هومن جعفری، خبرنگار: سرگرم کردن تودههای مردم را کار اصلی رسانه میدانند که خب حرف بیراهی نیست. دو کارکرد اصلی رسانه به معنای عام، چیزی غیر از آموزش و سرگرمیسازی برای مخاطب نیست. تمام فیلمها، سریالها، نمایشهای ورزشی، برنامههای غیرخبری و حتی پخش مستقیم مسابقات ورزشی تمام و کمال با نیت سرگرمیسازی صورت گرفته و بهتدریج تبدیل به یک صنعت شده است.
با اختراع رادیو و فراگیر شدن آن در جوامع غربی، این رسانه تبدیل به بزرگترین رسانه سرگرمیساز جهان شد. برنامههای فراوانی در کشورهای مختلف ساخته شد که هر کدام میلیونها شنونده داشتند و برای چند دهه، به کار خود ادامه میدادند. بسیاری از این برنامهها هنوز سرپا هستند و برخی از آنها قدمتی نزدیک به 100 سال دارند. بهعنوان مثال یکی از قدیمیترین برنامههای رادیویی هنوز در حال اجرای انگلیس، برنامهای است به نام «Shipping Forecast» که نود و هفتمین سال اجرای آن فرا رسیده است. این برنامه کاملا ساده، پیشبینی وضعیت هوا برای کشتیهایی است که در سواحل انگلیس حرکت میکنند. اگر شما ماهیگیر یا تاجر یا دریانورد هستید میتوانید از خدمات این برنامه استفاده کنید. این برنامه فقط به پوشش وضعیت باد یا میزان بارندگی یا آفتابی بودن سواحل مختلف اشاره نمیکند. موسیقی و ترانههای دریانوردی هم در این برنامه مورد استفاده قرار میگیرد. این برنامه به قدری در انگلیس طرفدار دارد که سرود آن در مراسم افتتاحیه المپیک لندن اجرا شد. قدمت 97 ساله این برنامه در فرمت رادیویی را دست کم نگیرید.
اما نکتهای که درمورد برنامههای سرگرمیساز رادیویی باید مورد اشاره قرار بگیرد این است که عمده آنها بعد از جنگ جهانی دوم و با گسترش تلویزیون، اجرای زنده خود را به این رسانه جدید منتقل کردند. بسیاری از برنامههای رادیویی که میکوشیدند تا با اجرای موسیقی زنده یا نمایش رادیویی، مخاطب جذب کنند، با فرمت تلویزیونی مسیر گذشته را پیش گرفتند. پخش مستقیم تلویزیونی آنها بهگونهای بود که ما در ایران در برنامه رادیو هفت منصور ضابطیان دیدیم. یعنی اگر در فرمت رادیویی، بازیگر و نوازنده و مجری و عوامل، به صورت صوتی در اجرای کار حضور داشتند، در فرمت تلویزیونی فقط تصویرشان اضافه شده بود. نه نیاز به فضاسازی خاصی داشت و نه دکوری برایش ساخته میشد. همان محتوای رادیویی با تصویر زنده مردان و زنانی که تولیدش میکردند به دست مخاطب رسانه جدید میرسید. بهتدریج برنامههای سرگرمیساز منحصربهفردی برای تلویزیون طراحی شد. عمدتا از «ستاره تگزاس» بهعنوان نخستین برنامهای یاد میشود که در کنار حفظ فرمت رادیویی، فرمت تلویزیونی را نیز اضافه کرد.
نخستین برنامههای سرگرمیساز
هرچند باید تاکید کنم که عمده برنامههای ابتدایی سرگرمیساز تلویزیون، به ورژن یا نسخه تصویری برنامههای رادیویی برمیگشت، اما استقبال شدید میلیونها مخاطب سبب شد تا بسیاری دنبال ایدههای انحصاری و جدید باشند. با رقابت شدید شبکههای تلویزیونی با یکدیگر برای جذب مخاطب، اهمیت ابداع شیوههای جدید برای سرگرم کردن آنها افزایش پیدا کرد.
