی هستند، توقیف کرده یا مورد هدف قرار میدهد. براساس آنچه رسانههای رژیم مانند «والا» ادعا کردهاند شرکتهای صهیونیستی یک پل زمینی از بنادر امارات به سمت فلسطین اشغالی ایجاد کردهاند که کالاها را از مسیر عربستان سعودی و اردن به فلسطین اشغالی میرساند. ایجاد این کریدور از سوی مقامات تلآویو مورد تایید قرار گرفته است. حمله به اردن، این پیام را در خود دارد که این مسیر چه با اشاره و چه با اعمال زور مسدود میشود.
6.حمله به اردن، آسیب به خط پشتیبانی نیروهای آمریکا در سوریه به حساب میآید. روندی که هدف قرار دادن برج-22 حکایت از آن دارد که آمریکا در معرض اخراجی سخت از عراق و سوریه است مگر آنکه واشنگتن به این اقدام شیب تند ندهد و به آرامی از مواضعش عقبنشینی کند.
7.هنگامی که همه در منطقه تلفات میدهند دلیلی وجود ندارد آمریکا بیرون از گود بدون تلفات باقی بماند، بهویژه در شرایطی که دست به ایفای نقشی پررنگ میزند. با اینحال عملیات اردن اولین تلفات آمریکا در طول جنگ نبود.
8.اردن نقطه تجمع آمریکا برای حفاظت از رژیم است. این منطقه با حفاظت و پشتیبانی از حضور آمریکا در شرق سوریه، وظیفه تامین امنیت غیرمستقیم رژیم را برعهده دارد. خاک اردن همچنین بهعنوان عمق استراتژیک رژیم، مورد اتکای تلآویو است. تنش در اردن تهدیدی جدی علیه صهیونیستهاست.
9.مقاومت خط پاسخهای خود را روی رژیم تنظیم کرده است و آن را از این مسیر خارج نمیکند. همه حملات معطوف به کاهش فشار روی غزه از طریق افزایش فشار بر رژیم و پشتیبانان آن هست. بنابر این تحریک آمریکا برای حضور مستقیمتر برای نجات رژیم تنها به تشدید گرفتاریهای تلآویو منجر میشود. همچنین آمریکا اگر تلاش دارد با اقدامات خود راه تنفسی برای رژیم ایجاد کند، این اقدامات میتواند به تنگتر شدن این فضای تنفس منجر شود.
برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.