کد خبر: 89191

ابوالقاسم رحمانی، دستیار سردبیر:

موضع فان فانی

چطور می‌شود یکی از اصلی‌ترین مسببان بحران تامین معلم در نظام آموزشی کشور، ضمن خاطره‌بازی با زمان مدیریتش در وزارت آموزش‌و‌پرورش سهمی از نابسامانی موجود را گردن نمی‌گیرد و تازه به وضعیت موجود منتقد هم هست و سیاست‌های کلان تربیت معلم را هم زیر سوال می‌برد.

ابوالقاسم رحمانی، دستیار سردبیر: روز گذشته یادداشتی از علی‌اصغر فانی، از وزرای آموزش‌و‌پرورش دولت حسن روحانی در صفحه اول روزنامه اعتماد منتشر شد که علی‌رغم اهمیت بالایی که داشت، زیر سایه حواشی ایجاد‌شده حول تیتر یک این روزنامه، آنطور که باید به آن توجه نشد و من را یاد یک حکایت مشهور انداخت. نقل است یک افسر آلمانی که در جریان جنگ جهانی دوم از کارگاه پیکاسو در پاریس دیدن می‌کرد، وقتی نگاهش به تابلوی گرنیکا افتاد از آشوب نوگرایانه‌‌ای که در این نقاشی مشهود بود یکه خورد و از پیکاسو پرسید‌: «این کار شماست؟» و پیکاسو آرام پاسخ داد: «نه، کار شماست!»
حقیقتا بعد از مرور خط به خط این یادداشت انگشت به دهان ماندم که چطور می‌شود یکی از اصلی‌ترین مسببان بحران تامین معلم در نظام آموزشی کشور، ضمن خاطره‌بازی با زمان مدیریتش در وزارت آموزش‌و‌پرورش سهمی از نابسامانی موجود را گردن نمی‌گیرد و تازه به وضعیت موجود منتقد هم هست و سیاست‌های کلان تربیت معلم را هم زیر سوال می‌برد.
علی‌اصغر فانی که در سال 92 و در زمان مدیریتش در وزارت آموزش‌و‌پرورش ناظر به مساله استخدام معلم گفته بود چند هزار معلم مازاد داریم، حالا منتقد کمبود معلم در کشور شده و تز مدیریتی هم برای اداره نظام آموزشی کشور می‌دهد. فانی که همان سال‌ها و بعد از آن بارها و بارها حرف از مازاد معلم و نیرو در آموزش‌و‌پرورش می‌زد، در زمان مدیریت خودش بر نظام آموزش‌و‌پرورش کشور بیش از 120 هزار معلم بازنشسته شدند بدون اینکه جایگزینی داشته باشند و مضاف بر این هر ترفند و سیاستی را هم پیش گرفتند تا به جایگاه و نقش دانشگاه فرهنگیان لطمه بزنند و این مسیر را برای تربیت و تامین معلم بایکوت کنند. منتها حالا قلم‌فرسایی می‌کنند و در جایگاه دانای کل، نسخه انتقادی و پیشنهادی برای وضعیت موجود و راه‌های برون‌رفت از آن می‌نویسند. آنقدر هم خیال‌شان راحت است و دلخوش، به ضعف مدیریتی در نظام آموزشی کشور واقفند که ابایی از این تناقض‌گویی‌ها ندارند.
در تمام این سال‌ها که پیگیر شبکه مسائل نظام آموزش‌و‌پرورش کشور بودم، کمتر کسی را دیدم و پای حرف‌هایش نشستم که مدافع سیاست‌های فانی در این حوزه باشد. حتی وزرایی که قبل و بعد از او در همان دولت روحانی مسئولیت گرفتند هم از منتقدان رویه‌های فانی بودند. هم منتقد ادعاها و ریل‌گذاری‌هایی که برای تامین نیروی انسانی داشت و هم تلاش بی‌وقفه‌ای که برای خروج دانشگاه فرهنگیان می‌کرد. اما خب حالا که عمق نابسامانی‌ها و ناکارآمدی‌های مدیریتی در حوزه آموزش‌و‌پرورش بیشتر هم شده، بد نیست امثال فانی و همفکرانش ماهی خودشان را از این آب گل‌آلود بگیرند.
مرور برخی اظهارات برای شرح این تناقض‌گویی‌ها هم بد نیست. خاطرم هست چند سال پیش، حمیدرضا حاجی‌بابایی، یکی دیگر از وزرای آموزش‌و‌پرورش کشور در تشریح علت وضعیت نابسامان کلاس‌های درس و کمبود معلم در کشور با اشاره به نقش فانی در وضعیت پیش‌آمده گفت: «‌چرا باید به روزی بیفتیم که همین دوستانی که در سال ۹۲ به ما اعتراض می‌کردند و می‌گفتند ‌همه حق‌التدریسی‌ها، نهضتی‌ها، خدماتی‌ها و آشپزها را معلم کرده‌اند،‌ امروز به جایی برسند که شاهد باشیم در بسیاری روستاها مدارس نوبت اول دبیرستان به علت نداشتن معلم تعطیل شده‌اند. نرم 22.5 دانش‌آموز درهرکلاس به بالای ۳۰ نفر رسیده است. چرا دانشگاه فرهنگیان را تعطیل کردند و کار به جایی رسید که رهبری به دانشگاه فرهنگیان رفتند؟ اینها را باید پاسخگو باشند. اینها معتقد بودند که باید آموزش‌و‌پرورش را به بخش خصوصی بدهیم، لذا معلمان بازنشسته می‌شدند و جای آنها معلم نمی‌گرفتند.»
لب مطلب اینکه جامه انتقاد به وضعیت آموزش‌و‌پرورش در کشور به تن بعضی‌ها زیادی زار می‌زند. امثال علی‌اصغر فانی که خود سبب‌ساز وضعیت موجود و کمبودها در تامین معلم برای کلاس‌های درس هستند و راهکارهایی هم برای برون‌رفت از این وضعیت ارائه می‌کنند و همچنان هم برخلاف سیاست‌های کلان کشور و مدنظر رهبری ‌شأن دانشگاه فرهنگیان و تربیت‌دبیر شهید رجایی را رعایت نمی‌کنند، بهتر است گذشته را مرور و از تک‌تک دانش‌آموزانی که همچنان بعد از گذشت سه ماه از آغاز سال تحصیلی معلمی سر کلاس‌شان نیست یا به‌خاطر ایدئولوژی وزرای آموزش‌و‌پرورش مبنی‌بر خصوصی‌سازی آموزش و کاهش هزینه‌ها مجبور به نشستن پای حرف و تدریس معلمان آموزش‌ندیده و کم‌کیفیت هستند، عذرخواهی کنند و به این سوال هم پاسخ بدهند که اگر پیشنهادی برای بهبود شرایط هست، چرا همان موقع به کار گرفته نشد تا به این روز و احوال نیفتیم.
قبل‌تر هم گفتیم و حالا هم مرور می‌کنیم که گره مسائل و مصائب موجود در نظام آموزش‌و‌پرورش کشور چیزی فراتر از این کمبود‌ها و آن مازادهاست. مساله در نوع نگاه به نظام آموزشی در منظومه فکری وزرایی است که هرکدام در زمان تصدی مسئولیت یک هدف را دنبال کردند و آن هم کاهش بار روی دوش این وزارتخانه و برون‌سپاری هم‌و‌غم خانواده‌ها برای تزهای سرمایه‌دارانه است؛ گرهی که چپ و راست، انگیزه‌ای برای باز کردن آن ندارند.

مرتبط ها