فاطمه طاریبخش، خبرنگار گروه دانشگاه : ماجرای گزارش امروز، دقیقا از اول مهرماه و با آغاز سال تحصیلی جدید برای دانشجومعلمها شروع میشود. همان روزهایی که اطلاعیهای مبنیبر تدریس دانشجو معلمان رشتههای دبیری ورودی 1399 در مدارس روی سایت دانشگاه فرهنگیان قرار میگیرد. در این اطلاعیه آمده است که به دلیل تاکید وزیر آموزشوپرورش، درخصوص تدریس دانشجومعلمان در مدارس (برای سال تحصیلی 1403-1402)، تدریس دانشجومعلمان (ورودی99و صرفا رشتههای دبیری) با اولویت تدریس در شهرستان محل تحصیل درصورت تمایل خود دانشجو و بدون تداخل برای حضور در کلاس و تغییر در برنامههای آموزشی بهصورت حقالتدریس بلامانع است. شاید اگر همه چیز مطابق این اطلاعیه پیش میرفت دیگر نیازی هم به نگارش این گزارش نبود! اما ماجرا مثل همیشه از جایی آغاز میشود که همه چیز بهصورت ایدهآل و مطابق اطلاعیهها پیش نمیرود.
اختیاری که اجباری شد!
تدریس دانشجومعلمان همزمان با تحصیل از دوره ورودیهای 98 کلید خورد. تابستان سال گذشته وزارت آموزشوپرورش این تصمیم را علنی کرد. در 26 مردادماه بود که با ابلاغ بخشنامهای این موضوع رسمی شد و دانشجویان ورودی 98، در مهرماه 1401 بالاجبار تدریس را آغاز کردند. ورودیهای 98 پیش از اینکه برای تدریس وارد مدارس شوند، البته آنها خوششانس بودند که در ترم تابستان امکان کسب آمادگی نسبی از نظر روحی و علمی را پیدا کردند. اما اوضاع برای ورودیهای 99، کمی پیچیدهتر پیش رفت؛ چراکه نه تکلیف آموزشوپرورش مشخص بود و نه دانشگاه میدانست که باید با ورودیهای 99 چه کند. نتیجه این شد که در استانهایی مانند، اصفهان، خوزستان و کرمان و برخی استانهای دیگر، دانشجومعلمان مجبور به تدریس شدند. در پردیس نجفآباد فرهنگیان دانشجویان تا 20 مهرماه سر کلاسهای درس رفتند اما پس از آن با توفیق اجباری امکان حضور در کلاسهای دانشگاه از آنها سلب و پای آنها به ادارات آموزش وپرورش باز شد. یکی از دانشجویان ورودی 99 مرکز آموزش عالی شهید دکتر آیت نجفآباد به «فرهیختگان» میگوید: «در برخی موارد این ادارات آموزشوپرورش -حتی غیر از محل خدمت دانشجو- با دانشجو تماس میگرفتند و میگفتند که اگر مراجعه نکنید گزینشی و اخراج میشوید! این تماسها درحالی بود که بعد از پیگیری دانشجویان، اداره کل استان تاکید کرد که اگر از جایی به غیر از محل خدمت با آنها تماس گرفته شد، نروند؛ چراکه این موضوع خلاف قانون است. بعد از پیگیری ما در اداره کل به برخی از دانشجویان نامهای داده شد که لفظ غیرموظف و اختیاری در آن به کار برده شده است.»
در پردیس اهواز دانشگاه فرهنگیان هم اتفاقی مشابه این اتفاق افتاد. بعد از اینکه ورودیهای 99 رشته ابتدایی به لطف تعاملات آموزشوپرورش هم مجازی شدند و هم مجبور به تدریس در مدارس، به دانشجویان گفته شده که اگر کسی برای تدریس در محل خدمت خود حاضر نشود؛ درس کارورزی او از سمت دانشگاه حذف میشود و فرد مجبور میشود تا 10 یا 11 ترم دیگر به تحصیل خود ادامه دهد. این موارد را یکی از دانشجومعلمان این پردیس میگوید و ادامه میدهد: «مشوقی برای دانشجویان گذاشته شده تا فردی که در شهرستان است اگر در محل خدمت خود حاضر شود، سال بعد در اولویت و صدرکار قرار میگیرد و به شهرهای پرت و دورافتاده فرستاده نمیشود. این در حالی است که برای دبیریها از سمت دانشگاه و ادارات اجباری وجود ندارد اما دانشجومعلمان ابتدایی مجبور هستند به محل خدمت بروند واگر حاضر نشوند، کارشان به تخلفات اداری و اخراج و تهدید و... کشیده خواهد شد. ورودیهای 99 پردیس کرمان نیز با این مشکل مواجه بودند. به جز رشته مشاوره این ورودی مابقی رشتهها مجازی شدهاند و فراخوانی برای حضور در مدارس برای آنها صادر شد. خوابگاهها نیز از دانشجومعلمان گرفته شد.»
