سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه جهانشهر: تلآویو همزمان با در پیش گرفتن سیاست صرفهجویی در استفاده از مهمات، درحال حرکت به سمت اقدامات کیفی است. روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارانوت روز دوشنبه، به نقل از یک مقام امنیتی ارشد در رژیم نوشته است: «ارتش اسرائیل در ماه اول بیش از حد از مهمات، هواگردها و توپخانه خود استفاده کرده است.» فارس نوشته در ادامه این گزارش آمده تلآویو با توجه به احتمال وقوع جنگ گسترده در جبهه لبنان، اکنون به سیاست «میانهروی در مهمات» روی آورده است.
این میانهروی در استفاده از «مهمات»، ابعادی در حوزه «تسلیحات» و «نیروی انسانی» هم دارد. ابوعبیده، سخنگوی گردانهای عزالدین قسام (شاخه نظامی حماس) روز پنجشنبه (30 آذر) از آسیب کلی و جزئی به 720 وسیله زرهی رژیم در نوار غزه خبر داده بود. هرچند این وسایل علاوهبر تانک، شامل نفربر، خودروها و بولدوزرهای زرهی نیز میشود اما ضربات به تانکهای مرکاوا غیرقابل چشمپوشی است. رژیمصهیونیستی 2200 تانک عملیاتی در خدمت دارد که اصلیترین نمونه آن تانک مرکاوا مارک-4 است که تنها 360 عراده از آن ساخته شده است. با توجه به شرایط پیچیده جنگ شهری در غزه، ارتش رژیم تلاش کرد از بهترین تانک خود استفاده کند که نتیجه آسیب دیدن جدی به آنها بود.
در حوزه تلفات انسانی نیز وضعیت بغرنج است. ارتش رژیمصهیونیستی در اولین آمار رسمی منتشرشده درباره ابعاد تلفات خود شامل کشتهها و زخمیها، روز یکشنبه (19 آذر)، در بیانهای اعلام کرده بود از زمان آغاز جنگ، ۴۲۵ نظامیاش جان باخته و ۱۵۹۳ نظامی هم زخمی شدهاند. با این حال هاآرتص در همان روز در واکنش به اعلام این خبر آماری از مراجعه نظامیان به بیمارستانها منتشر کرد که نشان میداد دستکم پنج هزار نظامی رژیم زخمی شدهاند که دو هزار نفر آنها بهعنوان معلول ثبت شدهاند. اوایل هفته جاری نیز برخی مدعی شدند یحیی سنوار، رئیس دفتر حماس در غزه اعلام کرد پنج هزار نفر از نظامیان رژیم توسط این گروه مورد هدف قرار گرفتهاند که یکسوم آنها کشته، یکسوم زخمی و یکسوم دچار معلولیت شدهاند. یک نشانه از شدت ضربات انسانی به ارتش رژیم، عقبنشینی تیپ گولانی از غزه و برکناری فرمانده یکی از دو گردان رزمی آن در روزهای اخیر بود. وضعیت بحرانی مهمات، تسلیحات و نیروی انسانی باعث شده ارتش رژیم هماکنون در شرایط «قراضگی موقت» قرار گیرد. پیامد وقوع چنین شرایطی عقبنشینی میدانی در کمیت و تلاش برای ترتیب دادن اقدامات کیفی است.
