کد خبر: 88714

عادت می‌کنیم!

خطر ابتلا به روزمرگی در میانه بحران

در میان تمامی اخبار پیرامون جنگ حاضر شاید کمتر حادثه‌ای مانند بمباران بیمارستان المعمدانی، مردم را متاثر از خود کرده باشد. حال آنکه پس از آن انفجار نیز فجایع دیگری حداقل در همان سطح توسط رژیم‌صهیونیستی رقم خورد اما هیچ‌کدام به اندازه اولین حادثه واکنش‌برانگیز نبود.

علیرضا نادری، کارشناس رسانه: «ساکنان دریا، پس از مدتی صدای امواج را نمی‌شنوند.» این یک جمله عامیانه و فراگیر اما به‌مراتب علمی ا‌ست. انسان در اثر مواجهه چندباره با موقعیت‌های غیرمعمول به آن عادت می‌کند. ساختار ذهن توانایی سازگاری با شرایط مختلف را دارد و این سازگاری می‌تواند در اثر تکرار و تجربه عوامل مختلف رخ دهد. یکی از دلایل این امر فرآیند ایگو دفاعی ‌است؛ ایگو فرآیندی در ذهن است که به‌نوعی مسئولیت حفظ سلامت روانی فرد را برعهده دارد. در شرایطی که انسان با یک تجربه ناخوشایند ناشی از حوادث پیرامون مواجه می‌شود، ایگو سعی می‌کند از طریق مکانیسم‌های دفاعی مانند تغییر ادراک، ذهن فرد را کنترل کرده و از آسیب احتمالی حفظ کند. در این مکانیسم فرد سعی می‌کند موقعیت ناخوشایند را به‌گونه‌ای تغییر دهد که برایش قابل تحمل‌تر شود. یکی از کارکردهای مکانیسم‌های دفاعی در موقعیت‌های تروماتیک و حوادثی مانند جنگ است؛ در شرایطی که اخبار مختلف و محتوای خشونت‌آمیز ذهن مخاطب را احاطه می‌کنند، ایگو تلاش می‌کند محتوا را کم‌اهمیت یا عادی جلوه دهد تا از بروز چالش‌های روانی برای فرد جلوگیری کند. مصادیق این امر را می‌توان در حاشیه جنگ رژیم‌صهیونیستی و فلسطین جست‌وجو کرد. از زمان آغاز درگیری‌ها تا به امروز، رسانه‌های مختلف ظرفیت خود را به پوشش اخبار حادثه اختصاص داده‌اند؛ انتشار آمار روزانه و لحظه‌ای از تعداد کشته‌شدگان، بمباران مراکز غیر نظامی نظیر مدارس و بیمارستان‌ها و تخریب ساختمان‌های مسکونی بخش عمده‌ای از محتوای رسانه‌ها را به خود اختصاص داده است.
در میان تمامی اخبار پیرامون جنگ حاضر شاید کمتر حادثه‌ای مانند بمباران بیمارستان المعمدانی، مردم را متاثر از خود کرده باشد. حال آنکه پس از آن انفجار نیز فجایع دیگری حداقل در همان سطح توسط رژیم‌صهیونیستی رقم خورد اما هیچ‌کدام به اندازه اولین حادثه واکنش‌برانگیز نبود. علت را می‌بایست در تطبیق‌پذیری ذهن انسان با حوادث جست‌وجو کرد. ذهن مخاطبان با گزاره تعداد تلفات بالا سازگار شده و دیگر این دست از اخبار برای او واکنش‌برانگیز نخواهند بود. در چنین شرایطی آنچه ضرورت دارد روایت هنرمندانه از حادثه است. بحران انسانی در غزه داستان زندگی هزاران نفر از مردمی ا‌ست که جزء‌به‌جزء آن دارای اهمیت بوده و پرداخت هنرمندانه به آن می‌تواند مخاطبان رسانه در سراسر دنیا را با خود همراه کند. از همین رو باید تمرکز تولیدات رسانه‌ای بر انسان‌های حاضر در میدان یا حتی کسانی باشد که در حاشیه این بحران قرار دارند. داستان این افراد می‌تواند به‌گونه‌ای بازنمایی شود که مخاطبان ضمن برقراری ارتباط نزدیک با آنها، احساسات‌شان را نیز درک کنند. نکته حائز اهمیت در روایت رسانه‌ای مطلوب به‌کارگیری عناصر هنری ا‌ست؛ استفاده از مولفه‌های بصری، شنیداری و روایی در کنار استفاده از زبان استعاری، علاوه‌بر عمق‌بخشی به روایت، به مخاطبان کمک می‌کنند تا مفاهیم پیچیده و دور از دسترس را بهتر درک کرده و با انسان‌های حاضر در صحنه احساس همذات‌پنداری کنند. پوشش اخبار و تولید محتوا پیرامون جنگ حاضر، فارغ از بازنمایی جنایات رژیم‌صهیونیستی و اهمیت بسیارش ملاحظه‌ای جدی دارد و آن مدیریت تصویر به‌واسطه روایت هنرمندانه از صحنه است. ملاحظه‌ای که درصورت چشم‌پوشی از آن خطر سر شدگی و عادت مخاطبان نسبت به حوادث جدی ا‌ست. ولع در انتشار آمار جز آنکه مخاطب را با شرایط سازگار می‌کند فایده دیگری ندارد. در فضایی که جان‌ها تبدیل به اعداد می‌شوند؛ تفاوت یک هزار با دو هزار چیست وقتی قرار است هر دو تنها یک عدد باشند؟ اما از زندگی اول تا زندگی دوم فاصله بسیار است؛ زندگی را روایت کنیم.