کد خبر: 89192

میراحمدرضا مشرف، پژوهشگر حوزه بین‌الملل:

تحولات افغانستان؛ هفته‌‌ای نگران‌‌کننده برای حوزه فرهنگ و تمدن فارسی

در روزهایی که تحولات سیاسی و نظامی در غزه توجه اکثر رسانه‌های خارجی و داخلی را به خود معطوف کرده است، در افغانستان نیز شاهد رخدادهای مهمی بوده‌ایم.

میراحمدرضا مشرف، پژوهشگر حوزه بین‌الملل:در روزهایی که تحولات سیاسی و نظامی در غزه توجه اکثر رسانه‌های خارجی و داخلی را به خود معطوف کرده است، در افغانستان نیز شاهد رخدادهای مهمی بوده‌ایم که می‌توان آنها را در چهارچوب چند حوزه معین مورد تفکیک و بررسی قرار داد:
1. حوزه سیاسی: طی روزهای گذشته شاهد دو رخداد مهم در حوزه تحولات سیاسی افغانستان بوده‌ایم؛ رخدادهایی که به ظاهر در دو مسیر کاملا متمایز به‌وقوع پیوسته و هر یک می‌تواند وضعیت متفاوتی از شرایط این کشور را ترسیم کند. انتشار گزارش «فریدون سینیور اوغلو» نماینده مستقل دبیر کل سازمان ملل در رابطه با اوضاع فعلی افغانستان یکی از همین موارد بود که بازتاب‌های زیادی را به‌دنبال داشت. در این راستا اگر‌چه طالبان منتقد بخش‌هایی از این گزارش به‌ویژه مواردی چون تشکیل یک گروه تماس، پایبندی طالبان به تعهدات بین‌المللی، لزوم تشکیل دولت فراگیر و گفت‌وگوی بین‌الافغانی بودند، اما از کلیت گزارش راضی به‌نظر می‌رسیدند؛ چرا‌که از یک‌سو دنیا را به تعامل هر چه بیشتر با طالبان فرا می‌خواند و از سوی دیگر بر حل سریع معضلاتی مانند دارایی‌های مسدود شده افغانستان و بازنگری در رژیم تحریم‌ها علیه این کشور تاکید داشت. بدین ترتیب در شرایطی که این گزارش پیشرفت بزرگی برای طالبان به شمار می‌آمد، گروه‌های مدافع حقوق بشر، حقوق زنان و دیگر مخالفان طالبان عکس‌العمل منفی شدیدی در برابر آن نشان داده و توصیه‌های آن را به مماشات و تعامل با طالبان تعبیر کردند.
اما در‌حالی‌که به‌نظر می‌رسید گزارش نماینده دبیرکل سازمان کفه سیاسی را به‌سمت طالبان سنگین‌ می‌کند، برگزاری نشستی در مسکو با حضور مخالفان برجسته امارت اسلامی طالبان از جمله احمد مسعود، می‌توانست پیامدهایی معکوس برای آنها به‌دنبال داشته باشد. صرف‌نظر از اینکه جلسه به دعوت یکی از احزاب سیاسی روسیه و در غیاب مقامات برجسته دولتی این کشور برگزار شد و همه مخالفان طالبان نیز در آن حضور نداشتند؛ نفس برگزاری آن در یکی از کشورهای بزرگ ذی‌نفع در مسائل افغانستان درخور توجه بوده و ناکامی برای طالبان تلقی می‌شد. عکس‌العمل سخنگوی طالبان در مذمت اقدام روس‌ها در میزبانی از مخالفان‌شان هم دقیقا در همین راستا قابل توجیه و تفسیر است، به‌ویژه با درنظر گرفتن این مهم که به فاصله کمی بعد از برگزاری این اجلاس، شاهد وقوع چندین انفجار در کابل و برخی دیگر از ولایات افغانستان و در‌واقع قدرت‌نمایی مخالفان طالبان بودیم. اما شاید سوال مهم این باشد که آیا می‌توان در میان این دو تحول متفاوت خط ارتباط و اتصالی برقرار کرد؟ هر چند پاسخ صریح دشوار به‌نظر می‌رسد، اما این تحلیل دور از ذهن نیست که انتشار گزارش سازمان ملل و بالا رفتن احتمال شناسایی طالبان از سوی آمریکا و جوامع غربی، روسیه را به‌سوی انجام یک مانور سیاسی هشدار‌آمیز به طالبان و در کنار آن آمریکا و غرب سوق داده باشد.
2. حوزه امنیتی: اقدام تروریستی در به شهادت رساندن دو عالم بر‌جسته شیعه در هرات را شاید بتوان مهم‌ترین تحول امنیتی افغانستان در روزهای اخیر برشمرد. اگرچه هیچ گروهی تا‌کنون مسئولیت این حمله را بر عهده نگرفته و حتی احتمال آن وجود دارد که همچون گذشته داعش مسئول شناخته شود، اما نتیجه هرچه که باشد چیزی از بار مسئولیت طالبان در این مورد کم نمی‌کند. در چند هفته اخیر حملات تروریستی به جامعه تشیع افغانستان به شدت اوج گرفته چنان که در کنار ترور اخیر می‌توان به چندین انفجار تروریستی در مساجد و دیگر اماکن تجمع آنها اشاره کرد. در وهله اول شاید ارائه این تحلیل که برخی با نیت برهم زدن روابط میان شیعیان و امارت اسلامی طالبان دست به چنین اقداماتی می‌زنند، چندان هم بی‌ربط و خارج از چهارچوب به‌نظر نرسد. اما سوال اساسی این است که طی دو سالی که از استقرار امارت اسلامی در افغانستان می‌گذرد، چرا هیچ یک از عوامل این اقدامات و ترورها توسط طالبان شناسایی و دستگیر نشده‌اند؟ در این راستا حاکمان کابل حتی برای ظاهر‌سازی هم که شده هیچ‌گونه سعی و تلاشی از خود نشان نداده‌اند تا حداقل این امیدواری به‌وجود آید که آنها پیگیر چالش‌های امنیتی شیعیان هستند. نتیجه این است که وقوع چنین رخدادهایی به همراه تحولات دیگری همچون حذف شیعیان از ساختارهای سیاسی همچون شورای علما، در نهایت منجر به تقویت احساس سرخوردگی شیعیان از امارت اسلامی طالبان خواهد شد.
3. حوزه فرهنگی و تمدنی: اما مهم‌ترین و در‌عین‌حال درناک‌ترین تحولات افغانستان در روزهای اخیر را باید در حوزه فرهنگی و تمدنی جست‌وجو کرد. از زمان استقرار مجدد نظام طالبان در افغانستان گزارش‌ها و اخبار متعددی در زمینه تلاش‌ها برای تضعیف حوزه فرهنگ و تمدن فارسی در این کشور منتشر شده است. در روزهای گذشته نیز وقوع برخی رخدادها موجب تقویت این باور شده است که طالبان به‌دنبال فارسی‌زدایی از تاریخ و فرهنگ افغانستان هستند. نخستین بحث‌ها در این زمینه وقتی مطرح شد که ملا برادر، معاون نخست‌وزیر طالبان به‌رغم بهره‌گیری دو کشور از حوزه تمدنی و به‌ویژه زبان مشترک، با یک مترجم زبان فارسی در تهران حاضر شد. عدم‌استفاده او از زبان فارسی آن هم در شرایطی که تسلط کاملی بر آن دارد، می‌توانست چه مفهومی داشته باشد؟ پاسخ این سوال را احتمالا بتوان در برخی اقدامات اخیر طالبان در داخل افغانستان جست‌وجو کرد. در این راستا تخریب نگاره سنگ‌کاری شده مولانا جلال‌الدین بلخی در مزار شریف بازتاب منفی فراوانی در میان مردم و دوستداران فرهنگ و زبان فارسی بر جای گذاشت، البته طالبان پیش از این هم نسبت به تخریب بنایی معروف به «دیوار نخبگان» اقدام کرده بودند؛ دیواری که تصاویر و آثاری از 20 نفر از شعرا و ادیبان فارسی را در خود جای داده بود. مقارن با تخریب سنگ‌نگاره مولانا، رئیس تازه منصوب شده دانشگاه بلخ هم در دستورالعمل صریح به‌کارگیری و استفاده از هرگونه واژه بیگانه در مکاتبات این دانشگاه را ممنوع اعلام می‌کند؛ البته نکته بسیار دردآور ماجرا این است که او در حالی واژگانی چون دانشگاه و دانشکده را بیگانه بر‌می‌شمرد که در متن دستور خود از به‌کارگیری واژه‌ای مانند «ترانسگریپت نمرات» ابایی ندارد.
در هر حال توجه به چنین مواردی باعث شده تا بسیاری از ادبا و علما و همچنین دوستداران زبان فارسی در افغانستان نسبت به آینده زبان فارسی در افغانستان هشدار دهند. بر همین اساس در جریان برگزاری سی‌و‌یکمین هفته کتاب در تهران که با شعار «آینده خواندنی است» برگزار شد، آقای کاظم کاظمی یکی از مفاخر ادبیات فارسی افغانستان، در بیانی هشدارآمیز اعلام می‌کند که با توجه به روندی که در‌حال طی کردن آن هستیم، آینده در افغانستان نه خواندنی، بلکه «ترجمه کردنی» خواهد شد. ابوطالب مظفری یکی دیگر از شعرا و اساتید حوزه ادبیات فارسی افغانستان هم در گفت‌وگویی نسبت به آینده زبان فارسی و احتمال رخدادی مشابه با آنچه که برای این زبان در هند رخ داد تذکر داده و با روند کنونی این نسل را احتمالا آخرین نسل شعرا و ادبای زبان فارسی در داخل و خارج از افغانستان بر‌می‌شمرد. در چنین شرایطی به‌نظر می‌رسد که نگاه فارسی‌زبانان و ادبای زبان فارسی در افغانستان به ایران و عکس‌العمل‌هایش در برابر این اقدامات طالبان دوخته شده است. اگر‌چه برخی خبرها حکایت از این دارد اقداماتی در حمایت از زبان فارسی در افغانستان از سوی جمهوری اسلامی صورت گرفته است، اما به‌طور قطع با توجه به هجمه‌ها، نیازمند کاری دقیق‌تر‌، شفاف‌تر و با قوت بیشتر هستیم.

مرتبط ها