پیشینه بحث
روزنامه «فرهیختگان» پیش از این در مطلب با عنوان «فلسطین اشغالی عرصه دستخوانی از آمریکا» که در 12 آذر منتشر شد به گوشهای از پیامدها و زوایای بروز بحران و کمبود مهمات در سرزمینهای اشغالی پرداخته بود. «نیاز به بمباران و گلولهباران چندباره» علیه مواضع مقاومت غزه، «جغرافیای وسیع جنگ» ناشی از ورود گروههای مقاومت منطقهای به جنگ و احتمال گسترش نبردها به لبنان و همچنین «محدودیت فضای انبار مهمات» به دلیل وسعت اندک سرزمینهای اشغالی، سه عاملی اصلی بروز بحران «کمبود مهمات» در رژیم معرفی شده بودند. در این گزارش آمده بود به دنبال وقوع چنین بحرانی آمریکا دو مسیر پیشروی خود خواهد داشت؛ «ایجاد کانال امن انتقال مهمات» و «ورود نظامی مستقیمتر» به درگیریها. آمریکاییها ابتدا تلاش کردند مسیر کانال انتقال مهمات را که راهی کمچالشتر بود برگزینند. کانال 12 رژیم روز دوشنبه (4 دی) با پرداختن به این موضوع گزارش کرده آمریکا با 244 نوبت پرواز هواپیماهای ترابری و 20 کشتی، بیش از 10 هزار تن تسلیحات و تجهیزات نظامی برای تلآویو ارسال کرده است. یک نشانه دیگر از جدیت آمریکا در تقویت این کانال مبادرت دولت جو بایدن رئیسجمهور آمریکا به تخصیص 14 هزار گلوله توپ برای تانکهای مرکاوا خارج از روند تاییدی کنگره است. با این حال شدت نیاز به مهمات و بروز اشکالاتی در سیستمهای تسلیحاتی و نیروی انسانی رژیم باعث شده این تقویت کانال پشتیبانی در کوتاهمدت اثرگذار نباشد. از این رو واشنگتن درحال ورود به مرحله دوم است که شامل پررنگ شدن اقدامات نظامی این کشور در منطقه است.
ورود متهم اصلی
تهدید یمن و ایران از طریق تشکیل «ائتلاف دریایی» و صدور مجوز و کمک به رژیم برای ترور مسئول پشتیبانی محور مقاومت در سوریه و همچنین حمله به مقر نیروهای حشدالشعبی در استان بابل عراق، نشانههایی از پررنگ شدن اقدامات آمریکا در منطقه هستند. حمله جنگندههای آمریکایی به استان بابل (جنوب استان بغداد و شرق استان کربلا)، تقریبا مقارن با حمله رژیم به حومه دمشق و به شهادت رساندن مسئول پشتیبانی جبهه مقاومت در سوریه بود. در هردو عملیات صورتگرفته توسط رژیم و آمریکا، دو عنصر مدنظر بودهاند. از نظر این حملات در سالگرد حملات شدید آمریکا علیه مواضع مقاومت در عراق طی دیماه سال 1398 صورت گرفته که تنها در یک مورد آن سردار سلیمانی فرمانده سپاه قدس و ابومهدی المهندس نایبرئیس حشدالشعبی به شهادت رسیدند. به لحاظ جغرافیایی نیز دو عملیات صورتگرفته یکی در نزدیکی منطقه «سیده زینب» دمشق و دیگری در مجاورت استان کربلا بوده است.
روند آتی
آمریکا در حال بیرون آورد سر خود از لانه است. به چالش کشیده شدن آمریکا در موقعیتی که افکار عمومی به دلیل جنایت صهیونیستها جریحهدار شده، ضربهای بلندمدت بر وجهه و قدرت نرم این کشور وارد میکند. آمریکاییها با شناخت زیانهای اقدام مستقیم علیه فرماندهان ایرانی، این بار این تحرک را با نام و نشان رژیمصهیونیستی انجام دادهاند. این اقدام حداقل به لحاظ رسانهای ورود آمریکا به درگیری کنونی را پررنگ نمیکند تا زیان ناشی از آن متوجه واشنگتن شود. با توجه به نتایج اقدامات روز دوشنبه احتمال میرود این سیاست همچنان ادامه یابد؛ حملات آمریکا در عراق و تداوم ترور و ضربات خاص رژیم در سوریه.
آنچه میتواند سیاست مقابلهای محور مقاومت در برابر این تحرکات باشد گسترش کمی و عرصهای درگیری با آمریکاست بدون آنکه شامل موارد کیفی مانند شدت آتش و گسترش تلفاتگیری باشد. به جای حملات پرحجم به پایگاههای آمریکا در عراق و سوریه و تلاش برای تلفاتگیری بیشتر اقدامات ضدآمریکایی باید به دیگر مناطق نیز کشیده شوند. افزایش تعداد حملات به پایگاههای آمریکا و گسترش عرصه آن به دیگر کشورها راهکاری است که میتواند ضربهای موثر به روندی باشد که واشنگتن آن را پیش گرفته است. این رویه باید درخصوص رژیم نیز تکرار شده و حملات پهپادی به سرزمینهای اشغالی افزایش یابد.