کد خبر: 88064

هومن جعفری، خبرنگار:

هفته کتاب؛ ان‌شاءالله که نه همان همیشگی!

در روزگار افت شمارگان کتاب به زیر 500 جلد، رویدادی چون هفته کتاب را باید فرصتی برای چه بدانیم؟ فرهنگ‌سازی؟ تبلیغات؟ تخفیفات؟ کمک به فروش بیشتر یا قربان مقامات رفتن؟ هفته کتاب باید هفته‌ای باشد که ایرادها را ببینیم و بگوییم و تلاش کنیم به اندازه عقل یا توان‌مان در رفع این اشکالات قدمی برداریم.

هومن جعفری، خبرنگار:1. آدم نمی‌داند به رویدادی چون هفته کتاب، باید چطور نگاه کند. تقویمی- مناسبتی یا فرهنگی-اجتماعی. نگاه متولیان امر انگار از نوع اولی است و طبیعتا نگاه عاشقان کتاب از نوع دوم.
نگاه اول از سر نگاه دستوری و دستورالعملی و بخشنامه‌ای است. برای روزها اسمی انتخاب کن. کنفرانس مطبوعاتی بگذار. حرف‌های شعاری بزن. ببین قبلی‌ها چه کردند، تو هم همان کارها را انجام بده که به کسی برنخورد! ببین قبلی‌ها چه میهمان‌هایی دعوت کردند، تو هم دعوت کن. یک وقت کسی از قلم نیفتد که سمبه‌اش پرزور باشد و اخم کند و برایمان هزینه بتراشد. مراقب باشید چیزی از قلم نیفتد.
نگاه دوم از سر عشق است و طبیعتا دستورالعمل و آیین‌نامه به کارش نمی‌آید. اگر جیب جواب داد، کتابی می‌خری و حالی می‌کنی و روزگارت کمی رنگ لبخند می‌گیرد. اگر جیب جواب نداد که قرض می‌کنی و کتابی می‌خری و حالی می‌کنی و روزگارت کمی رنگ لبخند می‌گیرد! راه دیگری نیست! فقط بحث نقدینگی است و بحث اینکه چقدر می‌شود با آن کتاب خرید. فقط سبد خانه‌ها نیست که آب رفته. سبد کتابخوانی هم با گران‌تر شدن قیمت کتاب آب می‌رود. طبیعی است. سابقا با یک میلیون تومان می‌توانستی چند جلد کتاب بخری و حالا چند جلد؟
2. برای آنکه نگاه اولی را دارد، هفته کتاب مساله نیست. مناسک تشریفاتی هفته کتاب است که باید رعایت شود. برای دومی هم قیمت کتاب است که اهمیت دارد. آیا بن می‌دهند؟ آیا تخفیفی در کار هست؟ آیا می‌شود با این بودجه محدود دو سه جلد بیشتر کتاب خرید؟ آیا شانس داریم که به معدن طلا بزنیم و برویم سراغ کتاب‌های چاپ قدیم و طبیعتا با قیمت‌های رویایی سه چهار سال قبل، سبد را پر کنیم؟ اما هفته کتاب نگاه دیگری هم دارد. شاید نگاه ناشران. آیا قوانین بهتری برایمان تصویب می‌کنند؟ آیا در هفته کتاب، کسی جلوی فروش کتاب‌های دزدی زیر قیمت را در خیابان و مترو و نمایشگاه‌های مختلف می‌گیرد؟ آیا تسهیلات جدیدی در اختیارمان قرار می‌دهند؟ چقدر تخفیف بگذاریم تا بتوانیم هزینه‌های عقب افتاده را زنده کنیم؟
این نگاه سوم را هم باید جدی گرفت. ناشران ضلع اصلی تمام مناسبت‌های فرهنگی این مملکتند و طبیعتا ضلع آسیب‌پذیرتر. اگر دولت یا وزارت ارشاد نهاد متولی صدور مجوز کتاب باشد و مخاطب ضلع دیگر، بیشترین آسیب را ضلع سوم می‌پردازد یعنی ناشر! برایش دلیل دارم. تا حالا شنیده‌اید به دلیل کم بودن سرانه مطالعه کتاب در کشور، حقوق وزیر ارشاد یا کارمندان بخش کتاب کم شود؟ طبیعتا نه. برای کارمند دولتی چه فرقی می‌کند شمارگان کتاب چقدر باشد؟ تعداد ناشران فعال چند درصد رشد یا کاهش پیدا کند؟ آنقدر ناشر خودی و نویسنده خودی وجود دارد که برای موارد ضروری کفایت بکند. ضلع دوم مخاطب است. درست که کتاب گران است اما مخاطب حالش را با کتاب می‌کند. مثلا با کتاب‌های پی‌دی‌اف یا صوتی ارزان‌تر در می‌آیند! یا همین کتاب‌های دزدی و تخفیف سنگین که در کوی و برزن می‌فروشند و نتیجه‌اش می‌شود اقناع حداقلی جماعت کتابخوان کم‌پول.
آنکه همیشه بازنده می‌شود ناشر است. ناشر، هم فروشش را به گرانی چاپ و قیمت تمام‌شده محصول می‌بازد، هم به ناشر زیرزمینی پرتخفیف بدون مالیات و بدون هزینه و هم به مخاطب بی‌پول. ارشاد هم که همیشه بالای سرش می‌تواند زور باشد! الان هم که سامانه آدم‌فروشی ادبی رسما راه افتاده و شهروندان عزیز اگر در کتاب‌ها چیزی دیدند که پسندشان نشد، سریع می‌توانند زنگ بزنند و ماجرا را گزارش بدهند! در حقیقت تنها ضلعی که از ناشر بدبخت‌تر است، می‌شود نویسنده که احوالش را بعدا مفصل‌تر می‌نویسم. هفته کتاب، وقت نوشتن از این چیزهاست. وقت تعارف تکه‌پاره‌کردن و قربان مقام قدسی وزارت رفتن که نیست! در روزگار افت شمارگان کتاب به زیر 500 جلد، رویدادی چون هفته کتاب را باید فرصتی برای چه بدانیم؟ فرهنگ‌سازی؟ تبلیغات؟ تخفیفات؟ کمک به فروش بیشتر یا قربان مقامات رفتن؟ هفته کتاب باید هفته‌ای باشد که ایرادها را ببینیم و بگوییم و تلاش کنیم به اندازه عقل یا توان‌مان در رفع این اشکالات قدمی برداریم. باید از نهادهایی چون نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور بگوییم و نقش مثبتی که دارند و نقش اثربخشی که می‌گذارند که این نقش از نتیجه ارتباط با مردم می‌آید. می‌شود از برگزاری نمایشگاه‌های کتاب در مدارس و دانشگاه‌ها صحبت کنیم و برویم سراغ چنین مواردی. البته اگر حرف‌ها و اقدامات و میهمان‌های شعاری - تکراری، فضایی برای این کار باقی بگذارند!

مرتبط ها