اینجا دانشجومعلم در تیررس تمام اتفاقات قرار دارد
صحبتهای دانشجومعلمان در استانهای مختلف کشور نشان میدهد آنها چه از نظر روحی و آموزشی و حتی از نظر جسمی و خانوادگی آمادگی روبهرویی با این چالش را نداشتند. در این فضا نمیتوان از اتفاق تلخی که برای یکی از دانشجومعلمان اصفهانی افتاد بهسادگی گذر کرد. چهارشنبه 10 آبانماه بود که خبر ناگوار ایست قلبی یکی از دانشجومعلمان ورودی 99 اهل فریدونشهر اصفهان در راه برگشت از پردیس منتشر شد. دانشجوی آموزش ابتدایی پردیس نجفآبادکه برای درخواست جابهجایی محل خدمت خود به دانشگاه مراجعه میکند و در راه برگشت دچار حمله قلبی میشود و آنگونه که دانشجویان دیگر از سوپروایزر بیمارستان امین نقل میکنند، متاسفانه در همان لحظات اولیه و در اثر حمله قلبی فوت کرده است. برخیشان میگویند بهخاطر در نظر گرفتن مدرسهای در خمینیشهر برای تدریس برای او، تحت فشار بوده و برای تغییر همین وضعیت هم به دانشگاه رفته است. فشار روحی و روانی و ناعدالتی که به ورودیهای 99 وارد شده در تمام دانشجویانی که با آنها مصاحبه کردیم مشترک بود. یکی از آنها میگوید: «برخی از دوستان من که سرکلاس درس حاضر شدند به این دلیل که جای معلمان دیگر به کلاس رفتهاند با توهین آنها یا برخی از اولیای دانشآموزان مواجه شدهاند.» مشکلاتی از این دست به دلیل عدم اطلاع دانشجومعلمان از قوانین، نحوه آموزش درست و ارزشیابی و... ایجاد میشود.
یا در موردی دیگر، دو دانشجومعلم که از قضا ازدواج کردهاند و دو فرزند نیز دارند مجبور هستند تا طرح خود را با دوساعت و نیم فاصله از هم بگذرانند. مرد خانواده طرح خود را در اهواز و همسر و دو فرزندان او طرح خود را در روستایی میگذرانند. یا طرح یکی دیگر از دانشجویان 99، در منطقهای افتاده است که تنها برق دارد و مسیر رفتوآمد دانشجومعلم نیز ناجور است. ناگفته نماند در این بین پردیسهای برخی استانها مانند آذربایجانغربی، تهران و گیلان در مقابل طرح اجباری تدریس دفاع هم صورت گرفته است.
معلمی با صرفا 3 ترم آموزش حضوری!
از فروردین ماه 1401 آموزشها در تمام کشور حضوری شد. دانشجویان فرهنگیان نیز از این قضیه مستثنی نبودند. تا فروردین ماه 1401، بین سه تا چهار ترم ورودیهای 99 -بسته به ترم ورودشان به دانشگاه- بهصورت مجازی برگزار شده بود، یعنی در عمل این ورودی با فرض اینکه سال آخر خود را نیز مجازی بگذرانند تنها سه ترم خود را حضوری گذراندهاند و از ترم شش یا هفت خود دوباره مجازی شدهاند. به زبان دیگر بیش از 80 درصد زمان تحصیل خود را بهصورت مجازی گذراندهاند. در استانهایی که دانشجویان موظف (بالاجبار) به حضور در کلاسهای درس مدارس شدند، ترم بهصورت کامل مجازی ارائه شده است. دانشجوی پردیس نجفآباد درباره کلاسها مجازی میگوید: «ورودیهای 99 که سر کلاس رفتهاند -دانشجویان رشتههای مشاوره، آموزش ابتدایی و آموزش اجتماعی- مجازی هستند. البته مشکل ما این است که معمولا یک روز در هفته قطعی در سامانه LMS داریم.» او همچنین درباره تفاهنامهای غیررسمی صحبت به میان میآورد و توضیح میدهد: «تفاهمنامه بسیار غیررسمی بود و از هر پردیس ورودیها را به ادارات کل دادند و درصورتیکه 50 درصد به بالای ظرفیت ورودی سر کلاس بروند میتوانند آنها را مجازی کنند و اما دانشگاه به این دلیل که ظرفیت نداشت آنها را برای تدریس فرستادند.»
