سیدجواد نقوی، خبرنگار گروه ایده حکمرانی: در بحث از توده مردم تمایزهای بنیادین برای فهم آن وجود دارد و اندیشمندان مختلفی دربارهاش بحث کردهاند؛ از گاست تا موفه اندیشههای گوناگونی را ذیل توده و تودهای شدن بیان کردهاند، اما آنچه مساله اصلی است این بحث است که بین جامعه تودهای و دفاع از توده مردم باید تفاوت قائل شد. این تمایز بهشکل بنیادین همیشه فهم نشده و هرگاه از توده مردم بحث شده بهسرعت برچسب پوپولیسم شکل گرفته است. بحث تودهای شدن جامعه همانطور که خوزه گاست میگوید نوعی منطق غیرسوژگی دارد، یعنی جوامع و انسانهای جوامع بدون هیچ کنشی بهسمت خاصی- که مد روز است- حرکت میکنند، بدون آنکه بدانند اعتبار و حقیقت آن مد چیست.
گاست از دموکراسی و مواردی نام میبرد که جوامع مدرن بدون آنکه درباره آن بدانند بهسمتش تمایل دارند. این شکل از مدیریت جوامع حاصل نوعی مدیریت است که برای آنکه جامعه را کنترل کند، تلاش میکند با تودهای کردن امور سوژهها را به فرمی تقلیل دهد تا بتواند از طریق خاصی آنها را رهبری کند. این وضعیتی است که میشل فوکو هم از آن بهعنوان زیست سیاست یاد کرده، در این هنگام شیوه کنترل جامعه هدف اصلی است و جامعه اگر بهصورت تودهای مدیریت و راهبردی برای آن وضع شود بهنفع حاکمیت است و حاکمیت با تودهای شدن انسانها دیگر سوژهها را از عاملیت داشتن خارج میکند و جامعه در پس چنین شرایطی هیچ ارتباطی با سیاست ندارد و اشکال گوناگونی از مارکسیسم تا لیبرالیسم سالهای گوناگونی اینچنین حکمرانی کردهاند. اما توده مردم بهشکلی با تودهای شدن جامعه فرق دارد، مردم هرچند تعریف یکپارچگی ندارند و تعریف از مردم بستگی به موقعیتی دارد که مردم در آن عاملیت پیدا میکنند اما هنگامی که بهصورت خاصی از توده مردم بحث میکنیم، موقعیتی جدید شکل میگیرد، مردم در اینجا طالب شکلی از سیاست هستند که در مقابل حکومت دارای موقعیت پرسش هستند، نه درپی طلب ارادهای که حکومت یا دولتها شکل دادهاند. در چنین مواقعی دولت و توده مردم همعرض هستند، نه دولت با دستگاه پروپاگاندای خود یا از طریق شیوههای کنترلی در موقعیت برتری قرار داشته باشد، این تمایز بنیادینی است که بین توده مردم و جامعه تودهای شکل میگیرد.
بهنظر میرسد رهبر انقلاب حال که از توده مردم و توجه حاکمیت به توده سخن میگویند، بهدنبال آن نیستند که از تودهای خنثی یا تودهای کنترلشده حمایت کنند، بلکه آنچه مشخص است توجه به اراده توده مردم برای تغییر بنیادین در ساحت سیاست و حکمرانی است، یعنی دولت و نهاد دولت بیش از آنکه بخواهد توده مردم را جهتدهی کند باید از ظرفیت تودهها در افقگشایی حکمرانی استفاده کند و نزدیکی به تودهها نه برای تسخیر آنهاست، بلکه برای فهمیدن متغیرهایی است که توده میتواند از طریق آن به حکمرانی کمک کند. از دیگر مواردی که وجه تمایز جامعه تودهای و توده مردم شکل میگیرد، پروژه ملتسازی است. در جوامعی که مردم بهشکل تودهای مدیریت میشوند، پروژه ملتسازی با بحران و بعد از مدتی با شکست روبهرو میشود، بهطورمثال مدرنیزاسیون آمرانه عصر پهلوی در دورههای اول و دوم ایرانیان را به ملت تبدیل نکرده است و علیالخصوص دوره پهلوی اول حتی پس از تجاوز به خاک ایران، عنصری بهعنوان ملت وجود ندارد که مدافع ایران و ایرانیان شود اما عکس آن امامخمینی در پس انقلاب ۵۷ و در کمتر از دوسال حکومت بر توده مردم، چون توانست حکومت را همعرض با توده مردم قرار دهد، میتواند پروژه ملتسازی را شکل دهد و دفاع از ایران دربرابر حکومت بعث نزدیک به هشتسال نشان از موقعیت توجه به توده مردم است، درنتیجه هرچند پیچیدگیهای ویژهای برای این تمایز بنیادی وجود دارد اما توجه به توده مردم یا تودههای مردم نهتنها عملی پوپولیستی نیست، بلکه یک موقعیت و فرصت سیاسی برای حکمرانی است.
۰۱:۱۷ - ۱۴۰۲/۱۰/۲۶
کد خبر: 93107
تعریف از مردم بستگی به موقعیتی دارد که در آن عاملیت پیدا میکنند؛
توده مردم یا جامعه تودهای
در بحث از توده مردم تمایزهای بنیادین برای فهم آن وجود دارد و اندیشمندان مختلفی دربارهاش بحث کردهاند؛ از گاست تا موفه اندیشههای گوناگونی را ذیل توده و تودهای شدن بیان کردهاند، اما آنچه مساله اصلی است این بحث است که بین جامعه تودهای و دفاع از توده مردم باید تفاوت قائل شد.
مرتبط ها