زهرا طیبی، خبرنگار گروه نقد روز: دوست گرمابه و گلستان هویدا، اما باهوشتر از نخستوزیر وقت بود. وقتی شنید که قرار است شاه او را از ریاست اداره سوم ساواک بردارد، خیلی زود فهمید که باید برای خروج از کشور برنامهریزی کند. خودش میگفت «اگر میماندم مرا هم برای راضی کردن مخالفان بازداشت میکردند.» در ساعت 10 صبح 9 آبان 57 و پرواز 757 هواپیمای ملی ایران به مقصد رم-ژنو، فردی به نام عالیخانی از کشور خارج شد و ثروتی حدود 135 میلیون تومان که به نرخ امروزی، معادل 630 میلیارد و 878 میلیون میشود را از کشور خارج کرد. عالیخانی اما یکی از نامهای مستعار پرویز ثابتی بود که برای خروج بیسروصدا از کشور آن را انتخاب کرده بود. اما ثابتی اسم جعلی و مدرک جعلی زیاد داشت تا از هرکدام به موقعش استفاده کند. رئیس اداره سوم ساواک که به امور امنیت داخلی میپرداخت خیلی از شکنجهها، بازداشتیها و توقیفها زیر نظرش انجام میشد. اقداماتی که البته ثابتی همیشه آن را انکار میکرد و حتی در نوشتن نامهها نیز از به کاربردن الفاظی که به نوعی انجام شکنجهها را تایید میکرد، امتناع میکرد. در گزارش امروز که با همکاری مرکز اسناد انقلاب اسلامی و روزنامه «فرهیختگان» تنظیم شده، قصد داریم به سوابق و فعالیتهای پرویز ثابتی در اداره سوم ساواک بپردازیم.
بهمن 1401 در جریان اتفاقات و ناآرامیها تجمعی در آمریکا برگزار شده بود که البته انتشار تصویر پیرمردی 86ساله حواشی زیادی به همراه داشت. انتشار این تصویر را میتوان خروج ثابتی از زندگی پنهانی 45ساله خود دانست. پیش از این و نزدیک به 10 سال قبل ثابتی، کتاب «دامگه حادثه» را منتشر کرده بود که در آن روایتهایی از دوران حضور و فعالیت خود، در ساواک مطرح کرد اما تا بهمن 1401 عکس و تصویر یا فیلمی از او منتشر نشد. حالا و در آذر1402 و در شرایطی که شبکه منوتو به خاطر فشارهای مالی کارفرمای صهیونیستیاش توان کمک به این شبکه را نداشته و در آستانه تعطیلی قرار دارد، مستندی به روایت پرویز ثابتی در حال پخش است. پرویز فرزند حسین در 1315در سنگسر و از پدر و مادری بهایی متولد شد. خودش میگفت نه مسلمان بوده نه بهایی، اصلا دینی نداشته است؛ اما اسناد نشان میدهد در پرسشنامه استخدامیاش در وزارت آموزشوپرورش، دادگستری و ساواک دین خود را مسلمان و شیعه اثنیعشری نوشته است. خودش میگفت این کار را برای خراب نکردن سابقه خدمتیاش انجام داده است: «نمیتوانستم بنویسم بیدین. اینقدر احمق نبودم که آینده خدمتی خودم را خراب کنم که چه؟» در هرحال اظهارات متناقض و اسناد موجود نشان میدهد، ثابتی درباره مذهب اصلی خود صداقت لازم را به خرج نمیداد کمااینکه اظهار میکرد در دانشگاه بر سر عدم اثبات وجود خدا بحث میکرده اما در فرمهای استخدامی دین خود را اسلام معرفی کرده است. ثابتی تحصیلات ابتدایی را در سنگسر گذرانده اما برای تحصیلات دبیرستان راهی تهران میشود. او آمدنش به تهران و تحصیل در دبیرستان را اینطور روایت میکرد: «سنگسر، بخشداری و ژاندارمری داشت اما دبیرستان نداشت.» ثابتی سال 1334 تا 1337، در رشته حقوق قضایی دانشگاه تهران تحصیل کرد. ثابتی اینطور برنامهریزی کرده بود که ابتدا به استخدام آموزشوپرورش دربیاید، بعد از آن به دادگستری برود و بعد از حدود چهار پنج سال، وکیل دادگستری شود اما با ورودش به اداره ساواک، از استخدام شدن در آموزشوپرورش و دادگستری منصرف شد. ثابتی در اظهارات خود، موارد دیگری را نیز مطرح میکند، ازجمله اینکه طرفدار جبهه ملی و مصدق بوده البته تا زمانی که علیه شاه اقدامی انجام نداده است.
با این حال و با وجود روحیه خشن ثابتی اما ثابتی شبیه ساواکیها نبود. همیشه کت و شلوار به تن داشت، هرروز کراواتش را عوض میکرد، با ادب و با طمانینه حرف میزد. این دقت نظر و حفظ ظاهر را در گزارشاتی که منتشر میکرد نیز مورد توجه قرار میداد و باوجود شواهد و اظهارات زندانیان مبنیبر شکنجه آنها اما ثابتی همواره این موضوع را تکذیب میکرد. برای مثال در تاریخ 14 بهمن سال53، ضمن مکاتبه ثابتی با ساواک قم درباره دستگیری آیتالله غفاری و فوت او در زندان شهربانی بر اثر شکنجه ماموران، مینویسد: «نامبرده یکی از روحانیون افراطی، طرفدار خمینی بود. به علت ایراد مطالب خلاف در بالای منبر دستگیر شد. مشارالیه در روز 4 دی ماه سال 53، در زندان شهربانی بر اثر کهولت و بیماری فوت کرده است. فوت یادشده در زندان مستمسکی به دست طلاب افراطی طرفدار خمینی و روحانیون و افرادی داده که بدینوسیله دست به تبلیغاتی علیه دولت بزنند و بعضا بالای منبر، مطالبی در مورد فوت وی عنوان دارند و دولت را متهم نمایند که یادشده، تحت شکنجه ماموران در زندان درگذشته است.» ثابتی در ادامه این گزارش اشاره میکند که اگر شخصی اظهاراتی درباره شکنجه شدن این روحانی مطرح کرد، با او برخورد شود.
برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.