کد خبر: 93220

فرصت‌های عملیات ‌طوفان الاقصی‌ برای منافع ملی ایران چیست؟؛

تقلا برای ماندن در حافظه تاریخ

فلسطین امروز آبستن کشت‌وکار سازمان‌یافته و هماهنگ فرقه‌ای است که پیش از فروپاشی عثمانی و پس از آن همواره در جریان تاریخ به طرق گوناگون خود را به‌وسیله ایجاد نهضت‌ها، سازمان‌ها و انجمن‌ها و تلفیق تاریخ‌سازی و ناسیونالیسم بازآفرینی و برسازی کرده است.

محمد جهاد، دبیر انجمن علمی روابط بین‌الملل دانشگاه تهران: اقدام شاخه نظامی حماس علیه اسرائیل در 7 اکتبر 2023 با نظاره‌ای بر تاریخ بلند ملت‌های خاورمیانه، دفاع و واکنشی فطری برای حراست از ارزش‌های حیاتی ملت فلسطین و کوششی برای ماندن در خاطر جهان و فراموش نشدن از هستی بود؛ جدیدترین نظرسنجی‌های صورت‌گرفته توسط مرکز تحقیقات سیاست و نظرسنجی فلسطین (PCPSR) نشان می‌دهد بیش از 70 درصد مردم این اقلیم حامی عملیات طوفان الاقصی و حمله به اسرائیل بوده‌اند که این امر اراده جمعی و وجاهت عمومی حمله حماس را توجیه می‌کند. تاریخ چند سده اخیر گواه تقلای بورژوازی یهود برای در اختیار گرفتن یهودیان جهان و همبستگی با قدرت‌های بزرگ بوده است؛ از علنی شدن اولین تلاش‌های شکست‌خورده یهودیانی مانند جوزف نونفردافوسکا در جزیره کوراکائو در سال 1621، سورنیام در سال 1654 و همچنین فعالیت‌های دیوید نانسی درگویان فرانسه به سال 1659 برای تشکیل یک مهاجرنشین یهودی تا تاسیس «انجمن کتاب مقدس»، «کانون فلسطین» و «نهضت عشاق صهیون» در دوران زمامداری عثمانی و همچنین نهضت پیشتازان بیلو که پس از مهاجرت به فلسطین نخستین دهکده‌ها و مستعمره‌های یهودی‌نشین را به وجود آوردند، جملگی حاکی از کوشش و تکاپویی تاریخی در راستای تبلیغ و اشاعه تفکر صهیونیسم برای تاریخ‌سازی و تئوریزه کردن ایده بازگشت یهودیان به ارض موعود است.
فلسطین امروز آبستن کشت‌وکار سازمان‌یافته و هماهنگ فرقه‌ای است که پیش از فروپاشی عثمانی و پس از آن همواره در جریان تاریخ به طرق گوناگون خود را به‌وسیله ایجاد نهضت‌ها، سازمان‌ها و انجمن‌ها و تلفیق تاریخ‌سازی و ناسیونالیسم بازآفرینی و برسازی کرده است. کنگره «بال» که درسال 1879 میلادی به ریاست تئودور هرتزل، روزنامه‌نگار و نویسنده مجاری‌تبار و مؤسس صهیونیسم سیاسی مدرن در سوئیس برگزار شد پرده از هدف صهیونیسم به منظور ایجاد یک کشور یهودی در فلسطین برداشت و بعدا‌ زمینه‌ساز ارضای نیاز حیاتی آنها یعنی پر کردن خلأ یک ساختار شبه دولتی به‌وسیله «سازمان جهانی صهیونیسم» شد و بعدها نیز با اعلامیه بالفور، قرارداد سایکس-پیکو، قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در29 نوامبر 1947‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ پیرامون طرح کمیته فلسطین برای تقسیم آن به دو منطقه؛ یکی تحت حکومت یهودیان و دیگری تحت حکومت فلسطینیان، و در نهایت تشکیل اسرائیل در 14 مه 1948 میلادی، این خط و جریان سازمان‌یافته تاریخی را برای ظهور و پیدایش فتنه و رخت بر بستن آرامش از این خطه تکمیل کرد.
در این کشاکش و مشاجره تاریخی، پرخاش و واخواهی حیات سرزمینی و مجاهدت برای فراموش نشدن، خیری در برابر شر، هنجاری در برابر ناهنجاری و طبیعتی در برابر حضور غیرطبیعی فرقه صهونیسم در این مرزوبوم است. بنابراین ‌طوفان الاقصی‌ با ابتنای به حقیقت و درازای تاریخ این خطه نه تهاجم که دفاع مشروع از ارزش‌های حیاتی یک ملت است که به‌طور مستمر و همیشگی در معرض تهدید، تخریب و انهدام بوده‌اند.
