کد خبر: 89502

سیاست‌ورزی کیسینجر نمادی از سیاست خارجه یک قرن اخیر ایالات‌متحده بود؛

هوش سیاه مکر و جنایت

سیاست‌ورزی کیسینجر نمادی از سیاست خارجه یک قرن اخیر ایالات‌متحده بود، ترکیب جنایت و فریب برای حفظ هژمونی.

فرهیختگان: ‌ماکار آلکسیویچ،‌ پیرمرد مسن رمان «بیچارگان» ‌فئودور داستایفسکی‌ در یکی از نامه‌هایش به معشوقه‌اش نوشته بود که ‌از یادآوری خاطرات خوشایند نیز احساس بدبختی می‌کنم.‌ این جمله وصف حال ‌هنری کیسینجر‌، وزیر خارجه سابق آمریکا است که روز چهارشنبه در 100 سالگی مرد. نام او در بسیاری از صفحات سیاه تاریخ ایالات‌متحده، مانند حمایت از کودتای ۱۹۷۳ در شیلی یا حمله به تیمور شرقی در سال ۱۹۷۵و به‌ویژه جنگ ویتنام به چشم می‌خورد. او حالا باید برای جنایاتش که مطمئنا برایش خاطرات خوشایندی بود، احساس بدبختی کند. کیسینجر که در دولت‌های ریچارد نیکسون و جرالد فورد نقشی تعیین‌کننده در سیاست خارجی آمریکا داشت و به واشنگتن در برقراری ارتباط با چین کمک کرد، قراردادهای کنترل تسلیحات را با اتحاد‌جماهیر‌شوروی منعقد کرد؛ به جنگ ویتنام پایان داد و به گسترش روابط بین اسرائیل و همسایگان عرب آن کمک کرد؛ در خانه‌اش در ایالت کانتیکات مرد تا پای یکی دیگر از جنایتکاران باهوش تاریخ هم به زیر خاک باز شود. کیسینجر بخش قابل توجهی از عمرش را در یک دوگانه سیاه و سفید گذراند‌. برخی او را یک سیاستمدار برجسته می‌دانستند و به او علاقمند بودند اما بسیاری دیگر او را یک جنایتکار جنگی می‌خواندند. استناد آنها به برخی روزنامه‌نگاران، فعالان سیاسی و وکلای حقوق بشر‌ است که براساس مدارک، اسناد، گفت‌وگوها و مکالمات تلفنی، گزارش‌های خارج‌شده از رده‌بندی محرمانه و تلگرام سفارت‌ها به نقش کیسینجر در جنایات بنگلادش، کامبوج، آفریقای جنوبی، لائوس، خاورمیانه و آمریکای لاتین پی برده‌اند و بر همین اساس کیسینجر را یک جنایتکار جنگی می‌دانند. به‌دلیل همین جنایت‌ها و مداخله در امور سایر کشورها، براساس نظرسنجی مجله سیاست خارجی، 32.21 درصد از «محققان بزرگ روابط بین‌الملل آمریکا» او را مهم‌ترین وزیر امور خارجه ایالات متحده از سال ۱۹۶۵ در نظر گرفتند.
کیسینجر در دهه 1970 در اوج قدرت خود در میانه جنگ سرد بود، زمانی که به عنوان مشاور امنیت ملی و وزیر امور خارجه در دولت ریچارد نیکسون‌ جمهوری‌خواه خدمت می‌کرد. پس از استعفای نیکسون در سال 1974 در میان رسوایی واترگیت، او به عنوان وزیر امور خارجه در زمان جانشین نیکسون، رئیس‌جمهور جرالد فورد، به عنوان یک نیروی دیپلماتیک باقی ماند. با وجود تمام جنایت‌ها، شاید بزرگ‌ترین و پراهمیت‌ترین نقش کیسینجر، در برقراری روابط آمریکا و چین باشد. او در دهه 1970 در دولت ریچارد نیکسون به‌عنوان وزیر امور خارجه آمریکا به چین سفر کرد و زمینه عادی‌سازی روابط دو کشور را فراهم کرد. بعدها در سال 2011 کیسینجر در کتابی درباره چین فراز و فرود از سرگیری این روابط را تشریح کرد. کیسینجر یک‌سال بعد از سفر به چین، در سال ۱۹۷۳ به‌خاطر تلاش‌هایش برای پایان بخشیدن به جنگ ویتنام جایزه صلح نوبل را دریافت کرد. او اگر‌چه از ارتباط با چین، اعتبار دوچندانی کسب کرد اتفاقا در دولت ترامپ، به خاطر هشدار دادن به رئیس‌جمهور آمریکا درخصوص عدم رابطه با پکن، کیسینجر از کمیته مشورتی پنتاگون اخراج شد.

ایران
کیسینجر که از افراد موثر در متقاعد ساختن کارتر برای پذیرش ورود شاه ایران به آمریکا بوده است، در چهاردهه گذشته به مساله ایران نیز به‌عنوان بخشی از تهدیدهای آمریکا ورودی جدی‌ داشته است. او در مصاحبه‌ای درباره ایران و آمریکا گفته که «آمریکا درحال گسترش دام برای روسیه و چین است و در این استراتژی آخرین میخ ‌تابوت‌، ایران است. کشوری که هدف اصلی‌ اسرائیل است. من به پنتاگون گفته بودم که هفت کشور خاورمیانه به‌دلیل منابع طبیعی آنها باید مهار شوند؛ آخرین آنها ایران است. برای این استراتژی پنتاگون تقریبا خوب عمل کرده و فقط ایران مانده است. ایران می‌تواند شرایط را به‌نفع ما رقم بزند.» کیسینجر در دولت ترامپ نیز مشورت‌های مهمی درباره ایران و سایر کشورها به رئیس‌جمهور آمریکا داده است. او در آبان سال 96 چندماه پیش از خروج آمریکا از برجام، در دیدار با ترامپ به او گفته بود که «بهترین راه برای کنترل نفوذ و قدرت‌گیری ایران در منطقه این است که به هیچ‌وجه اجازه داده نشود که ایران از مزایای برجام -همچون مسائل تجاری- بهره‌مند شود و در عین‌حال تحریم‌های جدید علیه این کشور اعمال شود تا پیوسته درگیر باشد.» این دقیقا همان سیاستی است که ترامپ چندماه بعد در دستور کار خود قرار داد و با خروج از برجام، شدیدترین تحریم‌ها را علیه ایران اعمال کرد. سه‌ماه بعد از این دیدار، کیسینجر در نشست «چالش‌های جهانی و راهبرد امنیت ملی ایالات متحده» کمیته نیروهای مسلح مجلس سنای آمریکا، ایران را به تلاش برای احیای امپراتوری گذشته‌اش متهم کرد و مدعی شد: «اگر کنترل مناطق بازپس‌گرفته‌شده از داعش در اختیار ایران قرار بگیرد، دامنه نفوذ این کشور از تهران به بغداد، دمشق و بیروت خواهد رسید.» او تهران را بزرگ‌ترین چالش عصر حاضر منطقه خاورمیانه خواند و با اشاره به اینکه جمهوری اسلامی ایران درطول سالیان‌سال بیش از دیگر قدرت‌های منطقه خاورمیانه توانسته است یکپارچگی سیاسی و فرهنگی خود را حفظ کند، گفت که آمریکا برای مقابله با آنچه وی گسترش نفوذ ایران در خاورمیانه خواند، باید راهبردی را که درقبال شوروی سابق در دوران جنگ سرد را درپیش گرفت، پیاده کند.

ادامه مطلب را اینجا بخوانید.

مرتبط ها