کد خبر: 91421

عوامل تاثیر‌گذار بر آینده روابط شیعیان و امارت اسلامی طالبان کدامند؟

روابط شیعیان افغانستان و امارت اسلامی طالبان در مسیر واگرایی

جامعه تشیع افغانستان در طول تاریخ این کشور دوران‌های بسیار پر فراز و نشیبی را پشت سرگذاشته است. این بزرگ‌ترین اقلیت مذهبی افغانستان که هیچ‌گاه برآورد دقیقی از نسبت جمعیت آن به کل شهروندان افغانستان انجام نگرفته است، تاریک‌ترین دوران خود را در عصر زمامداری «عبدالرحمان خان» پشت سر گذاشت؛ در زمانی که وی با اقداماتی بسیار بی‌رحمانه، به یک نسل‌کشی آشکار در میان این اقلیت قومی و مذهبی مبادرت ورزید.

میراحمدرضا مشرف، پژوهشگر حوزه بین‌الملل: جامعه تشیع افغانستان در طول تاریخ این کشور دوران‌های بسیار پر فراز و نشیبی را پشت سرگذاشته است. این بزرگ‌ترین اقلیت مذهبی افغانستان که هیچ‌گاه برآورد دقیقی از نسبت جمعیت آن به کل شهروندان افغانستان انجام نگرفته است، تاریک‌ترین دوران خود را در عصر زمامداری «عبدالرحمان خان» پشت سر گذاشت؛ در زمانی که وی با اقداماتی بسیار بی‌رحمانه، به یک نسل‌کشی آشکار در میان این اقلیت قومی و مذهبی مبادرت ورزید. از آن پس شیعیان همواره در معرض سرکوب و خفقان قرار داشتند و اغلب شهروندانی با پایین‌ترین درجه برخورداری از حقوق اجتماعی و سیاسی محسوب می‌شدند. با اشغال افغانستان توسط نیروهای شوروی [سابق] و آغاز دوران جهاد، آنها نیز به صف مبارزه علیه اشغالگران پیوستند و درنهایت در کنار دیگران خروج نیروهای خارجی و پیروزی بر دولت کمونیستی کابل را جشن گرفتند. در دوران جنگ‌های خونین داخلی و در راستای ترفیع موقعیت سیاسی و اجتماعی خود، به‌شدت درگیر ائتلاف‌های سیاسی و نظامی با گروه‌هایی شدند که اغلب هیچ سنخیت فکری و عقیدتی با شیعیان نداشته و صرفا به دنبال اتحادی گذرا برای تثبیت موقعیت و قدرت خود بودند. در چنین شرایطی با ظهور طالبان و حوادث رقم خورده در نخستین دوره حاکمیت آنها بر افغانستان، نه‌تنها یکبار دیگر خاطرات قتل‌عام‌ها و کشتار شیعیان در دوره عبدالرحمان خان زنده شد، بلکه دور جدیدی از انزوای شدید جامعه تشیع شکل گرفت که تا زمان حمله آمریکا و متحدانش و سقوط حاکمیت طالبان تداوم یافت.

جامعه تشیع و مواجهه با دومین دور حاکمیت طالبان
در سایه این تجربیات تاریخی بود که روند مواجهه جامعه تشیع افغانستان با استقرار مجدد حاکمیت طالبان بر این کشور بسیاری را به تعجب و تعمق واداشت. طالبان در شرایطی بر اغلب مناطق شیعه‌نشین مسلط شدند که به جز مواردی معدود، هیچ مقاومت چشمگیری در برابر آنها صورت نگرفت. این که چرا شیعیان با وجود برخورداری از شرایط ایده‌آل در نظام جمهوریت، که به جرات می‌توان از آن به‌عنوان عصر طلایی شیعیان در افغانستان یاد کرد، این گونه خود را به دامن نظام امارت اسلامی طالبان سپردند به‌طور قطع جای بحث و کنکاش فراوان دارد اما نکته مهم این است که تغییر رویکرد و درواقع سیاست‌ورزی جدید طالبان در برابر شیعیان نیز در این زمینه توانست سهم بسزایی ایفا کند. حضور امیرخان متقی، وزیر خارجه کنونی طالبان در جمع مردم ولایت شیعه‌نشین دایکندی و سخنانی که او به فاصله چند ماه مانده به سقوط نظام جمهوریت در میان این مردم اظهار کرد، بدون شک گواه خوبی بر همین موضوع است. مولوی امیرخان متقی در جمع مردم دایکندی با تاکید بر اینکه طالبان به هیچ وجه قصد انتقام‌جویی ندارد، به صراحت از یکپارچگی و اتحاد میان اهل سنت و تشیع و پذیرش افغانستان به‌عنوان خانه مشترک و متحد آنها سخن گفت: «امارت اسلامی افغانستان قدر و عزت اهل تسنن و تشیع را به یکسان حفظ خواهد کرد... ما اعلام می‌کنیم که همه شیعیان و به‌خصوص همسایگان ما بدانند که امارت اسلامی افغانستان نظریه داعشی ندارد. ما با اهل جماعت نزدیکیم و خوشحالیم که به اهل تشیع احترام می‌گذاریم.» علاوه‌بر این در همین نشست امیرخان متقی چگونگی برخورد امارت اسلامی با مردم ولایت ارزگان را که شش سال قبل سلاح خود را در برابر طالبان بر زمین گذاشتند، مورد یاد‌آوری قرار داد و به دفاع طالبان از شیعیان در برابر داعش در ولایت زابل نیز اشاره می‌کند. در عین حال که این سیاست‌ورزی جدید طالبان در باور بسیاری از شیعیان نسبت به تغییر رویکرد طالبان در برابر جامعه تشیع نقشی مهم و چشمگیر ایفا کرد، در کنار آن ضعف آشکار نظام جمهوریت در برقراری امنیت شیعیان و پیش‌بینی سقوط نهایی و قریب‌الوقوع آن هم باعث شد تا حق انتخاب زیادی برای شیعیان باقی نماند. بر همین اساس حجت‌الاسلام اکبری یکی از اعضای برجسته شورای علمای شیعه کابل، این تصمیم‌گیری و اقدام رهبران تشیع را رویکرد مبتنی‌بر «اولویت دفع ضرر» می‌خواند.

ادامه مطلب را اینجا بخوانید.

مرتبط ها