با گذشت چندین ماه از این غائله آنچه از ابتدای این عملیات تاکنون در محوریت موضوعات دخیل این جنگ قرار دارد نقش ایران در این ماجرا و پیامدهای مختلف آن برای کشور ماست. همزمان با آغاز درگیری تا به امروز موضع اعلامی و رسمی ایران عدم مداخه در این عملیات بوده است. فارغ از هرگونه تلاشی برای صحت‌سنجی این مدعا آنچه در این مرقومه آورده خواهد شد برشمردن بخشی از نتایج قابل رویت و عینی این غائله برای سیاست‌های منطقه‌ای و بازدارنده ایران است. پرسش اساسی این است که وقوع عملیات 7 اکتبر چه فرصت‌هایی را برای تامین منافع فراملی ایران در صحنه بین‌المللی فراهم کرده است؟ در جواب این پرسش می‌توان چنین استدلال کرد که طوفان الاقصی بخش قابل توجهی از منافع و اهداف ایدئولوژیک و امنیتی-نظامی جمهوری اسلامی ایران را حداقل در کوتاه‌مدت تامین کرده است.
در ساحت تحلیل مناسبات منطقه‌ای روند عادی‌سازی و تعمیق روابط عربستان سعودی و اسرائیل نقش بسزایی در سناریوهای سیاسی-امنیتی و اقتصادی منطقه ایفا می‌کند. عادی‌سازی روابط دو کشور مواهب بسیاری را در حوزه‌های ژئوپلیتیکی و اقتصادی نصیب طرفین به‌ویژه اسرائیل خواهد کرد. اظهارات بنیامین نتانیاهو در خصوص ایجاد کریدور اقتصادی به اروپا از مبدأ عربستان سعودی با همکاری اسرائیل موید این ادعا در بعد اقتصادی است و البته نقش حمایت‌گرایانه واشنگتن که به شدت نگران ثبات دلار و به خطر افتادن هژمونی آن و از سوی دیگر استفاده از منابع مالی گسترده سعودی‌هاست را نباید در میل این کشور به ترغیب طرفین به عادی‌سازی روابط از نظر دور داشت.
روند رو به رشد رویه‌های تهاجمی اسرئیلی‌ها علیه ملت فلسطین علاوه بر ایجاد نگرانی برای جامعه جهانی چالش‌های جدی را در روند عادی‌سازی روابط ریاض-تل‌آویو ایجاد کرده است. وقوع عملیات نظامی طوفان الاقصی به‌طور چشمگیری توانست تعمیق پیوندهای دو کشور را به تعویق بیندازد و از منزوی‌ شدن هرچه بیشتر ایران و کم‌رنگ شدن نقش آن در معادلات جلوگیری کند، وارونه شدن جایگاه اسرائیل و ایران در بازی انزوا اولین منفعت غیر‌مستقیم را برای تهران به ارمغان آورده است.
در قاعده دیگر این بازی تحرکات تجزیه‌طلبانه اسرائیل در مرزهای جفرافیایی ایران موضوعیت می‌یابد. حضور تل‌آویو در منطقه استراتژیک قفقاز جنوبی در سال‌های اخیر و تحریض‌، تحریک و تجهیز‌ بازیگران این ناحیه با اهداف تجزیه‌طلبانه علیه تمامیت ارضی ایران تهدیدات جدی را برای ما به ارمغان آورده است. فشارهای زیادی که اسرائیل در «آذربایجان جنوبی» متوجه ایران ساخته است لازم می‌نمود میدان بازی از مناطق ایران به جای دیگری کشیده شود؛ قماری که الان در مرزهای اسرائیل بازی می‌شود و نه ایران؛ براندا شیفر تئوریسین اسرائیلی که در بنیاد دموکراسی آمریکا فعالیت دارد و یکی از مشاوران ارشد دو دولت در اسرائیل و باکو است، مسئولیت تحرکات قومیتی و تجزیه‌طلبانه علیه ایران را به عهده گرفته و استراتژی‌های ضد‌ایرانی را هدایت و راهبری می‌کند. شیفر توجه بسیاری ویژه‌ای به باکو دارد، یعنی سرزمینی در آن سوی ارس که از حدود یک قرن پیش به عمد آذربایجان نام‌گذاری شده تا زمینه برای جداسازی آذربایجان واقعی از کشور ما و جعل هویتی و تاریخی در آن را فراهم کند.