نخستین برنامه رئالیتیشو یا نمایش واقعیت، برنامه «بازی دوستیابی» بود که از 1965 آغاز شد. شبکه «ای.بی.سی» از 1965 تا آخرین قسمت آن در 2021 پخشکننده اصلی بود. این برنامه 30 دقیقهای را چاک بریس تهیه میکرد و نخستین نوع از برنامههای «مسابقهمحور» لقب گرفت. میزان اهمیت این برنامه آنقدر بود که برای دو دهه، برنامههای اینچنینی به تسخیر تهیهکننده اصلیاش درآمد. آخرین فصل این برنامه در سال 2021 توسط ای.بی.سی تهیه شد. مجری برنامه زویی دشانی، بازیگر و موسیقیدان و خواننده این برنامه مایکل بولتون خواننده قهار آمریکایی بود. این برنامه هشت قسمتی در پایان فصل اول کنسل شد تا نخستین برنامه سرگرمیساز بعد از نیم قرن به پایان خود سلام کند.
برنامههای مسابقه محوری از این دست، بر مبنای تعامل بین میهمان ویژه شکل میگرفتند. مثلا چند نفر از چند نفر سوالاتی بکنند. در نسخه اولیه آمریکایی، برنامه مبتنیبر زوجیابی بود. یک آقا یا خانم مجرد درحالیکه در جایی پنهان شده بود از دو یا سه میهمان مجرد دیگر سوالاتی درمورد سلیقه یا زندگیشان میپرسید و درنهایت یکی از زوجها را برای آشنا شدن انتخاب میکرد. همین نوع از بازی بین سلبریتیها نیز مد شد. یعنی فرض کنید دو یا سه بازیگر و خواننده و ورزشکار محبوب دور هم جمع شوند و بخواهند یک مسابقه 20 سوالی داشته باشند. ایده اولیه بسیار درخشان و از همه مهمتر بسیار پرتکرار بود. این ایده که چند میهمان جایی جمع شوند و بر سر چیزی با هم رقابت کنند، پرتکرارترین فرم مسابقات تلویزیونی در جهان است. منتها امتیاز ویژه چاک بریس این بود که این برنامه را به صورت انحصاری روی زوجیابی متمرکز کرد و نسخههای متعددی از آن را ساخت که هنوز هم ادامه دارند.
نخستین تلاشها برای ورود مخاطب به برنامه
دنیای سرگرمیسازی در این سالها مشغول ایجاد ژانرهای جدید بود. از برنامههای خبری بگیرید تا وسترنهای جاندار تا برنامههای کمدی سیتکام یا کمدیهای موقعیت تا سریالهای پلیسی! کمدیهای سیتکام بهتدریج مخاطبان را وارد محل تولید مجموعه کردند. البته این اولین حضور مخاطبان در این برنامهها نبود. پیش از این در برنامههای رادیویی و تلویزیونی نمایشی، مخاطبان میتوانستند حضور داشته باشند. در بسیاری از برنامههای موسیقیمحور هم چنین بود. مثلا فرانک سیناترا یا خوانندگان بزرگ دیگر، در یک سالن معروف یا حتی در سالن خود استودیو، اجرا و خوانندگی همزمان را برعهده میگرفتند که سبک پرطرفداری بود. در این سبک، خواننده با استفاده از محبوبیت و کمی هم طنزپردازی، مخاطبان را با لطیفههایی ساده به خنده میانداخت و بعد هم قطعهای اجرا میکرد. عمده این برنامهها با عنوان شبی با فلانی قابل سرچ هستند. مثلا شبی با سیناترا.
