«آذرآبادگان» عنوان مستند سینمایی بلندی است که بهعنوان یکی از محصولات سازمان اوج به بخش اصلی هفدهمین جشنواره بینالمللی سینماحقیقت راه یافته است. این مستند، پژوهشی تاریخی درباره شکلگیری فرقه دموکرات در آذربایجان ایران و تحولات پس از جنگ جهانی دوم در ایران است. حامد کلجهای کارگردانی این مستند به تهیهکنندگی مصطفی شوقی را برعهده داشته است که همزمان با رونمایی از آن در جشنواره سینماحقیقت، در این گفتوگو به ارائه توضیحاتی درباره تجربه ساخت این مستند تاریخی پرداخت.
یکی از نکاتی که در مواجهه با مستند «آذرآبادگان» جلب توجه میکند، ساختار کاملا کلاسیک آن است که مبتنیبر صدای راوی روی تصاویر آرشیوی و در کنار آن گفتوگوی رو به دوربین کارشناسان است. چرا سراغ این ساختار رفتید؟
روایت یک مستند را طبیعتا از هر نقطهای میتوان آغاز کرد اما در روایتهای تاریخی، این روند کورنولوژیک، حائز اهمیت است. مهم است که به اتفاقات اشاره کنیم و نشان دهیم که اتفاقات بعد از آن اتفاق، چگونه رقم خورده است. در چندین اثری که من بررسی کردم، حتی در پژوهشهای مکتوب و کتابهایی که در این زمینه منتشر شده است، همواره نقطه آغاز روایت جنگ جهانی دوم است؛ چراکه حادثه بزرگی که رقم میخورد، اشغال ایران توسط نیروهای متفقین در حین جنگ جهانی دوم است. نکته دیگر عدم وفاداری شوروی به پیمان سهجانبهای است که در تهران به آن متعهد شده بود. شوروی این تعهد را نقض میکند و نیروهای ارتش سرخ را در کشور نگه میدارد. اشغالگری ارتش سرخ ادامه پیدا میکند و حتی شوروی تلاش میکند بخشی از ایران را جدا کند. مخاطب وقتی به تماشای روایت این مستند مینشیند متوجه میشود که مساله حاکمان وقت شوروی، تنها به دست آوردن امتیاز نفت شمال نبوده است. آنها اهداف جدیتری داشتند که یکی از آنها بحث تجزیه ایران بود.
درست است که موضوع اصلی مستند شما یک تحول تاریخی است اما بهعنوان یک مستندساز فکر میکنید این مستند چه نسبتی با جامعه امروز دارد؟ فکر میکنید ایرانیانی که امروز وضعیت بحرین یا بخش جداشده آذربایجان از ایران را میبینند، چه نگاهی به سوژهای مانند سوژه مستند شما دارند؟
ناچارم کمی بیپرده به این موضوع اشاره کنم که به قصد و با تعمد، روایت مستندم را به وضعیت جامعه امروز ایران گره نزدم. تعمدا به دنبال پیوند روایت این مستند با دوران معاصر نرفتم و تلاش کردم آن برهه از تاریخ را بررسی کنم. برههای که اشغالگری و دسیسه برای تجزیه ایران اتفاق افتاده است و در برابر آن مردان کارآزموده در عالم سیاست، تلاش میکنند تمامیت ارضی ایران را محافظت کنند. البته این هم واقعیت است که ایران امروز هم دچار مشکلاتی از این دست هست. ایران امروز هم از هر سو تحت فشار است و در اطراف کشورمان درگیریهای بسیاری جریان دارد. به همین دلیل اگر در داخل کشور اتحاد وجود نداشته باشد، چه بسا که اتفاقات تلخ تاریخی تکرار شود. کارآزموده بودن و کاربلد بودن آنهایی که در رأس هرم سیاسی حضور دارند و میزان تلاششان برای شکلگیری گفتوگوهای جهانی و ایستادگی پای کلیتی به نام «میهن» میتواند تمامیت ارضی ایران را تضمین کند.
بالاخره هر مستندی از این جنس، در دلش یک هشدار هم دارد. فکر میکنید نوک پیکان مستند شما و هشداری که مطرح میکند، بیشتر به سمت مسئولان است یا مردم؟ بهخصوص که به نظر میرسد آن اتحادی که به آن اشاره کردید، بهصورت جدی در معرض تهدید قرار دارد.
دقیقا همینطور است. این یک واقعیت است که تاریخ برای عبرت و آموختن است. ما در این مستند داریم یک واقعه تاریخی را بررسی میکنیم و میخواهیم نشان دهیم که چه اتفاقی در جریان تجزیه یک کشور رخ میدهد. در فضایی که کشور بیگانه فرصت جولان در کشور را پیدا کند و به فکر جداسازی بخشهایی از کشورمان هم بیفتد، همواره اتفاقی که ما انتظارش را داریم رخ نمیدهد. مهم درک و دریافتی است که مخاطب در مواجهه با چنین مستندی به آن دست پیدا میکند. فیلمساز الزاما نباید درباره پیامها و نظراتی که در فیلمش به دنبال طرح آنها بوده، بهصورت علنی صحبت کند و باید دید مخاطبان چه برداشتی از روایت اثر دارند. من این فیلم را ساختهام و دوست دارم مخاطبان برداشت خود را از این مستند داشته باشند و هیچ پیشداوری نمیخواهم درباره آن داشته باشند.
ادامه مطلب را اینجا بخوانید.