این مهره اسرائیل در کتابی تحت عنوان «مرز‌ها و برادران، ایران و چالش هویت آذربایجانی» با جعل واقعیات تاریخی و تمدنی منطقه قفقاز، یکی از عوامل سرکوب و خشونت اتنیک‌ بر آذربایجانی‌ها را ایرانیان می‌داند. او هر نوع مقابله‌ای با فعالان تجزیه‌طلب را به معنای نبود دموکراسی دانسته و این برخورد قانونی را «سرکوب توسط قدرت مرکزی فارس‌ها» معرفی می‌نماید. در مواردی که اشاره رفت تنها بخش ناچیزی از تهدیدات خصمانه صهیونیست‌ها در مرزهای شمال باختری ایران مورد بررسی قرار گرفت. همان‌طور که تلویحا بیان گردید طوفان الاقصی زمین بازی را دست‌کم در کوتاه‌مدت تغییر داده و ماهیت سیال و پویای مناسبات منطقه‌ای‌ و بین‌المللی، پیچیدگی و عدم قطعیت، مسیر هرگونه پیش‌بینی قطعی در دراز مدت و تداوم این روند را با ظهور و بروز متغیرهای دیگر در این بازی پیچیده مسدود ساخته است، لذا نباید در تحلیل ناظر به آینده به خطا رفت.
پازل آخر این تحلیل را خطرات گسترش و تعمیق روابط آنکارا و تل‌آویو تشکیل داده است. روابط دیپلماتیک ترکیه و اسرائیل که پس از ۱۲ سال تنش در اواسط آگوست 2022 احیا شده بود، پس از 7 اکتبر 2023 بار دیگر در بوته آزمایش قرار گرفت. تعمیق و گسترش پیوندهای دو کشور درحالی شدت می‌یافت که نزدیکی هرچه بیشتر آنها فشار را در مرزهای شمالی بر کشورمان سخت‌تر می‌کرد، علاوه بر این خصومت‌ورزی صهیونیست‌ها در جمهوری‌آذربایجان علیه ایران با مطرح ساختن مساله دالان زنگه‌زور که ایده آن پس از پایان جنگ قره‌باغ کوهستانی در سال ۲۰۲۰ به‌طور فزاینده‌ای توسط آذربایجان و ترکیه ترویج شده‌ بود، سیاستی در جهت منزوی ساختن تهران از معادلات را کلید زد که با اجرای احتمالی آن، آذربایجان دسترسی بلامانع به جمهوری خودمختار نخجوان را از طریق استان سیونیک ارمنستان پیدا می‌کند و این امر سبب قطع دائم مرزهای ایران و ارمنستان می‌شود. مواصلت پانترکیسم با اهداف تجزیه‌طلبانه رژیم‌صهیونیستی که خطر بالقوه‌ای علیه منافع حیاتی ما تلقی می‌شود اکنون با طوفان الاقصی و شکافی که متاثر از افکار عمومی ملت مسلمان ترکیه بر رهبر این کشور آمده است صحنه را دستخوش دگرگونی کرده است.
رجب طیب اردوغان پس از 7 اکتبر در قامت حامی و هواخواه جدی مردم فلسطین در اظهاری عجیب با اشاره به جنایات ضدبشری صهیونیست‌ها می‌گوید: «ممکن است یک شب ناگهانی به اسرائیل حمله کنیم» و‌ همین گزاره شاهدی بر این ادعاست که نظام مخاطرات منطقه‌ای و جهت آن شکل تازه‌ای را به خود گرفته است.
در فرجام سخن باید گفت طوفان الاقصی فارغ از جراحت عمیقی که بر وجدان بیدار بشری وارد کرد، سبب شد مطابق با گفتمان و اولویت‌های سیاست خارجی جمهوری اسلامی در خصوص لزوم عدم عادی‌سازی روابط با رژیم‌صهیونیستی و همچنین جلوگیری از به حاشیه رفتن و فراموش شدن مساله فلسطین در افکارعمومی، محافل و سازمان‌های بین‌المللی منافعی دست‌کم در کوتاه‌مدت حاصل شود.
غلیان افکار عمومی جهان به‌ویژه غرب در این جنگ علیه رذالت‌ و دئانت‌های رژیم‌صهیونیستی توانست فشارهای بین‌المللی را علیه اسرائیل تا حد زیادی افزایش دهد. قطعنامه‌های اخیر سازمان ملل و همچنین از بین رفتن نقاب مظلوم‌نمایی از چهره این گرگ دژخیم، اکنون عرصه را بیش از پیش برای این جنایتکار تاریخ تنگ ساخته است.