در پردیس فرهنگیان دانشگاه خوزستان نیز اوضاع از این قرار است که تمام ورودیهای 99، برای بهمنماه هستند. این ورودیها که در اصل ترم شش خود را میگذرانند، واحدهای زیادی را به صورت حضوری نگذراندهاند. 10 واحدی را در تابستان برای این ورودیها گذاشتند. برای دانشجویان کرمانی نیز کلاسها به جز رشته مشاوره به صورت مجازی(آنلاین) و حتی خودخوان ادامه دارد. مقصدی که در انتهای کار، دانشجومعلمان به آن خواهند رسید، چیزی جز تضعیف علمی معلمان و در نتیجه آن آموزش بیکیفیت در مدارس ابتدایی نیست. یکی از دانشجویان در اینباره میگوید: «در یکی دو هفته اخیر، کلاسها اغلب یکیدرمیان بود، اساتید تکلیف خود را نمیدانستند. کلاسها لغو و کنسل میشدند و آموزش دانشجویانی که باید در حین خدمت صورت میگرفت تا حدودی تعطیل شد. الان هم با کیفیت پایینی این اتفاقات میافتد. اما متاسفانه به حدی که باید بچهها را غنی نمیکند. هراستان ساز خودش را میزند و متولی بالای سر این کار نیست.»
دوسربرد برای آموزشوپرورش دوسرباخت برای دانشجو
با اینکه کلاسهای دانشجومعلمان مجازی شده و عملا حضور و بهرمندی از امکانات صنفی دانشگاه هم حداقلی است اما کماکان کسر حقوقی مسائل صنفی ادامه دارد. حقوق دانشجومعلمان امسال حدودا 7 میلیون و 900 هزار تومان از سمت آموزشوپرورش است که از این حقوق برای دانشجویان ترددی حدودا 20 درصد و برای دانشجویان شهرستانی 45 درصد کسر صنفی صورت میگیرد. در واقع برای دانشجویان شهرستانی در بهترین حالت کمی بیش از سه میلیون باقی میماند. تصور میکنید حضور آنها در مدارس از لحاظ اقتصادی به نفع آنها تمام میشود؟ پاسخ این سوال هم منفی است! ملاک پرداخت به این افراد مدرک دیپلم است و به صورت ساعتی بین 15 تا18 هزارتومان محاسبه میشود. بازی که از سمت دانشگاه فرهنگیان و وزارت آموزشوپرورش شروع شده است، دوسر سود برای آنها و دوسر باخت برای دانشجو معلم است. ورودیهای 99 هم کسورات صنفی دارند و هم بابت تدریس هزینه چندانی دریافت نمیکنند. یکی از دانشجویان اهوازی درباره نحوه پرداخت حقالتدریسی دانشجومعلمان میگوید: «حقوق را آخر سال یا هرچندماه یکبار به دانشجو پرداخت میکنند و برای دانشگاه و آموزشوپرورش برد-برد است.»
