محمدرضا ولیزاده، فرهیختگان آنلاین: پس از حدود سه هفته بازی «اسم و فامیل» در اطراف نیمکت پرسپولیس، رضا درویش، با دمدستیترین انتخاب ممکن، دستیار یحیی گلمحمدی را بهعنوان جانشینِ او معرفی کرد. در اینباره نکات زیادی قابلطرح است اما آنچه در آینده حائز اهمیت میشود را میتوان در سه بند خلاصه کرد:
۱. «اگر مشکل مالی نداشتیم، حتما سرمربیای در شأن پرسپولیس جذب میکردیم!» این نخستین واکنش عضو هیأتمدیره باشگاه نسبت به انتخاب اوسمار ویرا بود. آنچه در میان این واژهها نهفته اما، بیاعتمادی است که مسأله اصلی نیمکت پرسپولیس خواهد بود. باشگاه دفاعی برابر انتخاب خود ندارد، پس مسئولیت نمیپذیرد و محدودیتها را بهانه قرار میدهد. رویکردی که مشروعیت را از نیمکت میگیرد و امیدها را از بین میبرد، تأثیر منفی این جایگاه متزلزل در کنار نگاه منفی هواداران به انتخاب اوسمار، در ادامه فصل و مسیر دشوار پیشرو بیشتر نمایان خواهد شد.
۲. مدیریت باشگاه از رضایت و موافقت بازیکنان پرسپولیس از انتخاب اوسمار میگوید؛ فارغ از اینکه آیا این گزاره معیار درستی در فرآیند تعیین سرمربی تیم است، میتوان از دو نگاه به آن پرداخت؛ نخست اینکه سرمربیای که با اجماع بازیکنان به نیمکت تیم رسیده، آیا میتواند رختکن را هم مدیریت کند؟ اگر تیم در ادامه فصل نتیجه نگیرد و مسیر پرسپولیس و اوسمار به جدایی ختم شود، چه تضمینی وجود دارد در انتخاب بعدی باشگاه هم این رویکرد غیرحرفهای تکرار نشود؟ او شاید بهواسطه قیمتش گزینه معقولی برای مدیریت باشد، اما عواقب این تصمیم میتواند پرسپولیس را به رویهای دچار کند که ساختار باشگاه و مدیریت آن را از بین ببرد.
۳. چرا یحیی از پرسپولیس جدا شد؟ اگر حتی بخش اندکی از دلایل جدایی گلمحمدی فنی باشد، انتخاب ایدهپرداز اول کادرفنیاش برای نجات تیم از بنبست تاکتیکی عقلانی نیست. اما چه باید کرد؟ اوسمار، کارنامۀ چندان امیدوارکنندهای ندارد، اما شناخت او از تیم و جو فوتبال ایران تنها نقطه روشن تداوم حضور اوست. ویرا برای موفقیت در پرسپولیس باید بیشتر سرمربی پرسپولیس باشد تا برای پروژه جدید باشگاه، هواداران هم به او اعتماد کنند؛ یعنی پایِ کار پرسپولیس امضا بزند. آنچه فردای تیم را میسازد، کارکرد امروز اوست؛ چه درون زمین با نتیجهگیری و چه در بیرون از آن برای پیدا کردن چهرهای که مقبولیت نفر اول بودن را داشته باشد.