کد خبر: 89024

تغییر توازن قوا در منطقه؛

کریدور همچنان در دستور کار است

برخلاف سال‌های قبل که شاهد نوعی ایستایی در قفقاز جنوبی بودیم، تحولات سه سال گذشته پرسرعت و شتابان بوده ‌است. البته در مورد قره‌باغ همیشه درگیری‌های نسبتا پراکنده‌ای وجود داشته ولی این درگیری‌ها آثار بسیار مهم و بلند‌مدتی بر جای نمی‌گذاشت.

شعیب بهمن، کارشناس مسائل بین‌الملل:برخلاف سال‌های قبل که شاهد نوعی ایستایی در قفقاز جنوبی بودیم، تحولات سه سال گذشته پرسرعت و شتابان بوده ‌است. البته در مورد قره‌باغ همیشه درگیری‌های نسبتا پراکنده‌ای وجود داشته ولی این درگیری‌ها آثار بسیار مهم و بلند‌مدتی بر جای نمی‌گذاشت. عملا در سه سال گذشته محیط منطقه دگرگون شده و به‌نوعی شاهد شکلی از تغییرات ژئوپلیتیکی بوده‌ا‌یم؛ چه منطقه قره‌باغ و چه هفت منطقه پیرامونی آن. در جنگ 2020 و بعد هم در اتفاقات دو سه ماهه اخیر که قره‌باغ عملا تحت حاکمیت و کنترل جمهوری‌آذربایجان قرار گرفت. خود این موضوع باعث تغییر ژئوپلیتیک منطقه شده و آثار و پیامدهای قابل توجهی دارد. در کنار این، شاهد به‌هم خوردن توازن قوا هم در منطقه هستیم. توازن قوای سنتی تقریبا تا سال 2016 وجود داشت. در آن سال به‌واسطه تحولاتی که در جنگ چهار روزه آوریل افتاد و پس از آن تحولات 2018 که در ارمنستان رخ داد و پاشینیان روی کار آمد، شاهد تغییر توازن قوا در منطقه بودیم. جنگ 2016 باعث شد آذربایجان چند روستا را از ارمنی‌ها پس بگیرد و تحت تسلط خودش در بیاورد. این جنگ نشان‌دهنده این بود که اگر قرار باشد این‌بار جنگی در منطقه رخ دهد، احتمالا موازنه قوا تغییر خواهد کرد.
خریدهای تسلیحاتی و بودجه نظامی آذربایجان قابل قیاس با ارمنستان نبود. تنها چیزی که شرایط را ایستا نگه داشته بود، نقش بازیگران دخیل در تحولات منطقه به‌ویژه روس‌ها بود. به ‌نحوی که بازیگران خیلی تمایلی به برهم خوردن موازنه قوا و به‌هم خوردن ژئوپلیتیک منطقه نداشتند. اما به‌واسطه تحولاتی که از 2018 در منطقه ارمنستان رخ داد و روی کار آمدن پاشینیان و تیم جدید منجر شد، نقش بازیگران هم دگرگون شد. عملا آنچه در جریان جنگ 2020 و در جریان این تحولات اخیر شاهد آن هستیم، دگرگون شدن نقش بازیگران سنتی مثل روسیه و ترکیه است. در‌عین‌حال منطقه شاهد نقش‌آفرینی بازیگران جدیدی است که برخی از آنها مانند رژیم‌صهیونیستی حتی توسط برخی‌ها کتمان می‌شدند. قبل‌تر اگر درمورد رژیم‌صهیونیستی و نفوذ گسترده‌اش صحبت می‌کردیم، خیلی کمتر پذیرفته می‌شد اما در سه سال گذشته با نقشی که در این جریان ایفا کرده، شرایط متفاوت شده ‌است.
به‌واسطه این تغییر محیط، تغییر ژئوپلیتیک و تغییر موازنه قوا، شاهد تغییر روندهایی هستیم که در منطقه حاکم بود. وقتی که جنگ 2020 و جنگ دوم اتفاق افتاد، دو مدل تحلیل از جنگ ارائه می‌شد. ‌عده‌ای تمایل داشتند این جنگ را در سطح تحلیل خرد بررسی کنند و دعوای آذری- ارمنی بنامند که در قره‌باغ اتفاق افتاده است. ‌عده‌ای دیگر هم از سطح تحلیل کلان به مساله نگاه می‌کردند، یعنی این اتفاقات را بخشی از یک پازل بزرگ‌تر در منطقه برآورد می‌کردند که به احتمال زیاد ادامه‌دار خواهد بود و می‌تواند تغییرات گسترده‌تری را به همراه داشته باشد، عملا هم همین‌طور بود. این اتفاق، موضوع خرد و کوچکی نبود و فراتر از دعوای ارمنی- آذری بود. مجموعه اتفاقات و رویدادهایی هم که رخ داد این را اثبات کرد.
واقعیت این است که ما هم در جریان این تحولات و این رخدادها نسبت به آنچه در منطقه رخ می‌داد، غفلتی استراتژیک داشتیم یعنی بالاخره حدود 30 سال مناقشه‌ای مهم در جوار مرزهایمان وجود داشت اما حتی تدبیری ساده یا طرحی ابتکاری برای حل‌و‌فصل این مناقشه نداشتیم. این نشان می‌داد ما دچار غفلت شدیم. اینکه دلایل این غفلت چه بوده و چرا به این مرحله رسیدیم، می‌تواند متعدد و متفاوت باشد. از‌جمله اینکه بخشی از سیاست‌خارجی کشور درگیر خاورمیانه بوده و بخشی دیگرش درگیر غربی‌ها بوده ‌است؛ البته مسائل مهم‌تری هم وجود داشتند. ازجمله اینکه جمعی یا گروهی اجازه توجه جدی به تحولات منطقه را در داخل کشور ندادند که این از همه ابعادش بدتر بود. در سه سال گذشته همین گروه عملا تلاش کردند که سیاست‌خارجی کشور را به انحراف بکشانند. بنابراین ما هم دچار غفلت بودیم و هم در سطح تحلیل این مسائل دچار اشتباه و کوچک‌نمایی شدیم؛ البته ما از پیش راهبردی هم برای منطقه نداشتیم، در‌واقع دچار سردرگمی شدیم و سیاستمان عملا به‌سمت حمایت از جمهوری‌آذربایجان رفت. سیاست رسمی کشور هم به این سمت رفت که باید از جمهوری‌آذربایجان حمایت کنیم. در سه سال گذشته آثار و تبعات این سیاست را در حوزه‌های مختلف دیدیم؛ تقویت ظهور و نفوذ رژیم‌صهیونیستی، تقویت ظهور و نفوذ ترکیه، ایجاد مخاطرات ژئوپلیتیکی، امنیتی و اقتصادی در مباحث مرتبط با کریدور زنگه‌زور، حضور تکفیری‌ها در منطقه و تقویت حضور گروه‌های تجزیه‌طلب پان‌ترک و قوم‌گرا در باکو و آنکارا از تبعات این راهبرد بود. همچنین شاهد سرکوب بیشتر شیعیان در جمهوری‌آذربایجان بودیم یعنی جریان‌هایی که می‌توانستند عمق استراتژیک ما در منطقه باشند، تقریبا در این مدت قربانی شدند. در داخل هم با این رفتارهایی که ما با حسینیون انجام دادیم عملا خودمان همراهی را کامل کردیم و این نشان می‌دهد سیاست‌خارجی ما نسبت به منطقه اساسا در ریل درستی نیست.

برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.

مرتبط ها