کد خبر: 90389

قدرت گرفتن راست‌های افراطی در آرژانتین و هلند، زنگ‌های خطر را به صدا در آورده است؛

به راست راست

در تعریف ساده پوپولیسم را عوام‌گرایی، به معنای ترجیح خواست عام مردم در برابر نخبگان سیاسی و خواص تعریف کرده‌اند. مفهوم مردم در این تعریف نه یک مفهوم واقعی بلکه برساخته‌‌ سیاستمداران برای دوگانه‌سازی و کسب حمایت‌های جناحی است.

سیده‌حسنا پیروان، خبرنگار گروه جهان‌شهر: موهای بی‌نظم و ژولیده، کلمات نسنجیده و ناشایست، رفتار و عاداتی که هر لحظه او را بیش از پیش شبیه یک کابوی تمام عیار می‌کند، چیزی نیست جز نمایشی کوتاه از سخنرانی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا. این تمام آن‌چیزی است که می‌توان درباره «خاویر میلی» رئیس‌جمهور منتخب آرژانتین گفت. سخنرانی‌‌های ترامپ، چنان نمایش غلیظی از ابتذال و اضمحلال سیاسی بود که هر مخاطبی بعد از دیدن آن، احتمالا با این پرسش درونی مواجه شده که چگونه ممکن است چنین شخصی -که بیشتر به صحنه‌گردانان سیرک شباهت دارد تا یک شخصیت سیاسی- بر مسند ریاست جمهوری کشوری چون ایالات متحده تکیه بزند؟ آنچه ترامپ مظهر تام و تمام آن بود و اکنون در آرژانتین تکرار شده است، تحت عنوان «پوپولیسم» معرفی می‌شود.
در تعریف ساده پوپولیسم را عوام‌گرایی، به معنای ترجیح خواست عام مردم در برابر نخبگان سیاسی و خواص تعریف کرده‌اند. مفهوم مردم در این تعریف نه یک مفهوم واقعی بلکه برساخته‌‌ سیاستمداران برای دوگانه‌سازی و کسب حمایت‌های جناحی است. پایه‌های پوپولیست بر نژاد‌پرستی، ملی‌گرایی در برابر گسترش چشم‌گیر جهانی شدن، اهداف کوتاه‌مدت و تغییرات سطحی و از همه مهم‌تر بی‌ثباتی سیاسی بنا شده است.
برآمدن جریان‌های پوپولیستی در فضای حکمرانی کشورها، حاصل نارضایتی مردم در برابر سیاست‌های داخلی و یا جهانی کشورشان است. مردمی که جهانی شدن را تهدیدی برای هویت و ملیت خود می‌دانند، از ضعف ایدئولوژیک رنج می‌برند، از روند توزیع منافع اقتصادی و اجتماعی ناراضی‌اند و از فساد موجود در طبقه حاکمیت آسیب دیده‌اند، جذب صدای ساز و دهل جریان‌های پوپولیستی که اتفاقا از دور بسیار خوش است، می‌شوند. برخی تحلیلگران معتقدند اگر جنبش‌های چپ در هدایت مجدد خشم از نابرابری‌ها به سمت اهداف درست موفق‌تر بودند، شاید راست افراطی از جذابیت کمتری برخوردار می‌شد.

همدستی جریان اصلی با راست‌های افراطی
فرانسیس فوکویاما، صاحب نظریه «پایان تاریخ» پنج سال پیش در زمان مذاکرات اتحادیه اروپا با انگلستان، در یک گفت‌و‌گوی کوتاه با «جرج ایتون» از «ضرورت بازگشت سوسیالیسم» و هشدار به لیبرال‌ها مبنی‌بر اینکه «فکر نکنند لیبرال دموکراسی پایان جدید تاریخ است»‌ سخن گفت. او که از مخالفان سرسخت ترامپ و راست افراطی است، منظورش از بازگشت سوسیالیسم را جبران «شکاف بزرگ میان درآمد کارگران و ثروتمندان» توصیف کرده بود تا بلکه از این طریق بخشی از شکاف لیبرالیسم را بپوشاند. راست‌ها دقیقا بر همین شکاف‌ها سوار شدند و به قدرت رسیدند اما این قدرت گرفتن بدون همدستی احزاب جریان اصلی امکان‌پذیر نبوده و نیست. در همین آمریکا ترامپ توسط تشکیلات جمهوری‌خواه ایالات متحده خلق شد. در سراسر جهان غرب، احزاب جریان اصلی تمایل دارند به شدت با راست افراطی مخالفت نکنند و دیدگاهی جایگزین از آینده ارائه دهند، بلکه از لفاظی‌ها و سیاست‌های آنها تقلید می‌کنند. به عنوان نمونه بسیاری از سیاست‌هایی که ترامپ آنها را در دستور کار خود قرار داد، با شدت و ضعف توسط ‌بایدن ادامه پیدا کرد.

اروپا و آمریکا در دام پوپولیسم
ظهور امواج پوپولیستی در اروپا و ایالات‌متحده ریشه در قرن نوزدهم دارد. در این میان البته این جریان‌ها شاهد روندهای صعود و سقوط بسیاری بودند. به عنوان نمونه در سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم و شکست آلمان نازی و به تبع آن ناکامی اندیشه‌های فاشیستی غربی، جریان‌های پوپولیست و راست‌گرای غربی کاهش محبوبیت چشمگیری پیدا کردند. بسیاری از دول اروپایی حتی به‌دنبال زدودن تمامی مظاهر اندیشه‌های راستی از کشور خود بودند. به سبب افول اندیشه‌های ناسیونالیستی و نژادپرستی که از ویژگی‌های بارز احزاب دست راستی اروپا بود، روند جهانی شدن، ادغام حکمرانی کشور‌های اروپایی در اتحادیه‌های بین‌المللی و فعالیت‌های برون‌مرزی نظامی و اقتصادی این کشورها رشد‌قابل توجهی پیدا کرد؛ امری که خود منجر به تولد دوباره‌‌ جریان‌های راست شد.

ادامه مطلب را اینجا بخوانید.

مرتبط ها