افزایش ظرفیت بدون توجه به امکانات؟
ریشه معضلاتی که تا به اینجا به آن اشاره کردیم، به دو موضوع اصلی بازمیگردد. اولین موضوع بحث کمبود معلم در وزارت آموزشوپرورش و موضوع دوم افزایش ظرفیت در دانشگاه فرهنگیان برای جبران کمبود معلم در آینده. بحث کمبود معلم در مدارس، موضوع جدیدی نیست و سال پیش نیز، وزیر سابق آموزشوپرورش به این کمبود اذعان کرده بود. نتیجه کمبود معلم، افزایش ظرفیت پذیرش دانشگاه فرهنگیان است که قرار است از امسال با آزمونی مجزا صورت پذیرد. افزایش ظرفیت چندان با توجه به پتانسیلهای موجود پردیسها نبوده است. به گفته یکی از دانشجویان پردیس تهران فرهنگیان، دانشگاه با ظرفیت 60 هزار نفری مجبور به پذیرش 101 هزار نفر در حال حاضر شده است. این دانشجو میگوید: «پذیرش دانشگاه پیش از این 25 هزار نفر بود که امسال به 30 هزار نفر رسید. 5 هزار نفر برای دانشگاه فرهنگیان رقم بالایی نیست، اما اگر بخواهیم با ظرفیت اصلی آن بسنجیم، دانشجویان مازاد بسیار زیاد است.» همچنین برخی از دانشگاهها به دلیل نبود ظرفیت کافی، مجبور شدهاند تا پذیرش برخی از ورودیها را به تاخیر بیندازند. برای مثال در پردیس نجفآباد، به دلیل نبود خوابگاه کافی و ظرفیت، تنها رشته ابتدایی 1402، پذیرش شدهاند درحالیکه دو ماه از آغاز ترم تحصیلی گذشته است. دانشجوی پردیس رودسر دانشگاه فرهنگیان با گلایه از وضعیت پذیرش دانشگاه میگوید: «دانشگاه ما جذب خیلی پایینی در دانشجومعلمها داشت. من بین سالهای 97 تا 1401 را بررسی کرده بودم، سال 98 بالا بود اما سال 97 پایین آمد و سال 1400 دوباره ریزش داشتیم و سال 1401، پذیرش بالایی داشتیم اما امسال کمتر از سال قبل بود.» یکی از دانشجویان پردیسهای تهران درباره کمبود فضای فیزیکی توضیح میدهد: «ادارات کل این تصمیم را گرفتند که بچههای 99 را جذب مدرسه کنند و کلاسهای خالی را پر کردند و از سمت دیگر نیز کمبود فضای فیزیکی جبران شد. زمانی که این اتفاق افتاد، بهرغم تمامی اطلاعیههاکه اجباری وجود ندارد، برخی از استانها بخشنامه و نامهای زدند و دانشجومعلمان را برای حضور در مدرسه اجبار کردند. لفظ اشتباه و غلط و دور از اخلاقی بود. بعضا استانهایی که ادارات کل و فرهنگیان به این نتیجه رسیده بودند که ورودیهای 99 را وارد کنند اما مازاد نیاز استان، دانشجویان را فرستادند و برخی از آنها معاون شدند.»
لطفا با آینده آموزش عمومی بازی نکنید!
معلمی از آن دست شغلهایی است که در پایه و شکلگیری نسلها اثرمیگذارد و نقش مهمی را در جامعه ایفا میکند. اگر هر گروه از ورودیهای دانشجومعلمان نتوانند بهدرستی و خوبی آموزش ببینند یا تحت استرس و فشار شدیدی قرار بگیرند، نتیجه آن را در جامعه آینده کشور خواهیم دید. درحالیکه میتوان با استفاده از نمایندگان دانشجومعلمان، تصمیمگیری و اطلاعرسانی بهموقع و تعامل مثبت، هزینههای ناشی از مدیریت عجولانه را کاهش داد. آنطور که از اتفاقات مشخص است، هیچ تصمیم سراسری برای دانشجومعلمان گرفته نشده و هر استان و پردیس به اقتضای موقعیت تصمیمگیری کرده است. حتی در اجبار یا غیراجباری بودن نیز وضعیت مشخصی گفته نشده است و تداخلاتی بین تصمیمگیریها وجود دارد. در چنین شرایطی بیش از هرچیز باید نگران آینده آموزش عمومی بود. افزایش ظرفیت بدون در نظر گرفتن مقدورات و ملزومات، دانشگاههای فرهنگیان را به سمت چالشهای دانشگاههای علوم پزشکی سوق میدهد، با این تفاوت که با توجه به جذب دانشجومعلمان آنها کمتر در فضای رسانه از مشکلات و چالشهایشان میگویند تا آینده شغلیشان متوجه خطری نشود.