ظهور برنامههای واقعیتمحور
برای عنوان برنامههای رئالیتیشو، ترجمههای مختلفی صورت گرفته اما درنهایت همه روی خود همان واژه رئالیتیشو به توافق رسیدهاند چون ترجمهای مثل برنامههای واقعیتمحور، خیلی گویا و قابل فهم نیست. نخستین نوع از این سریالها را دوربین مخفی لقب دادهاند. در 1948 نخستین نوع از این برنامه با نام دوربین مخفی یا «کاندید کامرا» راهاندازی شد و با استقبال مواجه گردید. ایده اینکه برنامهای ساخته شود که آدمهای داخل آن الزاما معروف نباشند و حتی بشود آدمهای عادی را داخلش نشان داد، از همین سریال آغاز شد. در دهه 90 میلادی، تهیه برنامههایی در نظر گرفته شد که افراد عادی هم داخلش حضور داشته باشند. درحقیقت در این برنامهها، نابازیگرها در اولویت بودند. در آغاز هزاره دوم، این نوع سریالها به شکلی بسیار قارچوار تولید شدند و به دلیل ظهور اینترنت، شناختی جهانی را تجربه کردند. برنامههای واقعیتمحور، بهتدریج به مسابقات و رقابت آدمها تبدیل شد. در سریالهایی مثل بازمانده، آدمها در جزیرهای دورافتاده به تلاش برای بقا میپرداختند. این برنامهها به جذابترین شکل ممکن در تمام هنرها و رشتههای مختلف ورزشی و صنعتی تکثیر شد. تمام برنامههای استعدادیابی در هر شاخهای را باید بخشی از این ژانر لقب داد. مثلا برنامههای استعدادیابی موسیقی عملا با حضور چند داور سرشناس و صدها متقاضی گمنام ولی دارای استعداد برگزار میشود که برندگان این رقابت به شهرت و ثروت فراوان میرسند. درهمین زمینه، میتوانید هرچه دلتان میخواهد را جای افراد دارای استعداد موسیقی بگذارید. مثلا یک برنامه درمورد گریمورها یا برنامهای درمورد نقاشها یا برنامهای درمورد سازندگان وسایل و ابزارهای فلزی یا برنامهای درمورد طرفداران اتومبیلهای مسابقهای. حتی مسابقهای درمورد تردستها! درحقیقت همه اینها، بخشی از بازی درگیر کردن مخاطبان ناشناس ولی با استعداد و معرفی آنها به دنیا در جریان یک رقابت هستند. آخرین نمونه قابل ذکر مسابقه بازی ماهی مرکب است که در انگلیس و بر مبنای سریالی به همین نام از کره جنوبی ساخته شد و آدمهای مختلف در آن رقابت کردند تا برنده جایزه بزرگ باشند.
نخستین و موفقترین
«بازمانده» نخستین و تا به امروز موفقترین سریال رئالیتیشویی است که ساخته شده است. سی.بی.اس تا امروز 42 فصل از این برنامه را ساخته و برای ساخت سریهای بعدی هم تردیدی وجود ندارد. برنده این مسابقه بزرگ برای رقابت در خشکی یک میلیون و برای رقابت در دریا، دو میلیون دلار جایزه میگیرد و به همین خاطر است که این رقابت بسیار جذاب و تماشایی از آب درآمده. ایده این است که گروهی از شرکتکنندگان داوطلب در یک محیط بسته و ایزوله شده مثل جنگل یا جزیره قرار میگیرند و باید تا رسیدن به اهداف نهایی، با طبیعت بسازند و برای خود آب، غذا و پناهگاه فراهم کنند. هر قسمت از این سریال در کشورهای مختلف فیلمبرداری شده و همین موضوع آن را از تکراری بودن درآورده است.
۰۲:۳۰ - ۱۴۰۲/۰۹/۲۸
کد خبر: 90927
خارجیها چگونه بیننده جذب میکنند؟؛
مخاطب و حضور در دو سمت دوربین
سرگرم کردن تودههای مردم را کار اصلی رسانه میدانند که خب حرف بیراهی نیست. دو کارکرد اصلی رسانه به معنای عام، چیزی غیر از آموزش و سرگرمیسازی برای مخاطب نیست.
مرتبط ها